توسعه و تمدن
دکتر عظیمی در تعریف تمدن می گوید « تمدن مجموعه ای از دستاوردهای مادی و معنوی است که انسان ها در جهت شکوفا سازی یک اندیشه اساسی و در مسیر سامان دهی زندگی ایجاد می کنند. بدین صورت، تمدن مجموعه ای فراگیر از میان علمی – فنی – فرهنگ، روش های مادی و معنوی تأمین نیازهای معماری، شعر، - وسایل ارتباطی، آشپزی و... است. وی معتقد است ظهور و زوال تمدن همراه با اندیشه و بصیرت اصلی آن شکل می گیرد، این تمدن بازوال آن اندیشه یا اندیشه ها سقوط می کند و اضافه می کند هر تمدن در طی زمان و در جریان شکوفایی خود، نهادها و زیرساخت های اصلی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی متناسب خود را ایجاد می کند.
وی در بحث ایجاد و حذف نهادها و زیرساخت های لازم در یک تمدن می گوید « در جریان زوال و سقوط یک تمدن، نهادهای فکری و معنوی آن به صورت خرافات جلوه می کند و نهادهای مادی آن عموماً به صورت آثار تاریخی و موزه ای در می آید.[1]
در خصوص نهادسازی در یک تمدن می گوید « هر تمدن متکی بر یک اندیشه و بصیرت اساسی است، ولی تنها آن اندیشه و بصیرت کارساز نیست، باید نهادهایی در جامعه ایجاد شوند که اجازه دهند ظرفیت آن تمدن عملاً در اختیار مردم قرار گیرد؛ یعنی باید نهادهایی متناسب در فرهنگ، سیاست، مسائل اجتماعی، اقتصادی و عملی ایجاد شوند تا بتواند آن اندیشه را شکوفا کند و جامعه از آن ظرفیت بهره ببرد.»[2]