مروری بر ادبیات توسعه1
توسعه باور دنیای مدرن است . توسعه در مفهوم قوی خود به معنای استفاده از منابع تولید جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیرترین افراد است و در معنای ضعیف خود به معنای سهم بیشتر از همه چیز برای تمامی افراد در چارچوب بیشترین سهم برای عده انگشت شمار.
درابتدا نگاهی کوتاه به جغرافیایی توسعه داریم :
نظریه های توسعه بر اساس موقعیت سیاسی طرفدارانشان ، دارای مبادی وریشه های فلسفی و زمان و مکان ساخت متفاوت هستند . این نظریه ها از حیث جهت گیری علمی یعنی بر اساس جهت گیری غالب اقتصادی ،جامعه شناختی ، انسان شناختی وتاریخی یا جغرافیایی نیز متفاوتند.
جوامع و افراد بشر با توجه به بعد زمانی و مکانی تا حد زیادی از یکدیگر متفاوت هستند . این امر در روند توسعه زندگی اجتماعی و اقتصادی و به طور کلی در پویایی تاریخی شان و یا در پیامدهای توسعه برحسب شانس های زندگی و شرایط مقتضیات مادی که می آفرینند کاملا" مشهود است .
جغرافیا به دو بعد از زندگی می پردازد و مدعی است که این دو جنبه با هم رابطه متقابل دارند :
بعد طبیعت یعنی رابطه بین جوامع و محیط زیست و بعد فضا یعنی تفاوت های منطقه ای جوامع به اضافه روابط قضایی و آزمایشی بین انواع جامعه که از منظر منطقه ای با یکدیگر متفاوت هستند .