جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۲ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

رضا مرعشی همزمان با وقایع ١٣٨٨ ایران، در "دفتر امور ایران وزارت خارجه آمریکا" بعنوان تحلیلگر کار می کرد. یادداشت او در هافینگتون پُست پرده از مُدِلی بر می دارد که وزارت خارجه آمریکا برایِ تحلیلِ نا آرامی های ١٣٨٨ به کار گرفته بود. آشنایی با این مدلِ ساده ، به ناظرِ تحولاتِ ایران کمک می کند حرکاتِ بازیگران داخلی و خارجی تحولاتِ ٨٨ و ٩٦ را بهتر تفسیر کند. ترجمه فارسی یادداشت، روی سایتِ دیپلماسی ایرانی در دسترس است. 


مدل برسنجش اثرِ توامانِ

 دو متغیر مُرکّب استوارست :

 "ثبات نظام" و "توانایی جنبش اعتراضی".


سنجش "ثبات نظام" از طریق پایش چهار ریز متغیر (مشروعیت نظام در نگاه مردم، کارآمدی در مدیریت کشور، یکپارچگی نخبگان سیاسی و انحصار استفاده از زور در دست حاکمیت) انجام می شود.

سنجش "توانایی جنبش اعتراضی" هم از طریق پایشِ چهار ریز متغیر دیگر( نارضایتی همگانی،  کارآیی شبکه سازماندهی اعتراضات، ایدئولوژی مشترک معترضین و رهبری اعتراض ) صورت می گیرد.

این مدل می گوید این هشت متغیرند که سرنوشتِ حرکتِ اعتراضی را معین می کنند. اگر مانند سال ١٣٥٧ چهار متغیر سازنده "قدرت نظام" در حالِ افول و چهار متغیر شکل دهنده به "قدرت معترضین" رو به اوج قرار گیرند، وقوع انقلاب ممکن می شود.

به باور دفتر ایران، در سال ٨٨، گرچه نارضایتی در میان جمعیت بزرگی از ایرانیان شکل گرفته بود و حرکت اعتراضی دارای رهبری شاخص هم بود ولی توانمندی نظام مانع از فراهم آمدنِ سایر عوامل مورد نیاز برای کامیابی معترضین شد.

از منظر این تحلیلگر، امروز هم نارضایتی زیادی در بخش قابل توجهی از جمعیت ایرانی وجود دارد ولی معترضین نه اید ئولوژی مشترکی دارند نه رهبری مشترک و نه یک ساختار موثر سازماندهی ! توانایی نظام هم برای ممانعت از شکل گیری این عوامل، بالاست.

بنابر این تحلیل، مردم ایران، در خواست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رو به تزایدی دارند که اگر تامین نشود، سبب گسترش شکاف بین حاکمیت و مردم خواهد شد . این می تواند سرانجام کشور را بسوی آشوبهای بزرگتر و نهایتا بی ثباتی ببرد. اما امروز نه نظام آنقدر ضعیف و بی اعتبار است  و نه جنبش اعتراضی چنان قوی است که احتمال ناآرامی هایِ گسترش یابنده و بی ثبات کننده و یا انقلاب برود.

 

در چنین شرایطی، برایِ حفظ نظام از خطرِ داخلی، دو رویکرد پیش پایِ حاکمیت است :

اول- رویکردِ "پلیسی امنیتی" که متمرکز بر تلاش برای مدیریت رسانه، گسترش فیلترینگ، افزایش حمایت مالی/رانتی از جریانات خودی، مهندسی حضور اجتماعیِ خودی، بازداشت فعالان معترض، مهار رهبران معترض ، تشدید اقدامات تنبیهی و مانند آن است. این رویکرد، ارزان و زود بازده است و ضرورتاً محتاج تغییر بنیادینِ خودِ حاکمیت هم نیست. اما سبب افزایش و تعمیقِ نارضایتی، کاهش سرمایه اجتماعی،  ریزش طرفداران حاکمیت و در نهایت، زمینه سازِ بازگشت ویرانگر تر و قدرتمند ترِ اعتراض خواهد شد. 


دوم- رویکردِ "اصلاح بنیادین وضع کشور" برای تقلیلِ ریشه های نارضایتی است. این رویکرد،  زود بازده نیست و مستلزم هزینه زیاد و اقدامات دشوار و دردناکی هم هست. اما فراتر از تسکین، یک درمان است! قبلا بارها گفته ام که به گمانِ من، "اصلاح حاکمیت" پیش نیاز جدی نجات ایرانست. از اقداماتی چون مهار الیگارشی حکومتی، آشتی ملّی و افزایش سرمایه اجتماعی، کاهش قدرت سیاسی متمرکز در خارج از قوای سه گانه، تقویت حکومتِ سه قوّه ای ، ارتقای شفافیت، کوچک سازی و ارزانسازی حاکمیت، احیای دادگستری ، مبارزه با فساد حکومتی، بازگشت نظامیان به پادگانها، بازگرداندن اموال بنیادها و ستادها به خزانه ، ارتقای کیفیت انتخابات ، بازبینی سیاست خارجی، تسهیل ابراز عقیده و اجازه به تحزّب سخن می رود. بدون اصلاحات حاکمیتی و مهارِ فسادِ سیستماتیک، بهبود اقتصادی و گشایش معیشتی ناممکن می نماید.  حاکمیت چاوزی، میوه چاوزی می دهد و سرانجام کشور را به آشوب و فروپاشی می کشاند. در خاورمیانه ملّتی را می شناسید که تکلیف خود را کف خیابان معلوم کرده باشد و روی سعادت را دیده باشد؟ اگر کشوری به چنین روز سیاهی برسد بیش از همه زمامدارانش مقصّر هستند. زمامدارانى که بین اعضای جوارحشان زبان و بازویشان بیش از مغز و گوششان کار کرده است!


اتخاذ رویکرد "اصلاحات بنیادین"،  بسیار دشوار و محتاجِ بلند نظری و تعهد انسانى و اسلامى عناصر موثرِ حاکمیت است. این تا حدودی راهیست که ماندلا ها رفتند و موگابه ها نرفتند. این راهیست که ممکن است ایران را هم نجات دهد! 


تنها راه دوم، شایسته حکمرانِان شجاعِ  بلندنظرِ هوشمندِ اخلاق مدار کشورمان است،  سراغ راه اول به هیچ وجه نباید رفت.

شاید پس از گذشت حدود چهار دهه از انقلاب اسلامى ایران نیاز است یکبار عملکرد دولت هاى مُختلف، ونیز عملکرد ادوار مختلف قواى مقننه و قضائیه، در فضایى علمى، کارشناسی، دلسوزانه و صادقانه و عالمانه به دور از حب و بغض هاى سیاسى معمول آسیب شناسى شود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۶ ، ۲۰:۵۰
اسماعیل شیرعلی


🔸چرا ولی فقیه خودشان مشکلات را حل نمیکنند؟؟

برخی شاید این سوالها را بپرسند و یا حداقل در ذهن شان خطور کرده باشد که:

1- چرا رهبری که از همه ی مشکلات آگاهی دارند و میدانند که در کشور چه میگذرد اما کاری نمیکنند و در صدد حل آنها نیستند؟ اگر نمیتوانند، پس رهبری به چه دردی میخورد؟

2- رهبری که این همه قدرت دارند چرا با این انحرافات برخورد قاطع نمیکنند؟



✅در پاسخ باید گفت:


1. آیا انتظار داریم رهبری به جای مجلس، قانون تصویب کند؟

به جای دولت، کار قوه مجریه نماید؟ به جای دستگاه‌های اطلاعاتی، تحقیق کند؟

به جای قوه قضاییه و دستگاه دادگستری، خودش متهمین را دستگیر و مجازات نماید؟

به جای رییس صدا و سیما، کارگردان و هنرپیشه بیاورد و فیلم و سریال بسازد؟

به جای مدیریت نظام بانکی وارد عملیات اقتصادی و جلوگیری از وام‌های کلان یا جابجایی دلارها بشود؟

به جای شهرداری‌ها وارد صحنه شود و مشکلات شهری را بررسی کند؟

 به جای دستگاه‌های اقتصادی و بازرگانی و گمرکات، واردات و صادرات را کنترل کند؟ و ده ها مورد دیگر ... 


🔸آیا این کارها ممکن است؟؟

🔹آیا نخواهند گفت که پس قانون اساسی، تعریف جایگاه‌ها و شرح وظایف و تشکیلات حکومتی یعنی چه؟! 

پس کی در این مملکت چه کاره است؟! 

آیا شالوده نظام از هم نمی‌پاشد؟

آیا رهبری می‌تواند از آسمان یک تعداد نیروی صالح، متقی، متخصص و کارآمد بیاورد؟! 

آیا می‌تواند (یا عاقلانه است که) به جای مردم، رئیس جمهور و نمایندگان مجلس را -که بازوهای مردمی رهبری هستند- انتخاب کند؟ بعد از کجا انتخاب کند، از فرشتگان عرش، یا از همین مردم؟!


🔸پس؛ «رهبری» 

رئیس جمهور، مجلس، دادگستری، بانک مرکزی، وزیر اطلاعات، شهرداری و... نیست، بلکه ایشان رهبریِ نظام را بر عهده دارد، با تعاریف مشخصی که در قانون اساسی و بدیهیات عقلی روشن است. نیاز کشور و نظام را می‌بیند و به همراه تبیین و تشریح به مسئولین و مردم منتقل می‌کند.

رهبری در جامعه ، گرا میدهد همانند دیده بانی که در جنگ با دشمن، گرا میدهد تا نیروها اقدام کنند ودرست عمل کنند، حال اگر گرا درست باشد اما نیروها درست عمل نکنند تقصیر کیست؟


🔺به مردم می‌گویند:

در انتخاب رئیس جمهور که دولت را تعیین خواهد کرد، بصیر باشند، به کسی رأی دهند که دارای چنین امتیازاتی باشد، همین طور در انتخاب نمایندگان، حالا اگر مردم به هر دلیلی آن طور که باید رعایت نکردند، "رهبری باید بیاید و عواقب انتخاب غلط یا دست کم غیر اصلح مردم را به دوش کشیده و جبران کند؟!"


🔺رهبری، به مجلس و به دولت خط مشیّ می‌دهد خطوط کلی سیاست داخلی و خارجی نظام را با توجه به اهداف و نیز شرایط حاکم بر کشور، منطقه و جهان را ابلاغ می‌کند.


‼️مردم الان خیلی انتظارات بیجا از ولایت فقیه دارند، راحت انتظار دارند ولی فقیه جای اندیشه مردم بیاید خرابی ها را اصلاح کند، این کار را حضرت علی هم نکرد، پیغمبر هم نکرد.


❓چرا مردم از ولی فقیه انتظار دیکتاتوری دارند؟؟!


2. درجواب سوال دوم باید گفت که: 

قدرت و نفوذ رهبری و امام در جامعه به اندازه ی آگاهی، #بصیرت و بینش مردم است نه بیشتر.


🔹اگر مردم بصیرت و آگاهی کافی را نداشته باشند رهبر حتی اگر امیرالمومنین(سلام الله علیه) باشند قدرتی ندارند. همانند جنگ صفین، وقتی سپاهیانِ خود امام بصیرت کافی نداشتند، مالک اشتر را از یک قدمی خیمه ی کفر برمیگردانند و امام دیگر قدرتشان نافذ نیست و گرفتار بی بصیرتی مردم میشوند.


🔸وقتی در جنگ احد، غالب نیروها، تدبیر و استراتژی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از جان و دل درک نمیکنند و نادیده میگیرند، جنگ برده را میبازند...! 


🔹وقتی مردم به دلیل عدم آگاهی ، مغلوب دسیسه های معاویه ها میشوند، رهبری همانند امام حسن (علیه السلام) مجبور به مصالحه با معاویه میشود.


🔸وقتی هنوز مردم آمادگی کافی در خود را ایجاد نکرده اند، هیچ امامی بعد از امیرالمومنین (علیه السلام) نمیتواند حکومت اسلامی تشکیل دهد و تا این آمادگی در مردم ایجاد نشود امام زمان هم برای تشکیل حکومت عدل نخواهد آمد و علت غیبت هزار و اندی سالشان بدلیل عدم آمادگی آحاد ملتهاست... 


💢پس؛ قدرت رهبری در جامعه و حاکمیت به اندازه بصیرت مردم است نه بیشتر...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۶ ، ۲۰:۰۴
اسماعیل شیرعلی