جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

به بهانه لغو کنسرت ها

يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ق.ظ

مدتی است موضوع برگزاری کنسرتها و مواضع مخالف و موافق آن در رسانه های کشور بطور گسترده ای منعکس گردیده و ضمن درگیر نمودن افکار عمومی ، طرفهای مختلف را نیز به واکنشها و موضعگیری های متفاوت وادار نموده است.

به ذهنم رسید ملاحظاتی را در این خصوص از منظر تجربه شخصی و نیز برداشت موجود از تحول فعلی بیان کنم. امید است که بتوانم بخشی از ابهامات مطرح در این زمینه را رفع کنم. تاکید دارم که حقیقتا قصد هیچگونه پیگیری دیدگاه سیاسی خاصی را در این خصوص ندارم که برعکس معتقدم موضوع بیش از آنچه سیاسی باشد، فرهنگی است و اجتماعی.

1-با نگاهی محدود به سابقه برگزاری کنسرتها در کشور ( آنهم به شکل فعلی آن ) ملاحظه خواهیم کرد که اساسا در سالهای پس از انقلاب اسلامی ، برای اولین بار از حدود سال 90 به بعد بود که جریان فرهنگی خاصی شروع به طرح این موضوع نموده و آرام آرام و شهر به شهر و استان به استان و تحت عناوین مختلف مناسبتی ، فرهنگی ، سنتی ، مسابقه ، تحویل سال ،هفته جنگ ، پیروزی انقلاب ، جشن رمضان  و ... اقدام به برگزاری  کنسرت نمود. قابل تامل آنکه متولیان این اقدام به شکلی کاملا نامحسوس و البته هدفمند ضمن قبح زدایی از این پدیده صد در صد غربی، ابتدا محل برگزاری کنسرتها را به زنانه و مردانه تقسیم نموده و از همگان درخواست داشتند که به شکلی جدا شاهد برگزاری کنسرت باشند، سپس آرام آرام وضعیت را تغییر داده و بلیطها را تحت عناوین خانوادگی و ...کنار هم قرار دادند و هرگونه مانع و فاصله ای را بین زن و مرد از میان برداشتند. سپس در اقدام بعدی، پوشش های خاصی را برای شرکت کنندگان تحت عناوین سنتی، روز، شب، تاریخی، قجری، ترکمنی و ... برای کنسرتها پیشنهاد دادند که نتیجه اش چیزی جز آزادی پوشش در این مراسمها نبوده و کار را به نوعی ولنگاری افراطی کشاند واخیرا نیز گام جدیدی در این خصوص برداشته اند که با آغاز کنسرت (و به دلیل گرمای سالن !!!) حجابها ابتدا کنار رفته و سپس برداشته شده و در اقدامی قابل تحسین از حس مشترک شادی و فرح ، زن و مرد و دختر و جوان با یکدیگر در کف و سوت و هیجان جمعی شرکت کرده و فضایی خاص را برای حاضران و تماشگران خلق می نمایند و تصور بفرمایید حال و هوای دختر و پسری که از این مراسم معنوی خارج می شوند!!

2-نکته بسیار قابل تامل اینکه طی سالهای پیش از انقلاب که از آن می توان به عنوان بدترین دوران فرهنگی و انحطاط سیستماتیک مذهبی کشور یاد کرد ، کنسرتها و مراسم های خوانندگی و غیره در هیچ شهر مذهبی ایران برگزار نمی شد و لذا قم و مشهد عموما از این مقوله مستثنی بودند مگر در برخی موارد و برخی مراکز خاص. جالب آنکه صدام نیز در طول سالهای حکومت ننگینش، نجف و کربلا و کاظمین را از این امر مستثنی کرد و عجیب تر اینکه آل سعود هم برگزاری کنسرتها را در شهرهای مقدس مکه و مدینه ممنوع کرده است. ولی جای بسی تاسف است که جریان فرهنگی یاد شده فوق در کشورمان در ادامه حرکت نامحسوس خود و در مسیر به اصطلاح فتح قله های جدید، از فروردین 93 به بعد طرح برگزاری کنسرتهای گسترده را در مشهد مقدس کلید زد و آرام آرام تحت عناوین مختلف و با هدف گرفتن کسب درآمد از توریسم مذهبی ، این حرکت را ( با همان تغییرات نامحسوس یاد شده فوق) پیگیری کرد و کار را به جایی رسانده که در فرودگاه و سایر مبادی ورودی مشهد الرضا و در برابر انظار متعجب زوار ایرانی و غیر ایرانی، دخترکانی معلوم الحال به تبلیغ کنسرتهای جدید و حضور خوانندگان مطرح مشغول باشند. تصدیق می فرمایید که با اندک بررسی کوچکی می توان دریافت که اهداف این اقدام به مراتب فراتر از قضایای فرهنگی بوده و قلب معتقدات مذهبی مردم را نشانه گرفته است .

3-از نکات تاسف برانگیز اینکه با بررسی شرایط رسانه ای و افکار عمومی کشور می توان به روشنی دریافت که مجریان طرح فوق اساسا کار خود را کرده و به همراه طرفداران خود ( که الزاما هم کاری به امور دینی و سیاسی و اجتماعی نداشته و تنها به اصطلاح به فکر عیش و نوش خود هستند ) به کناری رفته اند، آنگاه دعوی و اختلاف و نقار را به میان بدنه اصلی کشور و اقشار مذهبی و انقلابی و سیاسی و رسانه ای و ... انداخته اند. قابل تامل تر آنکه آن جریان فرهنگی، در برنامه و هدف خود ثابت قدم بوده و در حال فتح عقبه های جدید است، آنگاه سیاسیون و مذهبیون و قانونیون کشور سینه چاک این جماعت گردیده و به دنبال احقاق حق آنها هستند !!! و وای بر ما که همه چیز را فقط از پنجره سیاست می بینیم.

4-اخیرا و در یک شب زیارتی حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) گزار حقیر به دلیلی معین به یکی از این برنامه ها در مشهد مقدس افتاد آنهم در شرایطی که به واقع نمی دانستم قرار ملاقاتم با برخی میهمانان غیر ایرانی، در مجاورت محل برگزاری یکی از این رقاصی ها است و ای کاش که ندیده بودم آنچه دیدم.

خدا را گواه می گیرم که مناظر موجود از لهو و لعب دختر و پسر و اختلاط ناهنجار مرد و زن با بدترین پوشش و کثیف ترین رفتارها و فضای نامطبوع کفر و بی دینی، همگی و بویژه میهمانان شیعه غیر ایرانی مان را در وضعیتی از بهت و حیرت و البته حقیر را در دنیایی از خجلت و شرمندگی فرو برده بود. باورم نمی شد اینجا مشهد است. به قول دوستی مناظر آن شب را تنها در شبهه ناک ترین مناطق دبی و استانبول و آنتالیا می توان یافت و انگار نه انگار که اینجا ایران است و بدتر از آن ، انگار نه انگار که اینجا مشهدالرضا است. همین قدر بگویم که شرم دارم از گفتن آن وضعیت. یادم می آید وقتی از یکی از جوانکهای حاضر پرسیدم که از کجا آمده ای ؟ با قیافه ای برخاسته از نخوت و غرور گفت که دو روزه از تهرون اومدیم و  فردا هم میریم . و وقتی از او پرسیدم حرم هم رفتی ؟ برای اینکه کم نیاورد گفت همه جا حرم امام رضا است!! بله به همین سادگی مفهوم حرم قداست زدایی شد و مفهوم رقاصی ، قبح زدایی . از همانجا گلدسته های حرم را با جگری خونبار نگاه کرده و شرمنده حضرتش بودم که تنها در فاصله چند کیلومتری مضجع شریفش چه وضع اسفباری تحت عنوان فعالیتهای فرهنگی اسلامی در جریان است. یادش بخیر دوران طاغوت ، هر چه بود لااقل به نام دین نبود ولی الان چه ؟!!!

5-آنچه در شرایط فعلی برای حقیر تاسف بار است اینکه بخش قابل توجهی از کشور بویژه ما مذهبی ها به سادگی در دام اهداف رسانه ای اصحاب همان جریان فرهنگی افتاده ایم و شبانه روز کارمان شده دفاع از برگزاری کنسرت و مخالفت با تعطیلی آن، آنهم با مسخره کردن هر روحانی و امام جمعه و چهره متدینی که به حق در جهت حفظ حریم رضوی و حریم دینی مردم تلاش می کند. حقیر در صدد تایید هر موضگیری در این خصوص نیستم ولی آیا واقعا فکر کرده ایم که نهایتا در کدام زمین مشغول بازی هستیم؟ آیا فکر کرده ایم که با مواضعمان نهایتا در جهت پیشبرد کدام نگاه گام برمی داریم؟ ما را چه شده ، نمی دانم ؟ ولی همینقدر می فهمم که اگر امروز داعش به نام اسلام چوب حراج به اسلام و مفاهیم دین زده ، بسیاری از ما به نام آزادی و پیشرفت و تحول و ... ، چوب حراج به تشیع و مفاهیم بلند آن می زنیم.

حال آیا هنوز هم حاضریم سوار بر کشتی طرفداران این موج گردیده و میراث گرانبهای شیعه را از درون ، اینچنین به صخره های ساحل بکوبیم ؟

کاش فرصتی می شد تا همگی سری به شهر های شیعه نشین عربستان و بحرین و کویت و پاکستان و افغانستان تا ضاحیه جنوبی بیروت بزنند و دریابند که شیعه چگونه در کنار دنیایی از تهدیدات فرهنگی و عقیدتی و نظامی ، اندیشه بلند خود را همچون آتشی داغ در دست گرفته و از حریم آن دفاع می کند.

نویسنده: فعال فرهنگی اجتماعی از وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۱۴
اسماعیل شیرعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی