مناظره دو گفتمان 5
مناظره دکتر درخشان و دکتر غنی نژاد در نخستین هفته اردیبهشت 1402 بحث و نظر زیاد و متنوعی در جامعه ایجاد کرد. از همه مهمتر شاید این مناظره از این جهت حائز اهمیت باشد که چنین مناظره ای با حضور همین اساتید در سال 1387 نیمه تمام ماند! و یکی از طرف مناظره در اعتراض به روند حاکم بر مدیریت گفنگو و مناظره صحنه را ترک کرد!!
مرور برخی مباحث و انتقادات مطرح شده در اینجا خالی از لطف نیست:
🔹(در خصوص مناظره موسی غنی نژاد و مسعود درخشان) برخلاف ذهنیتی که از این دو نفر وجود داشت، هر دو سوی مناظره دچار ضعف تئوریک بودند و خطاهای فاحش تئوریک اتفاق افتاد.
🔹وقتی از اقتصاد اسلامی بحث شد که اقتصاد اسلامی چیست بحثهایی مطرح شد که حرف محصل و مشت پرکنی از آن در نمیآمد. یا در آن طرف با نوعی سادهسازیهای تئوریک مواجه بودیم، اینکه همه گفتارها را تقسیم کنیم به لیبرال و کمونیسم و اگر هر کسی از دخالت دولت دفاع کرد کمونیستی است و اگر از مالکیت خصوصی دفاع کرد لیبرال است! به نظر من این شیوه بحث خیلی ناکافی است.
🔹مثلا وقتی اصل 43 و 44 طرح شد از فضای چپ گرایانه صحبت شد و از بنی صدر اسم بردند و یا آقای بهشتی را در این بحث داخل کردند که نشناختن مساله و نشناختن نظرگاه شهید بهشتی است. شهید بهشتی برعکس آنچه گفته شد، به لیبرال بودن و در جناح سرمایه داری بودن متهم بود. شعار می دادند، «بهشتی ریش دارد، یک باغ تو تجریش دارد».
🔹جنبه فقهی و اسلامی و فقاهت در قانون اساسی مثال دیگر است. بخش مهمی از حاضران در مجلس خبرگان قانون اساسی فقها و مجتهدین بودند. مثل مرحوم صافی گلپایگانی و آقای مکارم و اقای موسوی اردبیلی و مرحوم مشکینی و مرحوم منتظری و ربانی شیرازی و ربانی املشی و جوادی آملی و... حضور داشتند
🔹با کلیشههایی که آقای دکتر غنینژاد داشت الان جان رالز هم چپ و کمونیست است. اینها سطحینگری و سادهسازیهای تئوریک است.
🔹به نظر من در لیبرالیسم ایرانی، مفاهیم ایرانیزه میشود و از خاستگاهشان دور میشود و فرمتهایی ساده پیدا میکند. بحث مالکیت و دخالت دولت، دعواهای دهه شصت در دو نگاه فقهی است. بعدها بین دو سنت فقهی اختلاف شد. اینها مناقشاتی تئوریک است و به این معنی نیست که اگر کسی از پایگاه دینی از مالکیت خصوصی دفاع کرد، اسمش راست باشد و اگر از مالکیت اجتماعی دفاع کرد اسمش چپ باشد.
🔹کثیری از لیبرالها از مالیات به عنوان کاری عادلانه دفاع میکنند. مالیات دخالت سیستماتیک در مالکیت خصوصی افراد است. حالا باید اسم این ها را چپ گرایی بگذاریم؟!
🔹نقد محتوایی دیگر، گسستی بود که بین گفتار ها و طرح مسائل و نقطه تمرکز طرفین بحث در نسبت آنچه که می گفتند با واقعیت جامعه بود. یعنی این حرف ها را بزنیم یا نزنیم هیچ نسبتی با جامعه و مسایلش نداشت.
🔹دیگر اینکه بحثها از شرایط و واقعیت اجتماعی عقب بود. وقتی از دکتر درخشان پرسیدند که راه حل شما چیست؟ راه حل مسائل ساختاری را روحیه انقلابی دانست. در اینجا هیچ پیشنهادی نمیشود! روحیه انقلابی را چه کارش بکنیم؟! باید بتوانید طرح تئوریکی بیاورید و عقبه تئوریکی بسازید. سازمان نهادیاش چیست. از آقای دکتر درخشان چنین انتظاری میرود. روحیه انقلابی یعنی چه؟! حرفی مبهم و کلی است./ پرویز امینی