قاعده رشد
نسبت شناسی دنیا و عقبا در قاعده رشد
توسعه و الگوهای متنوع آن که تجربه بشری است و نظریه پردازی در آن اگر نه به حد اشباع ، اما به حد قابل قبولی در فرهنگ جامعه سازی و مدیریت بر جوامع امروزی رسیده است ، متولی « دنیاسازی » است . رویه های توسعه ، می تواند روش های دنیاسازی خوانده شود ، که سنت های دنیوی ناکارآمد را با تجدد دنیوی جایگزین نماید . از سوی دیگر ، با عنایت به عدم کفایت الگوهـای توسعه برای ساخت و پرداخت آخـرت در عاقبت مطلوب و موردنظر انسان مسلمان ، « تعالی » و روند حاکم بر ساز و کار تحقق آن ، متولی«عقبا» و عاقبت فرد و جامعه اسلامی است . قرآن مجیـد عاقبت مطلوب را از آن اهل تقــوا معرفی می نماید
( أَنَّ العاقِبَهَ لِلمُتَقِینَ [1] ) . در این جا « بردار رشد » حاصل انطباق دنیا گرایی با عقباگرایی است . [2]
نسبت شناسی تعلیم و تربیت در قاعده رشد
در قاعده رشد ، مقوله ی « تعلیم » و « آموزش
» مربوط به حوزه ی توسعه و موضوع « تربیت » و
« پرورش » مختص به حوزه ی تعالی است . انفکاک ناپذیری تعلیم از تربیت ، مربوط به «
رشد » است ، یعنی با توجه به این که دو بال توسعه و تعالی ، کرسی « بردار رشد » هستند
، مقوله ی تعلیم و تربیت در الگوی رشد یک پارچه اند . آموزه های تربیت که بر پایه ی
« تعالی » تکیه دارند ، و آموزه های تعلیم که بر بستر توسعه مستقر هستند ، الگویی « هم افزا » در نسبت توسعه
و تعالی را به نمایش می گذارند ، که از مدل « اجوکیشن Education »مدرن شمولیت بیشتر و فراگیری گسترده تری دارد . این الگوی هم افزا ، متولی پرورش
انسان طراز جامعه ی مهدوی است .