ادامه مباحث گذشته ...
منظر فلسفه ی اجتماعی موردنظر اسلام ، جماعت
است . این دو نگاه یعنی نگاه اسلام به جماعت و نگاه غرب در فلسفه ی اجتماع را می توان
این گونه تبیین نمود .
در فلسفه ی اجتماعی ، زمینه ی پیدایش اجتماع ، نیاز افراد به یکدیگر است . عنصر
قوام و دوام اجتماع و جامعه ، نیز منفعت میس باشد . حال این منفعت ، گاه در زمین تعریف
می شود ( نظام فئودالی ) . زمانی روابط تولید با اندیشه مارکس مدنظر است . یا در کاپیتالیسم
، با ثروت مالی و پول تبیین می گردد .
در روش و متدلوژی ، فلسفه ی اجتماعی ، دو کارکرد اصلی را برمی تابد . در بینش
، از تفهم شروع و به اتفاق بین الاذهانی می رسد ؛ اتفاق ایجاد می کند و در بین ذهن
ها وفاق به وجود می آورد . این اتفاق بین الاذهانی را در فلسفه ، نهمین گام مسالةی فلسفه بر می شمرند
. دغدغه ی فلسفه ی امروز نیز همین مسأله ی بیناذهنیت است . یعنی چگونگی حل مشکل بیناذهنیت . زمانی که یک مفهوم به ذهن
ها می تابد ، باید یک مفاهمه ایجاد شود ، اما این تفاهم حاصل نمی گردد . مشکل ، یا
از مفهوم است یا از ذهن ها .
در این صورت ، مربوط به بینش می شود . در کنش ، تشریک رویه و تشریک مساعی مطرح می گردد
. شراکت در روش و رویه ، و نیز در سعی و تلاش « بینش و کنش » است .
روح حاکم بر فلسفه ی اجتماعی و مناسبات اجتماعی را می توان در دو مقوله دید
:
1 ـ
بوروکراسی ( دیوان سالاری ) .
2 ـ
اذهوکراسی ( شایسته سالاری ) .
در فلسفه اجتماعی ، ایدئولوژی های اجتماعی حاکم در بُعد فراگیر آن ، سوسیالیسم
و کاپیتالیسم هستند. سوسیالیسم که مشارکت را بر می تابد و همه چیز را در شراکت می بند
تا ضرر نکند و کاپیتالیسم یا سرمایه داری نیز ، سهم و سرمایه ی هر کس را جدا می خواهد . البته برای دست یابی به
سرمایه ی بیشتر ، تشریک مساعی را نیز در نظر دارد . این روند فلسفه ی اجتماعی Social Philosophy است
.
اما حکمت جماعت در اسلام ، زمینه ی پیدایش اجتماع را در نیاز یکدیگر می داند
. عنصر دوام و قوام اجتماع و جامعه را عقیده می داند . عقیده ی توحیدی . علامه طباطبایی
نیز معتقد است که مبنای تشکیل اجتماعی عقیده است نه سرزمین یا وطن و نه حتی منفعت
. [1] « اِنَّ الحیاه عقیدهٌ و الجِهاد » حیات انسان چیزی نیست جز
عقیده و جهاد . البته عقیده ای که بر مبنای توحید باشد . عقیده ای که دارای وحدانیت
است
و واحد . یعنی «کلمه ی توحید ».
در روش شناسی و متدولوژی ، کارکردِ حکمت جماعت ، این گونه بیان شده است ؛ در
بینش ، ایمان بین قلوب، با کلمه ی توحید . اتفاق بین الاذهان ، در توحید کلمه و تفاهم
، که وحدت کلمه را محقق می سازد . بنابراین کلمه ی توحید ، توحید کلمه و وحدت کلمه
. این مباحث تلفیق نظر کاشف الغطاء و امام خمینی (ره) است : ایمان بین قلوب ، اتفاق
بین الاذهان و تفاهم .
کُنِش ، در حکمت جماعت « تعاون » است . « و تَعاوَنِوا عَلی البرَّ و التقّوی
و لا تَعاوَنُوا عَلَی الإثمِ وَ العُدوانِ » [2] در سوسیالیسم و کاپیتالیسم ، تشریک مساعی و تشریک رویه خنثی
است ، زیرا هم می تواند در اعمال خوب صورت گیرد و هم در اعمال زشت ، مانند ظلم .
اما درحکمت جماعت ، کنش « تعاون » است و قرآن تأکید دارد دربِرّ ، اعمال نیک
و تقوا ، یعنی همه خود را از منظر خدا ببینند . زیبایی در این جا متجلی می شود که همه
با هم خود را در برابر خدا و از منظر او ببینند . « تعاونوا علی البرّ و التقوی » اما
در پی آن قرآن تأکید دارد « و لاتعاونوا علی الاثم و العدان »مبادا در گناه و عداوت و دشمنی با
یکدیگر همکاری نمایید . لذا تشریک مساعی و تشریک رویه در حکمت جماعت برای ظلمت و گناه
، جایگاهی ندارد .
این کارکرد حکمت جماعت است . تفاوتی که در جمعیت و جماعت است ، حاصل جهت دهی
آن دو می باشد . جماعت جهت دارد اما جمعیت این گونه نیست . چرا که صرف تجمع و جمع شدن
در جایی ، جهت و سمت و سویی را ایجاد نمی کند . اما جماعت مسیر و جهت را نشان می دهد
. به عنوان مثال : نماز جماعت ، دارای جهت است . این را هم در ساختار و هم در کارکرد
آن می توان مشاهده نمود ، زیرا امام جهت ، قافله سالار است و جماعت نمازگذار ، قافله
ای که به مقصد مشخصی در هجرت از خود هستند .
فراگیری در حکمت جماعت ، در تحقق تقواست
. کارکرد اصلی آن و روح حاکم بر آن نیز ، « تقوا » است . با فرض پیوند دو کلمه عربی
و یونانی ، یعنی تقوا و کراسی ، می توان این گونه بیان نمود که تقواکراسی ، یا حاکمیت
تقوا ، زیرا « أِنَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم » .
فراگیری سازی حکمت جماعت ، در حاکمیت تقواست ، کنش آن در تعاون و بینش آن در
کلمه ی توحید و توحید کلمه است . قوام آن به عقیده و زمینه ی پیدایش اجتماع را هم در
« نیاز » می بیند .
بنابراین دو مکتب کلی وجود دارد . فلسفه ی اجتماعی در غرب ، حکمت جماعت در اندیشه
ی اسلام . در این چارچوب ، طرح ریزی برای هر یک از مکاتب ، یعنی فلسفه ی اجتماعی و
حکمت جماعت ، مفاهیم متفاوتی را در بر خواهد داشت .