شیطان سازى، توطئه، حمله
آزاده معاونی روزنامه نگار و استاد دانشگاه نیویورک درتوییترش چنین مى نویسد؛ غوغای اخیر درباره برجام باعث شد به وضعیت ۲۰ سال پیش منطقه فکر کنم، وقتی تازه کار خبرنگاری را شروع کرده بودم.
آن موقع نه افغانستان و عراق ویرانی در کار بود، نه سوریهای در آستانه سقوط. نه کسی حرفی از ۴ پایتخت عربی تحت سیطره ایران میزد نه از کریدور ایران به مدیترانه. فقط ایران منزویِ مهارشده مشغول برنامهی هستهایاش بود. این برنامه هستهای ظاهراً بزرگترین تهدید امنیتی برای نظم جهانی بود. یادم هست در اولین جلسه سردبیری تایمز، سردبیر جلسه را قطع کرد و از آن طرف میز به من نگاه کرد و گفت: چقدر طول میکشد که ایران بمب را بسازد؟
🔸آن وقتها کسی علاقمند به دیپلماسی با ایران نبود، هیچکس. فقط حرف از شرارتِ مهارنشدنیِ ایران بود، ایران مداخلهگر، خشن، صادرکنندهی تروریسم به ۵ قارهی جهان، نظامِ ناشناختهی غیرمنطقی، هزارتوی تاریک. اینها حرفهای سال ۱۹۹۹ بود.
بعد از ۲۰۰۰ جنگهای امریکا دورتادور ایران خاکریز زد، تهران اما بانی قرارداد بُن شد که عامل ثبات افغانستان گردید، عوامل القاعده را دستگیر و مستردشان کرد، در عوض بوش در سخنرانی سال ۲۰۰۲ ایران را محور شرارت خواند، کنار صدام و کره شمالی. در سال ۲۰۰۳ چرخهی "شیطانسازی، توطئه، حمله" شروع شد.
🔹در سپتامبر همان سال، کالین پاول در جلسه شورای امنیت یک طراحی از ساخت سلاح میکروبی در عراق نشان داد، ۲۱ بار نام زرقاوی {از رهبران القاعده} را تکرار کرد، آنقدر که انگار صدام، مشتری سابق سلاحهای شیمیایی آمریکا، با رزقاوی ازدواج کرده، و ایالات متحده ناگهان، عراق را بمباران و اشغال کرد.
🔸آمریکا مثل یک خبرنگار بد است، اول جنگ را راه می اندازد بعد قصه اش را مینویسد، برای همین هست که هیچوقت این دو جور در نمی آید. در هیچ برهه ای در ۲۰ سال گذشته، بجز اندک زمانی در دوره اوباما، آمریکا دنبال حل مشکلاتش با ایران نبود. نگرانی از برنامه هسته ای ایران، نگرانی از اینکه نمیشود ایران را از معادلات منطقهای کنار گذاشت و همزمان از آن انتظار همکاری در منطقه هم داشت، چرا؟ چون فراهم بودن این نگرانیها از لحاظ ساختاری برای آمریکا مفیدتر از رفع آنهاست. ایالات متحده به ایران بعنوان دشمن همیشگی احتیاج دارد، اسرائیل هم به ایران به عنوان دشمن محتاج است، اینطوری لیکود {حزب حاکم به رهبری نتانیاهو} حواس مردم را از اشغالگری خودش پرت میکند.
🔹الان هم که کشورهای عربی خلیج فارس برای مقابله با بحرانهای ناشی از بهار عربی یک دشمن مشترک میخواهند. پس دشمنی با ایران را با اسراییل و آمریکا شریک میشوند. این نقش تاریخی ایران در این سالها بودهاست برای همین برنامه هستهای ایران مهمترین تهدید برای امریکا و اسراییل و "جهان متمدن" بوده. حالا که تهدیدهای هستهای با برجام مرتفع شده، خود برجام تبدیل شده به بزرگترین تهدید! فقط شکل تهدید عوض شده است.
🔸نتانیاهو سال ۲۰۱۲ با کاریکاتورش به سازمان ملل رفت و گفت که ایران تا تابستان بمب اتمی میسازد. رفت تا به آمریکا یادآوری کند که حضور دشمن همیشگی چقدر برای رابطه خاص آمریکا و اسراییل ضرورت دارد.
تقصیر مرگ قریب الوقوع برجام ممکن است گردن ترامپ باشد، اما بازی همان بازی قدیمی است، منتها پرقدرتتر. اگر در اواخر دهه نود و اوایل هزاره جدید نتوانستند ایران را رام کنند، اکنون که لنگلنگان و از سر حادثه در حال پیروزیست، مطمئناً امکانپذیر نیست.
🔹سرنوشت کشورهای بزرگ، مستقل یا تاثیرگذار خاورمیانه به حاشیه رانده شدن و مورد حمله قرار گرفتن است، یکی بعد از دیگری. تا اینکه آن چیزی که باقی میماند یا مشتریهایی مثل عربستان سعودی باشند، یا کشورهایی غرق در هرج و مرج چون لیبی. ایران با این بازی مثل کف دستش آشناست. صدسالست دارد با آثارش زندگی میکند. نخستوزیرها و شاهانش به اراده غرب آمدهاند و رفتهاند. حاکمان امروز ایران کارکشتهی این بازیاند. روحانی در دهه ۸۰ میلادی با الیور نورث در تهران قرارداد می بست {ماجرای ایران-کنترا}. ایرانیها دقیقا میدانند که ماجرا از چه قرار است.
🔸حالا که اسراییل و آمریکا تصمیم به نابودی برجامی گرفتهاند که تشکیلات درونی آمریکا از اول علاقهای به آن نداشت، حالا که می کوشند اپوزیسیون ایران را قبل از بازی "شیطانسازی، توطئه، حمله" تحریک کنند، دولت ایران به مردمش میگوید: حتی یک لحظه هم خیال نکنید که ترامپ خیر شما را میخواهد؛ اگر میخواست با قانون منع سفر تحقیرتان میکرد؟ جلوی سفرها و دیدار خانواده
هاتان را میگرفت؟ مردم هم به حرف دولت گوش میکنند. چون حقیقت همین است.