جامعه ی هجری یا جامعه ی مدنی 2
جامعه سازی در تاریخ بشر ، از یک روند مشخص بهره برده است . ابتدا این که ساختار جامعه سازی ، از دو زاویه شکل گرفته است :
الف ) نسبت فرد و جمع .
ب ) نسبت دولت و مردم / حاکم و مردم .
باتوجه به ساختار جامعه سازی ، روند آن در تاریخ 3000 سال گذشته ، به انواع و گونه های متفاوتی از جمله جامعه ی مدنی یهودی ( در فلسطین عصر سلیمان «ع» ) ـ جامعه ی شهری عصر هخامنشی ایران ـ جامعه ی پلیس عصر یونان باستان ـ جامعه ی سیویل عصر روم ـ جامعه ی بورژوایی عصر مدرن ( به طور مشخص در 250 سال اخیر ) و در نهایت ، جامعه ی هجری ( مهدوی ) ، رسیده است .
آنچه امروز در جمهوری اسلامی ایران به جامعه ی مدنی معرفی شده است ، ترجمه ی سیویل سوسایتی است که آن نیز در واقع همان « بورژویس سوسایتی » است . [1]
به هر روی ، معنای جامعه ی مدنی رایج در افواه ایرانیان ، چه جامعه ی سیویل و چه جامعه ی بورژوایی باشد ، آن چه محل توجه است ، این که بنیان های چنین جامعه ای بر اصالت بشر ( امانیسم ) استوار است و لذا در تعارض ذاتی با جهت گیری جمهوری اسلامی قرار دارد ، از این حیث که ایران امروز اصالت را از آن خدا ( تئوئیسم ) می داند .
اگر پارادایم اصالت بشر ، به جامعه ی مدنی ( سیویل سوسایتی ) منتج می شود ، پارادایم اصالت خدا ، به جامعه ی هجری ( مهدوی ) منتهی می گردد .
مسأله این است : نسبت جامعه ی مدنی و جامعه ی هجری ( مهدوی ) با یکدیگر چیست ؟
در واقع ، آن چه مجهول است ، چیستی و چگونگی جامعه ی هجری و تبیین نسبت آن با جامعه ی مدنی است .