توسعه و تعالی
نسبت شناسی توسعه و تعالی
توسعه ، حرکتی خطی در زمان و مکان است که فاقد گزاره های ارزشی بوده و بر پایه انتقال شناسی ازسنت به تجدد استور است و به شکل گیری تاریخ می انجامد یا بالعکس ، از روند تاریخ تأثیر می پذیرد . اما تعالی ، حرکتی حلقوی و رو به بالاست که واجد گزاره های ارزش مند بوده و بر پایه استعلاء شناسی در رسیدن « تا مقام تقوا » و سپس حرکت «از مقام تقوا » است . « مدیریت » توسعه و « هدایت » تعالی ، در نسبت با یکدیگر ، یک « نظام برداری » را شکل می دهند که این نظام برداری ، انگاره قرآنی « رشد » را در بر می گیرد . [1]
دکترین رشد
توسعه بدون تعالی ، صرفاً حرکتی خطی است که اگر به انحطاط نیانجامد ، لزوماً به استعلاء نیز نخواهد انجامید . از سوی دیگر ، تعالی نیز ، صرفاً کنشی انتزاعی می نماید که محیط و مناسبات مادی عالم را نادیده انگاشته است ، حال آن که « دنیا » مزرعه « آخرت » است و « عقبا » در نسبت با « دنیا » پدید آمده و شکل می گیرد . طرح «توسعه » منهای « تعالی » یا طرح « تعالی » بدون « توسعه » ، یک سو نگری است و امکان تحقق نخواهد یافت . « بردار » توسعه و تعالی ، به « رشد » منتج می شود . در این نظام برداری ، « آهنگ » توسعه ، با « درجه » تعالی ، هماهنگ و متوازن شده و مانند کسی که برای رسیدن به « بام » یک ساختمان ، پلکانی ایجاد می کند و در هر پله ، قدم به جلو و گامی به بالا بر می دارد ، تا در اثر این حرکت رو به جلو و رو به بالا ، به مرور از کف زمین به بام بنا برسد . انسان و جامعه اسلامی نیز ضرورتاً باید در هر قدم توسعه ، یک گام تعالی را به صورت هماهنگ و منطبق با ملزومات یکدیگر برداشته ، و در قالب برنامه های رشد کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت ، توسعه و تعالی را در قالب « رشد » محقق نماید . در این جا « رشد » ، حرکت هماهنگ و متوازن « رو به جلو » ، و « رو به بالا » در « توسعه » و «تعالی » است که انطباق « عهد » و « تاریخ » را به صورت یک پارچه « مدیریت » و « هدایت می کند. پیچیدگی روند « کمّی » سازی نظام« توسعه و تعالی »در طرح ریزی استراتژیک مربوطه برای نیل به رشد ، نیازمند « تئوری بازی ها [2]» ی انحصاری این گونه الگوهای « توسعه ـ تعالی » است . اما به برخی نمونه های طیف شناختی آن برای طرح ریزی استراتژیک «توسعه ـ تعالی » در حد بضاعت این نوشتار می توان اشاره نمود .