طیف شناسی جوامع
تجربه ی بشری ، شش نوع جامعه سازی را در دوران سه هزار ساله ی اخیر می نمایاند .
1 ـ جامعه ی شهری
نوع نخست آن ، جامعه ی ایرانی است . در این نوع جامعه ، مفهومی به نام « شهر » موضوعیت یافت . در عصر ایران باستان ، در جامعه ی شهری به اداره کننده شهر ، « شهردار » و به متولی نظم و امنیت شهر ، « شهریار » اطلاق می کردند .[1] شهریار ، مقامی حکومتی بود که باید امنیت مردم را تأمین می کرد . به ساکنین شهر ، واژه « شهروند » لقب داده شد . آنان از حقوق شهروندی برخوردار بودند . اصطلاح شهر از سه هزار سال یش به ویژه در عصر هخامنشینان در ایران مرسوم است .
بدین ترتیب ، مبتنی بر چینش مردم به عنوان شهروند در قاعده ی هرم جامعه ، شهر یا جامعه ی شهری شکل می گرفت . دو حوزه ی دولت و نظام در جامعه ی شهری ، متأثر از مسأله ی چینش آحاد جمعیت به عنوان « مردم » بود .
2 ـ جامعه ی مدنی
جامعه ی دیگری که از قدمت زیادی برخوردار است ، جامعه ی « مِدینا » است . مدینا در زبان عبری ، به تجمع قوم یهود گفته می شود . مفهوم مدینا بر یک قوم از یک نژاد و یک مذهب اطلاق می شود و لذا نمی توان آن را بر شهری که از اقوام و مذاهب گوناگون آکنده است ، نهاد . از این رو ، قاعده ی هرم جامعه در مدینا ، « قوم » است نه مردم . مِدینا ، مُدُن ، مدائن و تمدن ، الفاظی عبری هستند که از یهود وارد زبان عربی شده اند . لذا مدنی و مدنیت ، معرّب شده ی مدینا است .
متغیر مِدینا « قوم » است ؛ منظور قومیت یهود
، نه هر مردمی ، که جایی متمرکز شده باشند .
جامعه ی شاخص آن نیز ، جامعه ی داود و سلیمان (ع) است . حکومت یا مُلک سلیمان در فلسطین
، یک اجتماع مَدنی بود و اورشلیم در آن روزگار یک جامعه ی مدنی ساده ، از حیث قومی
بود . مسأله ی مدینا ، روستا یا شهر نبوده و نیست ؛ بلکه هرتجمع قوم یهود که
سازمان یافته باشد را در بَر می گرفته و می گیرد . جامعه ی مدینا پس از جامعه ی شهری
، جامعه ی دوم ساخت یافته ی کامل بشری در سه هزار سال گذشته محسوب می شود . [2]