الزامات گردشگری پایدار ٢٣
گردشگری پایدار و جهانی شدن
گردشگری چند مسأله مهم مرتبط با جهانی شدن، یعنی ترس از همگن شدن فرهنگها، اهمیت فزایندهی تجارت در خدمات و امثال آن را مطرح میکند. یافتن توجیه اقتصادی نیز آسان است. بنا به برخی گزارشات، گردشگری اکنون بزرگترین صنعت در جهان و بزرگترین بخش صادراتی در جهان است. البته این ارقام به تعریف گردشگری حساس است. ولی وقتی انسان هزینههای حمل و نقل، هتل و رستوران را برای مسافران امور تجاری و تفریحی مدنظر قرار میدهد، این ادعا که گردشگری بزرگترین صنعت جهان است اعتبار مییابد. سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، با استفاده از تعریفی نسبتاً محدود از گردشگری، نتیجهگیری میکند که گردشگری پس از بانکداری دومین بخش بزرگ خدمات در تجارت بینالملل است (OECD 1991,5). شکی نیست که گردشگری مایه حیات بسیاری از کشورهاست، و دولتهای کوچک بیش از 50 درصد تولید ناخالص داخلی خود را به آن وابستهاند. گردشگری حتی برای دولتهای بزرگ میتواند به طور حیرتآوری مهم باشد، مثلاً گردشگری 14 درصد از تولید ناخالص داخلی فرانسه، 1/16 درصد ایتالیا و 8/12 درصد بریتانیا را تشکیل میدهد (World Travel & Tourism Council 1999c). گردشگری حتی در اقتصاد عظیم ایالات متحده آمریکا قابل اغماض نیست و معادل 12 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور است (World Travel & Tourism Council 1999c)|. گردشگری یکی از سه منبع مهم درآمد در اغلب ایالتهای ایالات متحده آمریکاست (Richter 1983b, 341). و طبق یکی از محاسبات (Richter, 1989, 3). در دههی 1980 بزرگترین خدمات صادراتی آمریکا بوده است. گردشگری «بعد فوقالعاده مهم جهانی شدن است: بین 1950 و 1991 تعداد مسافرتهای بینالمللی تقریباً 20 برابر یعنی از 25 میلیون به 450 میلیون افزایش یافت» (Faulkner and Walmsley 1988, p. 2 of electronic version).
گردشگری ویژگیهای اقتصادی نیز دارد که آن را برای بسیاری از کشورها صنعتی جذاب میسازد. گردشگری مستقیماً ارز خارجی ایجاد میکند، بنابراین حکومتهایی که دچار مشکلات تراز پرداختها هستند نمیتوانند در مقابل وسوسه کسب این ارز خارجی مقاومت کنند. گردشگری وقتی که مرحله مقدماتی نسبتاً سرمایهبر ساختن هتلها و زیرساختها را پشت سر میگذارد، به صنعتی کاربر مبدل میشود که اشتغال چشمگیری ایجاد میکند (Tisdell 1998, 10).