مروری بر ادبیات توسعه 9
تاکنون تعاریف مختلفی در باب توسعه از دیدگاه نظریه پردازان غربی را مورد بررسی قرار گرفته است .در تمامی نظریه های ارائه شده صرفا" جنبه مادی در نظر گرفته شده و دیدگاه یک دیدگاه بشرخواهانه است .در حالی که مقابل این دیدگاه ( مادی ) دیدگاه الهی و این قراردارد که علاوه بر جنبه مادی به جنبه معنوی نیز معتقد است .
از منظر اسلام توسعه تنها فرآیند تولید نیست بلکه فرآیند خودکفایی در تولید همراه با عدالت در توزیع است و این یک فرآیند مادی نیست بلکه فرآیندی انسانی است که هدف آن ، توسعه وپیشرفت فرد در هر زمینه مادی و معنوی است بعبارت دیگر آنچه اسلام در باب توسعه دارد بار مکتبی – اخلاقی و انسانی آن است . بنابراین توسعه از نظر جوامع سرمایهداری صرفا" رسیدن به سود است . در حالی که در اسلام توسعه مبتنی بر یکسری ارزشهاست و هدفی جز به حداکثر رساندن سعادت انسان در تمام زمینه ها از جمله اقتصاد و اخلاق ندارد .در واقع توسعه فقط رفاه و آسایش در این جهان را جستجو نمی کند بلکه رفاه در هر دو جهان را مد نظر دارد و بین این دو هیچ فرقی وجود ندارد .
با توجه به آیات 33 و 34 سوره ابراهیم، اسلام دو اصل را تاکید کرده است :
1- بهره برداری در حد مطلوب از منابعی که خداوند به انسان و محیط عادی او اعطاء کرده است .
2- مصرف و توزیع برابر آن ها و گسترش تمام روابط انسانی بر پایه ی حق وعدالت .
پس می توان گفت در چارچوب اسلامی توسعه ، هر فعالیت مبتنی بر هدف ها و ارزش ها ، متضمن اطمینان و مشارکت همه جانبه انسان است و برای به حداکثر رساندن در تمام جنبه های آن و ایجاد قدرت مذهبی انسان ، هدایت شده است . به طوری که بتواند نقش خود را عنوان جانشین خدا بر روی زمین به اجرا درآورده ، توسعه به معنای توسعه اخلاقی ، روحی ، مادی فرد و جامعه است که به حداکثر رفاه اقتصادی و اجتماعی و سعادت نهایی انسان منجر می شود .