جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۱۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است


بحث راجع به معضلات قومی نمی تواند به یک دیسیپلین (نظم) علمی به روابط بین الملل، یا علوم سیاسی، روانشناسی، جامعه شناسی و منحصر شود. در واقع باید یک دیدگاه جامعی ـ که مجموعه ای از دانش های مختلف در حوزه علوم انسانی را در بر می گیرد ـ را درگیر کرد تا بتوان به یک تجزیه و تحلیل قابل قبولی رسید. یعنی همان بحثی که در مباحث نظریة جهانی راجع به عدم تفکیک علوم انسانی وجود دارد، در مسأله بحران های قومی خودش را به شکل واضحی نشان می دهد. به عبارت دیگر امکان این وجود ندارد که شما  تنها با یک زمینه دانشی از باب شاخه های علوم انسانی وارد مبحث مطالعات قومی شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۱۵
اسماعیل شیرعلی


باید این نکته را پذیرفت که به هر حال کشور ما مانند اکثر کشورها، چند قومیتی است. ظاهراً حدود چهار الی پنج هزار قومیت در دنیا شناسایی شده که در چارچوب این دویست و اندی (دولت) جمع شده است، که به هر حال این قومیت های گوناگون ساکن در کشورهای مختلف به گونه ای با یکدیگر مشکل دارند.

به نظر دیدگاهی که محققان صلح به عنوان یک شاخه در سطح دنیا راجع به مسائل قومی در ذهن دارند، کم هزینه ترین دیدگاهی است که می شود روی آن فکر کرد. به زعم آنان باید شیوه ای در حل منازعات به کار گرفته شود که دارای این پنج ویژگی باشد:

١ ـ عدم استفاده از خشونت فیزیکی: یعنی هیچ یک از طرفین درگیر از خشونت فیزیکی استفاده نکنند.

2- استفاده بهینه از زمان در اختیار انسان.

3- پیگیری یک توافق منطقی که در آن منافع مشروع طرفین ملحوظ شده باشد و ضمناً منافع طرف های سوم و چهارم درگیر را هم در ذهن داشته باشد.

 4- کم کردن هزینه هایی که برای طرف های درگیر وجود دارد و حتی برای کسانی که از بیرون به قضیه نگاه می کنند و یا درگیر قضیه می شوند.

5- بهبود روابط بین طرفین یا حداقل کم کردن تنش ها یا هزینه های درگیری طرفین.

به هر حال مسئله منازعات قومی از آن مسائلی است که دنباله دار است. مسیری باید در نظر گرفته شود که مصون از موج های سیاسی بوده و اگر منازعه ای بروز میکند به نحوی صحیح مدیریت شده و خاتمه یابد. تجربه کشورهای پیشرفتة دنیا و کشورهایی که از لحاظ جامعه مدنی در سطح بالایی  قرار دارند نشان می دهد که تنش های قومی هنوز هم حل نشده و هر روز با مسائل جدیدی روبرو می شود. و تا این پیوستار نامیمون ادامه دارد، از توسعۀ واقعی خبری نیست. جامعه ای توسعه یافته است که در آن خرده فرهنگ ها هر یک هویتی مشخص داشته باشند و در مناسبات اجتماعی نقش آفرین باشند. این نقش آفرینی منجر به افزایش اعتماد عمومی شده و در پی آن ارتقای سرمایه اجتماعی جامعه را به همراه خواهد داشت که خود ایفاگر نقش سازنده در توسعه یافتگی است. با مراجعه ای کوتاه به تاریخ ایران کهن، راز ماندگاری حضور مقتدرانه خرده فرهنگ ها ولو بی سامان ، برملا می شود و آن چیزی جز حضور «دین» و «انسان موحد» در این سرزمین نیست. نمی توان ردی و نشانی از بت پرستی در ایران کهن یافت و شاید این همان راز ماندگاری خرده فرهنگ ها و قومیت های مختلف در این سرزمین باشد. اگر چنین است که هست، باید این حضور ارزشمند را پاس داشت و از ظرفیت پرقدرت آن در توسعۀ کشور سود جست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۵
اسماعیل شیرعلی

زمانی که شما از استاد خود می پرسید که این موارد ترجمه‎ای از اندیشمندان در کجا اثبات شده است، آن زمان شروع تولید علم است. به زعم آقای رحیم پور ازغدی ؛در حال حاضر علوم اسلامی در کشورهایی مانند ما علوم نقلی است و علوم عقلی نیستند. ایشان معتقدند در حال حاضر علوم انسانی و اجتماعی در کشور ما علوم نقلی‎اند نه علوم عقلی؛ چون در هیچ موردی بحث عقلی در مورد آن‎ها نمی‎شود. کسی به ‌عنوان دکتر و هیأت علمی و پروفسور می‎آید که این موارد را خوب حفظ کرده و منتقل می‎کند، نه فردی که بتواند درست در مورد این افراد فکر کند و آنان را زیر سؤال ببرد. درحالی‌که غرب این‌گونه غرب نشد و همه‌ موارد را روی میز گذاشت و همه چیز را زیر سؤال برد تا تولید کرد.
به زعم وی هنگامی که از علم صحبت می‎کنیم، باید موضع خود را روشن کنیم. اگر علم را به معنای لغوی می‎گوییم، از منظر معرفت‎شناسی اسلامی دیگر علم دینی و غیردینی و سکولار نداریم. علم به معنای آگاهی از واقعیت چه در علوم طبیعی و چه در علوم انسانی است. اگر واقعیت الهی است و طبیعت نیز الهی است و علم به واقعیت نیز الهی می‎شود، اگر معلوم یعنی واقعیت، سکولار نیست و تفسیر سکولار نباید از آن داشت؛ یعنی عالم واقع چه انسان، چه طبیعت الهی است. علم به این واقعیت نمی‎تواند سکولار باشد، بلکه جهل می‎تواند سکولار باشد. اگر بگوییم مراد ما از علم مجموع رشته‌های علمی و دیسیپلین علمی است که مجموع افرادی نشستند و با مجموع قوای فکری خود در مورد موضوع خاصی فکر و بحث کردند، به آن علم می‎گوییم؛ یعنی منشأ آن یا عقل یا تجربه است، البته ترکیب این دو یعنی عقل تجربی وجود دارد. گزاره‎هایی که قطعی باشند در کل علوم اقلیت هستند. در تمام علوم بدیهیات و برهانیات قطعی بخش کمی از گزاره‎های علم را تشکیل می‎دهند و به همین دلیل نیز در همه جا اختلاف به وجود می‎آ‎ید. اگر می‎گوییم علم علوم اجتماعی و انسانی و مراد این است که مجموع گزاره‎هایی که اندیشمندان گوناگون با استفاده از عقل تجربه و شهود و نقل و تاریخ به میزان اعتبار هرکدام به دست آورده‎اند.
  رحیم پور معتقد است هرکسی در هر حوزه‌‎ای به یکی از این چهار طریق به آگاهی رسید و توانست با روش مخصوص به خود از آن گزاره و نظریه دفاع کند و بتواند تلاش مفهومی برای متقاعد کردن دیگران در آن مورد انجام دهد، ما نیز به آن علم گفته و آن را قبول داریم. تصور می‎شود که منظور از علوم انسانی اسلامی این است که کل گزاره‎های عقلی را از علوم انسانی حذف کنیم و مجموع آیه و حدیث را در کنار یکدیگر قرار دهیم. این پیش‎فرض اشتباهی در حوزه‌ معرفت‎شناسی است؛ چون فکر می‎کنند در حوزه‌ معرفت‎شناسی تجربی، عقل و تجربه، مفاهیم سکولار و ابزار سکولار هستند، درحالی‎که چنین نیست. در معرفت ‎شناسی اسلامی اهل‌بیتی یعنی قرآن و سنت تصریح می‎کند که عقل جزو منابع دین است؛ یعنی اگر گزاره‎ای را عقل با برهان اثبات کرد، حتی اگر گوینده‌ آن و نظریه‎پرداز آن مسلمان نباشد، آن نظریه اسلامی است. ما این‎ها را با منابع معرفتی اسلام یعنی وحی و عقل می‎سنجیم و هرچه با این موارد سازگار است یا با عقل و وحی اثبات یا کشف شود یا با عقل و وحی تأیید شود، آن گزاره، افکار و ابزار اسلامی است، حتی اگر از زبان یا دست غیرمسلمانی برآمده باشد.
بنابراین آیا تمام گزاره‎هایی که لیبرالیست‎ها، مارکسیست‎ها، فاشیست‎ها و... در حوزه‌ علوم انسانی و اجتماعی گفته‎اند، همه غیراسلامی است؟ خیر، این‌طور نیست. گزاره‎های بسیاری وجود دارد که آن را متفکر غیرمسلمان گفته است، اما با مفاد اسلامی سازگار است. هرچه با عقل اثبات شود، اسلامی است؛ چون عقل جزو منابع دینی است، به شرط آنکه اثبات شود و مسأله ما این است که هزاران گزاره در علوم اجتماعی وجود دارد که ادعای عقلانیت دارند، درحالی‌که هیچ برهان عقلی پشت آن نیست.
علوم انسانی یا اجتماعی با رویکرد اسلامی یعنی مجموع گزاره‎هایی که متفکران و نظریه‎پردازان در عرصه‌ علوم انسانی و اجتماعی با عقل اثبات کنند، روش عقلی و برهانی برای آن بیاورند. اگر غیرمسلمانی نیز گزاره‎ای را با عقل اثبات کرد، او را می‎پذیریم و با اسلام منافاتی ندارد؛ چون عقل حجت است. دوم با تجربه، هر گزاره‌ تجربی که تأیید تجربی دارد، به‌اندازه‎ای که تجربه اعتبار معرفت‌شناسی دارد، آن گزاره در معرفت‌شناسی اسلامی به همان اندازه معتبر است. هر گزاره‌ شهودی که با تهذیب نفس و عمل صالح به دست می‎آید، نگاهی به باطن عالم پیدا می‎شود، به‌اندازه‌ خود در حد هرکسی برای خود او قطعاً حجت می‎شود، البته به همان اندازه که اعتبار دارد، اما برای انتقال آن به دیگران باید دلیلی اضافه کنیم تا دیگران نیز متوجه شوند. وحی و نبوت که ما آن را با عقل اثبات می‎کنیم؛ یعنی از معرفت‎شناسی به جهان‌شناسی از هستی‌شناسی به خداشناسی و از ترکیب خدا و هستی، این خداشناسی به پیامبرشناسی و ضرورت عقلی به بعثت می‎رسیم. هنگامی که نبوت اثبات شد، دیگر دین یک امر ذوقی، سلیقه‎ای و ایدئولوژیک نیست، منبع معرفت است و معتبر‎ترین معرفت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۱۸
اسماعیل شیرعلی


زمینه ها و تنگناهای مشارکت اجتماعی و فقدان آموزش مهارت های زندگی در مدارس و موسسات آموزشی ایران از مسائل مهم دیگری است که در توسعه یافتگی نقشی مهم ایفا می کند.

وجود زمینه و تنگناهای موجود در هدایت و راهنمایی نوجوانان و جوانان به سمت و سوی مشارکت های اجتماعی و آموزش مهارت های زندگی در ایران، با پی آمدهایی بسیار اساسی و مهم همراه بوده است. این پیامدها را می توان از دو بعد فرصت ها(زمینه ها ) و تهدیدها(تنگناها) مورد بررسی قرار داد.

جمهوری اسلامی ایران از نظر امکانات طبیعی و زیست محیطی کشوری است منحصر به فرد و از نظر ژئوپولیتیکی ، جغرافیا و اقلیمی دارای تنوعی فراوان است، بنابراین می توان مشارکت حداکثری جوانان را با آموزش آنان در اولویت قرار داد تا بدینوسیله سطح تولید علم و دانش به سطوح بسیار بالا ارتقاء یابد و با پیمودن مرزهای دانش ، منجر به دستیابی به قله های رفیع علم و تجربه شود. در این میان، تولیدات صنعتی، کشاورزی و خدمات نرم افزاری در اولویت قرار دارند.

مهمترین تهدیدی که هدف فوق را دچار مشکل جدی می کند بروز آسیب های اجتماعی و گسترش سریع آن طی دهۀ گذشته بوده است که نگرانی های گسترده ای را در جامعه ایجاد کرده است. اولین گام برای مهار این روند مخرب، طراحی راهکارهای پیشگیری و تمکین سریع به آنهاست. به عنوان نمونه ، می توان به رواج بی رویۀ مواد مخدر و روانگردان در جامعه اشاره کرد. سو مصرف مواد مخدر در علوم اجتماعی به عنوان یک مسئله شناخته شده است و مصرف مواد مخدر نه تنها زندگی فرد بلکه جامعه را از هم می پاشد؛ نظام ارزش ها، باورها و هنجارهای جامعه را مورد تهدید قرار می دهد؛ برای نگهداری فرد معتاد به خانواده و جامعه هزینه های گزافی تحمیل می شود و از همه مهمتر باعث پیدایش سایر آسیب های اجتماعی در جامعه می شود.

آنچه برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی بیش از پیش باید مورد توجه همگان بویژه خانواده ها قرار گیرد؛ تقویت ایمان و اتکا به دین و اخلاق در جامعه و افراد و نیز ارتقای همبستگی فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و ملی در کنار ارتقا آگاهی جامعه و افراد نسبت به مساله و نیز ایجاد زمینه های امید به زندگی در بین نوجوانان و در نهایت ایجاد زمینه نشاط و عزت نفس در بین افراد جامعه جهت رفع نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی افراد جامعه است.

 توسعه یافتگی را با ایجاد فرهنگ درست توسعه ، از خودمان و خانوادۀ خودمان شروع کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۰۵
اسماعیل شیرعلی

سنگ بنا و زیر ساخت توسعه، آموزش است. در این بین پاتولوژی آموزش عالی و باز سازی آن بویژه تحصیلات تکمیلی می تواند بر روند توسعه یافتگی نقش سازنده ای داشته باشد.

مهمترین تنگناها و نارسایی های نظام آموزشی عالی در ایران، کمبود اطلاعات و داده های واقعی و فقدان شناخت دقیق از نیازهای واقعی جامعه به رشته های علمی و نیروی متخصص و ماهر. به عبارتی دیگر فقدان بانک اطلاعات مشاغل و کسب و کار با عث شده است تا از سویی هر لحظه به فارغ التحصیلان بیکار افزوده شود و از دیگر سو بنگاه هایی که نیاز به نیروی متخصص دارند نیز از دسترسی به آن باز بمانند.

نارسایی و کاستی های آشکار در نظام و برنامه های آموزش عالی از نظر محتوای علمی نیز وجود دارد. بسیاری از متون بدون در نظر گرفتن ساختار فرهنگی،سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، از خارج از کشور در غالب ترجمه یا تألیف وارد شده و به نظام آموزشی تزریق شده است. فزونی و برتری رشد کمی بر توسعه کیفی در تمام ابعاد وسطوح نظام آموزش عالی از نظر محتوای علمی دیگر آفت موجود است.  نظام مند نبودن روابط و رفتارها، تصمیم ها، خط مشی ها، استخدام ها، انتخاب ها، افق ها، آینده نگری ها، کاستی  در ایجاد روحیه دانش دوستی، وارستگی و آراستگی عالمانه در روابط استاد و دانشجو نیز مکمل مشکلات قبلی است! به آن اضافه فرمایید؛ انتقال آموخته های کهنه و تکراری به دانشجویان در تمام سطوح، ضعیف بودن آموزش های دانشگاهی و علمی خودی و درون جوش در اثر عدم پیوند بدنه آموزش بر بدنه پژوهش و در نهایت کم حوصلگی و بی تفاوتی، بی رنگ بودن انگیزه آموزشی و پژوهشی بین دانشجویان و مدرسان دانشگاهی، آیندۀ بیمناکی را متصور میکند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۰
اسماعیل شیرعلی


نگرش جامعه شناختی بر مهاجرت روستاییان به شهرها در ایران

علل و عوامل مهاجرت روستاییان به شهرها در ایران را به چهار گروه می توان تقسیم کرد:

عوامل دافعه روستایی/ عوامل جاذبه شهری/ روند و ماهیت توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سده اخیر.

 رویه ها و سیاست های توسعه ی نادرست و ضعف دربرنامه ریزی.

 مهاجرت روستاییان به شهرهای ایران باعث ایجاد خلاءهای روانی، فرهنگی و اجتماعی در افراد و از سوی دیگر تاثیرات نامطلوب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در شهر و روستا پیامدهای ناگوار و عمیق بر جای گذاشته است. این روند نه تنها زندگی افراد، خانواده ها و گروه های سنی و جنسی را آشفته ساخته و ناهنجاری های گوناگون اجتماعی برای ساکنین شهری به همراه آورده است بلکه موجب نارسایی های توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بسیاری در سطح جامعه شده است. پس ضرورت پرداختن به علل و عوامل مهاجرت روستاییان به شهرها ضروری است. ضمن اینکه جاذبه ها و دافعه های روستایی و شهری را نیز باید مطالعه شده و پیامدهای مهاجرت و زمینه های بهینه آرایش  جمعیت در جامعه بررسی گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۵۹
اسماعیل شیرعلی

 ایران همانند دیگر جوامع شرقی- آسیایی ویژگی های خاص خود را دارد. این چنین ویژگی ها، دگرگونی و توسعه اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی- سیاسی را نه تنها از نظر ترکیب ساختاری عناصر به وجود آورنده آن بلکه از لحاظ روابط و مبادلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی با دیگر نظام های اجتماعی، در مسیر پر فراز و نشیب قرار داده است. بر اثر چنین روندی، امروزه جامعه ایران از یک سو وارث ساختار فرهنگی غنی و مختلط و از سوی دیگر، مواجه با مسایل عدیده فرهنگی، اجتماعی است .

گسترش هجوم فرهنگی در سالهای اخیر علیه ایران ناشی از دو عامل بوده است: ضعف و نارسایی کارکردی و ساختاری نظام اجتماعی ایران از یک سو به خاطر وجود روابط و مناسبات اجتماعی ناعادلانه و از سوی دیگر وابستگی عاملان توسعه، سخت ‌افزارها و نرم‌افزارها به کشورهای کانون می‌باشد.

ساختار و کارکرد سلطه گرانه اقتصاد جهانی

 ضرورت دارد از طریق برنامه ریزی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جهت ایجاد امنیت اقتصادی، ایجاد امنیت اقتصادی اجتماعی و تعدیل بی عدالتی های اجتماعی اقتصادی- فرهنگی- سیاسی اقدام کرد.

جامعه در حال توسعه ایران، سطح بسیار پایین بهره وری را به عنوان یکی از معضلات بحران زایی توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی- سیاسی خود دریافته و به آن پرداخته است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۳۹
اسماعیل شیرعلی

جامعه ایران قبل از انقلاب اسلامی، از نظر نحوه مدیریت و مشارکت مدنی دارای ویژگی های است که نیازمند مطالعه و بررسی جامع، اکتشافی عمیق، راهبردی و بنیادی است. از یک نظر، می توان گفت که جامعه ایران به دلیل پیچیدگی های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، ناشناخته مانده است. از سوی دیگر جامعه ایران گاهی آرام و گاهی تند در حرکت است. گروه های اجتماعی در تمام سطوح و در اغلب دوره ای یاغی به نظر می رسند. از سوی دیگر، روند و ماهیت مدیریت جامعه در تمام سطوح و در اغلب دوره های تاریخی از ویژگی هایی برخوردار است که در کمتر جوامع انسانی دیده می شود.

گاهی در ایران  مدیریت محترم است و گاهی برای مردم ارزشی ندارد. گاهی از آن مردم است و گاهی جدا از مردم است.

متأسفانه در برخی موارد هنوز  چنین کاستی هایی در جامعه ایران وجود دارد و می توان به راحتی بسیاری از این کاستی ها را در جامعه فعلی ایران نیز نظاره گر بود.
 برای دست یابی به مدیریت هوشمند و مشارکت مردمی و در نهایت رسیدن به جامعه پایدار چند راهکار وجود دارد: ارتقاء میزان آگاهی و شناخت واقع بینانه از امکانات فرصت
ها، تنگناهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، میزان ظرفیت و توانایی مدیریت جامعه و گروه های اجتماعی در پذیرش راهکارها.
ارتقاء میزان درک و تشخیص از شرایط زمانی و مکانی طرح مسائل، مشکلات و تنگناها.
افزایش درک و شناخت از شرایط نظام جهانی و موقعیت جامعه در شبکه جهانی و تعامل سازنده با آن به جای انفعال.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۴۵
اسماعیل شیرعلی

برای بررسی چگونگی توسعه باید در دوره قبل از غلبه سرمایه داری ، به ورود تکنیک ها، گروه های قومی، فرهنگ های عقب مانده و همین طور نیروی انسانی عقب مانده و نیز در دوره غلبه سرمایه داری باید به ورود بخشی از دانش فنی و فنآوری پیشرفته غرب و فرهنگ حاصل از آن اشاره کرد. در واقع برای اینکه ایران از توسعه ناموزون خارج شود و به توسعه پایدار برسد باید مسیری دشوار طی شود.

جامعه ایران پیچیده است پس با سطحی نگری و الگوبرداری سطحی از تحلیل دیگران نمی توان ماهیت آن را شناخت. برای رسیدن به توسعه ای پایدار باید گام به گام پیش رفت و الزاما نباید دستیابی به جامعه مدنی را در دستور کار قرار داد.به عنوان مثال به جای مقابله با گروه های اجتماعی مخالف و فرسایش نیروهای انسانی و توانمندی های جامعه باید به ساماندهی ساختار اداری، آموزشی، فرهنگی و تولیدی جامعه پرداخت.

به جای ترک نیروهای ماهر و متخصص ایرانی باید آنان را جذب نموده و در جهت سازمان دهی اقتصادی و گسترش تاسیسات تولیدی و اقتصادی کشور تلاش کرد.

 به جای ترساندن مردم از عوامل خارجی باید از عوامل نارضایتی ترسید. واقعیت و خبرها  را نباید مخفی کرد بلکه متناسب با ظرفیت جامعه آن را در اختیار عموم قرار داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۱
اسماعیل شیرعلی


فرآیند توسعه اقتصادی- اجتماعی در ایران را از نظر روند و ماهیت و مشخصه های توسعه اقتصادی و اجتماعی می توان چنین ترسیم کرد:

 توسعه اقتصادی- اجتماعی ایران توسعه ای است حاشیه ایی و پیرامونی،

توسعه اقتصادی- اجتماعی ایران توسعه ای ناموزون با فراز و نشیب های گاهی تند و گاهی کند است.

از مشخصه مهم چنین توسعه ای می توان به عقب افتادگی های ساختاری شیوه های تولیدی و بخش های اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی، وجود انواع شیو های تولیدی در روابط و مناسبات اجتماعی و آشفتگی های فرهنگی اشاره کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۰۹
اسماعیل شیرعلی