جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۶ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است


داستان راننده تاکسی در سنگاپور

دوستی می گفت : شش سال پیش به یک راننده تاکسی در سنگاپور، یک بیزینس کارت دادم تا طبق آدرس ، من را به جای خاصی برساند.
راننده در آخرین نقطه، دور یک ساختمان پیچید. تاکسی متر یازده دلار نشان می داد اما او فقط  ده دلار گرفت. 
به او گفتم هنری! تاکسی مترِ تو یازده تا نشان می دهد  چرا ده  تا حساب کردی؟
او پاسخ داد: "آقا، من یک راننده تاکسی هستم، در واقع باید شما را مستقیم به مقصد می رساندم. از آنجا که محل دقیق را بلد نبودم، مجبور شدم دور ساختمان بگردم. اگر شما را مستقیم آورده بودم، می شد ده دلار."
سپس ادامه داد: "سنگاپور یک مقصد جهانی جهانگردی هست و آدمهای زیادی برای سفر های سه چهار روزه به اینجا می آیند. بعد از رد شدن از بخش گمرک و مهاجرت، اولین تجربه آنان معمولا راننده های تاکسی هستند، و اگر این تجربه خوب نباشد، سه چهار روز باقیمانده هم دلچسب و شیرین نخواهد بود."

او گفت: "جناب، من راننده تاکسی نیستم، من سفیر ملت سنگاپور هستم، یک سفیر بدون پاسپورت دیپلماتیک !"

به نظرم، او احتمالا تا بیش از کلاس هشتم درس نخونده بود،اما در نظر من او یک آدم حرفه ای بود و رفتارش سرافرازی و غرور در عملکرد و شخصیت رو منعکس کرد.

آن روز فهمیدم  آدم برای اینکه حرفه ای باشد، به بیش از صلاحیت ها و مدارک حرفه ای نیاز دارد.
در یک جمله، این حرفه ای بودن همراه با رفتار و ارزش های انسانی است که تفاوت ها را مشخص می کند!
دانش، مهارت، پول، تحصیلات، همه بعد از آنها تعریف می شود. اول از همه، ملاک، ارزش های انسانی، صداقت، و درستکاری است.

حرفه ای گری به کاری نیست که دارید انجام میدهید، بلکه به این است که آن کار را چگونه انجام میدهید.
 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۸
اسماعیل شیرعلی

چند روزی است که دوباره بحث اشتغال همزمان پزشکان در دو حوزه خصوصی و دولتی دستمایه جدال بین دولت و مجلس و مردم شده است. بحثی کهنه اما مهم.

بی شک  در فرایند قانونگذاری تصویب یک قانون همگان را راضی نمی کند و بسیار طبیعی است که بخشی از جامعه بواسطه به خطر افتادن منافع شان، از وضع چنین قوانینی نه تنها راضی نبوده که بر علیه آن نیز قیام کنند، اما نکته مهم این است که آنانی که منافعشان به خطر افتاده چند درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند؟

اساسا چه مقدار از منافعشان به خطر افتاده است؟

در صورتی که اشتغال پزشکان محترم در یکی از مناصب دولتی و کار در آنها تکافوی زندگی آنان را نمی کند، و بخش خصوصی را ترجیح می دهند آیا بهتر نیست به بخش دلخواه خود بسنده کرده تا در این کویر بیکاری فضای اشتعال جدید برای جویندگان کار ایجاد شود؟

شاید طرح این سؤال به این شکل بهتر باشد که ؛ اگر از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون پزشکان محترم در مناصب حساس و مهم و تصمیم ساز مدیریت کشور قرار نمی گرفتند، آیا این قانون (ممنوعیت اشتغال همزمان پزشکان در پست های دولتی و خصوصی ) مدتها پیش به تصویب نمی رسید؟

سؤال مهم دیگر اینکه چه تفاوتی بین جمهوری اسلامی ایران که داعیه عدالت اجتماعی را دارد با جوامع سرمایه داری که تنها پول تعیین کننده همه مسائل است، وجود دارد؟

سؤال مهم دیگر اینکه آیا در جامعه اسلامی ما دانش آموزانی که قصد انتخاب رشته تحصیلی را دارند، به قصد خدمت به مردم و کشورشان رشتۀ پزشکی را انتخاب می کنند یا قصد تجارت دارند؟

آیا وقت آن فرا نرسیده است با یک نظرخواهی ملی پاسخ این پرسش از جامعه طلب شود که در حال حاضر به رشتۀ پزشکی به منزله کاری مقدس و دینی و خدمتی بزرگ به جامعه بشری نگریسته می شود یا تجارت؟

ضمن احترام کامل به پزشکان متعهد فراوانی که در کشور عزیزمان برای خدمت صادقانه به هم نوعان خود سر از پا نمی شناسند و متعهدانه و خالصانه در پی عملی کردن سوگند پزشکی خود هستند، از تمامی پزشکانی که در رأس کارهای دولتی هستند عاجزانه درخواست می کنم که جای خود را به متخصصین موجود در کشور( دانش آموختگان مدیریت مالی، مدیریت دولتی،مدیریت صنعتی، مدیریت IT ، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، اقتصاد، حسابداری، حسابرسی و ...) در رشته های مختلف دهند تا ضمن تکریم دانش آموختگان تخصصی هر حوزه ، فضا برای اشتغال در مناصب تخصصی هر یک از آنان فراهم شده و گامی به سوی تخصصی تر شدن فضای کسب و کار و نیز تقسیم کار اجتماعی متوازن برداشته شود.

به امید روزی که بتوانیم با عقلانیت مبتنی بر اعتقادات و باورهای دینی و به دور از سیاست زدگی ها و منفعت طلبی ها ، در مسیر تحقق عدالت اجتماعی مورد نظر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت حرکت کنیم. ان شاء الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۰۹:۳۹
اسماعیل شیرعلی

باور کردنی نیست که کسانی حاضر باشند برای به دست آوردن پول خودشان را در اخیار یک دکتر قرار دهند تا دست و پایشان را بشکند، یا با ایجاد زخم‌های مختلف در بدن از بیمه کلاهبرداری کند. پسر جوانی که حالا خودش می‌گوید «پیمانکار» این خلاف شده است، در گفت‌وگوی بسیار خوبی با روزنامه شهروند این موضوع را فاش کرده است. این گفت‌وگو واقعا خواندنی است. اما برای فهمیدن عمق فاجعه به همین پاراگراف می‌توان اشاره کرد:

الان دیگر استخوان نازک‌نی جواب نمی‌دهد و قاضی می‌فهمد. باید گردن یا استخوان‌های اصلی را بشکنی که کار بسیار سختی است. من الان نگران افرادی هستم که وارد این کار می‌شوند،  ازطرفی امکان دستگیری و جریمه‌های سنگین هم وجود دارد؛ خشونت، درد و رنجی در وجود تو نهادینه می‌شود که تا همیشه آزارت می‌دهد. خیلی‌ها پیشنهاد دادند ولی انگار چیزی در وجود من می‌گوید که دیگر نباید تکرار شود. ترس هم وجود دارد. همین تابستان گذشته در شهر ما چهار زن را دستگیر کردند؛ اینها با همدستی شوهرشان نطفه می‌کاشتند و پس از چهارماه با ضربه پای شوهر نطفه چهار- ٥ماهه را می‌کشتند و یک تصادف ساختگی هم ایجاد می‌کردند تا دیه یک انسان کامل بگیرند که همه‌‌شان دستگیر شدند؛ شاید باورت نشود ولی عامل این همه بی‌رحمی و مصیبت علیه خود و دوستانت فقر و بیچارگی است، حالا که به تازگی تصمیم گرفته‌ام از این کار دست بکشم، از استرس و فشار این روزهای بیکاری دارم دیوانه می‌شوم.

خدا برای هیچ کس قربانی شدن در این شرایط را نخواهد. چه کلاهبرداری باشی و چه راننده‌ای که اسیر این کلاهبرداری شده، هر دو قربانی هستید. قربانی فقر و طمع

متن کامل گفتگوی شهروند https://goo.gl/FV5U53


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۱۴:۲۶
اسماعیل شیرعلی

جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند.مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

یا علی! سوالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی(ع) در پاسخ گفت:

علم بهتر است،زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سوال خود را گرفته بود، سکوت کرد.در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

ابا الحسن! سوالی دارم،می توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس!

مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی(ع) فرمود:

علم بهتر است، زیرا علم تو را حفظ می کند،ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سوالش قانع شده بود،همان جا که ایستاده بود نشست،در همین حال سومین نفر وارد شد،او نیز همان سوال را تکرار کرد،وامام در پاسخش فرمود:

علم بهتر است، زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد.او در حالی که کنار دوستانش می نشست،عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند:

علم بهتر است، زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود،ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را بر دیگران بیاموزی بر آن افزوده می شود.

نوبت پنجمین نفر بود.او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود،با تمام شدن سخن امام همان سوال را تکرار کرد.حضرت علی در پاسخ به او فرمودند:

علم بهتر است، زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت،مردم با تعجب به او نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت:حتما" این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت!

کسانی که صدایش را شنیده بودند،پوزخندی زدند.مرد، آخر جمعیت در کنار دوستانش نشست و با صدای بلند شروع به سخن کرد یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت:

علم بهتر است، زیرا ممکن است مال را دزد ببرد،اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.مرد ساکت شد.

همهمه ای در میان مردم افتاد، چه خبر است امروز! چرا همه یک سوال را می پرسند؟

نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته می شد در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود در میان جمعیت نشسته بود،پرسید:

یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام فرمودند:

علم بهتر است،زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود،اما علم هر چه زمان برآن بگذرد پوسیده نخواهد شد.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سوال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود:

علم بهتر است، برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می ماند،ولی علم هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت مجلس را فرا گرفته بود،کسی چیزی نمی گفت.همه از پاسخ های امام شگفت زده شده بودند که نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:

علم بهتر است، زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می کند،اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود.

نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند.

در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود،وارد مسجد شد او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبرو چشم دوخت.

مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سر هایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

نگاه های متعجب مردم به عقب برگشت.با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند

علم بهتر است، زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند،

اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سوال کنندگان، آرام و بی صدا از میان جمعیت برخاستند.هنگامی که آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت:

اگر تمام مردم دنیا همین یک سوال را از من می پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می دادم.


منبع : کشکول بحرانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۵ ، ۱۱:۴۹
اسماعیل شیرعلی

ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﺍﺻﻼً ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !

 

ﺗﻮﺭﻡ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻌﻤﻮلا ﯾﺎ ﺻﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﯽ ﺍﺳﺖ !

 

ﺩﺭ ژاپن ﺧﺎﻧﻪ ﻭﯾﻼﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺪﺭﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !

 

ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻣُﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﯾﮏ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺖ !

 

ﺣﻘﻮﻕ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۷۵۰۰ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ !

 

ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ !

 

ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﺗﺮﻧﺪ !

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !

 

ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﺩﺭ ژاپن ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﮐﺎﺭﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !

ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺟﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ.

 

 اﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ، ﻫﯿﭻ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !

 

ﺩﺭ ژاپن ... !!!

ﯾﮏ :

ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۱۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻠﯽ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺣﺮﯾﺺ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .

 

ﺩﻭ :

ﻫﺮ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﮊﺍﭘﻦ ﮐﻪ ﺳﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ .

ﺣﺮﺻﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ .

 

ﺳﻪ :

ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺭﺍ " ﺍﯾﻨﺠﯿﻨﺮ ( ﻣﻬﻨﺪﺱ) ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ"ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ۵ ﺍﻟﯽ ۸ ﻫﺰﺍﺭ ﺩلاﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ ﮐﺘﺒﯽ ﻭ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ .

 

ﭼﻬﺎﺭ :

ﮊﺍﭘﻦ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ( ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺯﻏﺎﻝ ﺳﻨﮓ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﻭ ﻣﺲ ﻭ ... ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ) ﻭ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺻﺪﻫﺎ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ .

 

ﭘﻨﺞ :

ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﻃﯽ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ، ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻤﺐ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ .

 

ﺷﺶ :

اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ، ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ " ﺑﯽ ﺻﺪﺍ " ﯾﺎ (silent) ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ " ﺍﺧﻼﻕ" ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

 

ﻫﻔﺖ :

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺩﺭﺳﯽ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺷﺸﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ (ﮔﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺍﺧﻼﻕ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺷﯿﻮﻩ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .

 

ﻫﺸﺖ :

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﭘﯿﺸﮑﺎﺭ ﻭ ﺧﺪﻣﻪ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ .

 

ﻧﻪ :

ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ " ﻣﺮﺩﻭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺪﻑ ﺗﺮﺑﯿﺖ، ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﻭ ﺗﻠﻘﯿﻦ .

 

ﺩﻩ :

ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ... ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .

 

ﯾﺎﺯﺩﻩ :

ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﻔﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ . ﻣﺴﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ، ﺑﺎﺑﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ، ﻫﺮ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .

ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﻗﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎ ﺣﺮﯾﺺ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

 

ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ :

ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

 

ﺳﯿﺰﺩﻩ :

ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ؟

ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ی ژاپن ﻫﺴﺘﻨﺪ .

 

ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﮊﺍﭘﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۵ ، ۰۸:۱۵
اسماعیل شیرعلی

سازمان رسمی و غیر رسمی

   سازمان رسمی : سازمان رسمی عبارت است از اختیارات مقدمات و روابط بین آن‏ها و کارکنان بر حسب مقررات و قواعد وضع شده . بدین ترتیب ، سلسله مراتب بین مشاغل و مقامات سازمان‏ها برای دستیابی به هدف مشخص که بر اساس طرح و نقشه قبلی است برقرار میشود و حدود آن نیز بوسیله مقررات و یا بوسیله مدیران مشخص می گردد .

   سازمان غیر رسمی : به مجرد اجتماع چند نفر در یک سازمان تماس‏های متعددی بین آن‏ها برقرار میشود که با روابط رسمی ایشان فرق میکند و به هیچ وجه ارتباطی با همکاری بمنظور تحقق هدف مشترک سازمان ندارد .

اینگونه روابط غیر رسمی بدون هیچگونه طرح یا هدف قبلی و صرفاً ناشی از غریزه اجتماعی یا تمایلات طبیعی انسان است . روابط غیر رسمی را بصورت نموداری نمی توان ظاهر ساخت بلکه این روابط در اثر تکرار و استمرار بین افراد بوجود می آید و بوسیله روش سوسیومتریک و با ترسیم سوسیوگرام می توان تا حدودی آن را نشان داد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۰۸:۳۷
اسماعیل شیرعلی