فرار مغزها
آیا فرار مغزها فقط مربوط به نخبگان است؟
در مجله فرهنگ امروز وحید احسانی تعبیر جدید و زیبایی از فرار مغزها ارائه کرده که قابل تأمل است، هرچند مسائل فعلی جامعه ایرانی به قدری زیاد شده که کمتر کسی به فکر چنین مسائلی است ولی به نظر می رسد ریشه بسیاری از نابسامانی های جامعه ایرانی همین مسئله است:
«نکته ای در مورد پدیدۀ «فرار مغزها» آن است که این پدیده مختص نخبگان (استادان و دانشجویان نخبه) نیست، بلکه عموم مردم ما حداقل قابل قبولی از ظرفیت ذهنی خود را صرف مطالعه در مورد مسائل اولویتدار #جامعه نمیکنند.
بهعنوان مثال، مردمی که سالهای سال سریالهای عمر تلف کن تلویزیونی (چه داخلی و چه خارجی) را دنبال کرده اما حتی یک ساعت در مورد مسائل ریشهای و اولویتدار ایران که مستقیماً به خود آنها، فرزندانشان و نسلهای بعدی مربوط میشود، مطالعه نمیکنند نیز از مصادیق بارز #فرار_مغزها محسوب میشوند.
به همان اندازه که نخبگان بسیار کمی تمرکز اصلی خود را بر روی مسائل اولویتدار ایران قرار داده و در این عرصه بروندادهای علمی و پژوهشی (کتاب، مقاله، سخنرانی، نظریه و غیره) عرضه میکنند، به همان اندازه افراد کمی هم متقاضی چنین مطالبی هستند. عموم دانشآموزان و دانشجویان تمامی تلاش خود را به کار میگیرند که در رشتههای پزشکی یا فنی و مهندسی پذیرش شده و متخصص شوند و عموم والدین هم فرزندانشان را تشویق میکنند که در همین رشتهها تحصیل کنند.
جو حاکم در مدارس نمونه و پرورش استعدادهای درخشان به گونهای است که انتخاب رشتههای #علوم_انسانی و اجتماعی حتی به ذهن کسی هم خطور نمیکند. عموم مدیران و برنامهریزان جامعۀ ما یا پزشک هستند یا مهندس و میخواهند با تکیه بر نگاه فنی و مکانیکی جامعه (فرهنگ، اخلاق، اقتصاد و غیره) را اصلاح کنند؛ اینها همه میتواند مصداقهای «فرار مغزها» باشد.
مغزهای ما از جنبۀ کسب منافع شخصی (قاپیدن گرنتها، تقویت سی.وی، کسب نمودن شرایط ارتقا و ...) اتفاقاً فوقالعاده در شناسایی و رعایت «فوریت» و «توالی منطقی» امور اولویتدار دقیق و کارآمد عمل میکنند و بهندرت پیش میآید که در مورد برخی مغزها این پرسش موضوعیت پیدا کند که «چرا با وجود اینهمه فعالیتهای مغزی، وضعیت زندگی شخصی شما بهبود نمییابد؟»
یکی از آسیبهای بنیادین جامعه این است که نظام انگیزشی آن به جای آنکه «مغزها» (هم به معنی نخبگان و هم به معنی توان ذهنی عموم مردم) را بهسوی مسائل ریشهای و تعیینکننده سوق دهد، آنها را تشویق میکند که بر مسائل سطحی، حاشیهای و ثانویه تمرکز کنند».