جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت


1- پراگماتیسم : اصالت دادن به عمل در مقابل فکر و عقیده (ضد متافیزیک)

2- پولیتیک : علم سیاست – تدبیر اندیشیدن

3- پسی فیسم : صلح طلب – مخالف جنگ به هر نوع وشکلی که باشد

4- پروونسیالیسم : اعتقاد به عدم تمرکزکارها در مرکز کشور و اعتقاد به ناحیه ای شدن

5- تاکتیک : شیوه و فنون عملیات 

6- ترور : ایجاد رعب و وحشت و از بین بردن مخالفان

7- توتالیتاریونیسم : اعتقاد به حکومت جمعی و دخالت در کلیه شئون زندگی افراد

8- داینامیسم : اصالت روح وتشکیل جهان از ذرات آن 

9- دموکراسی : حکومت مردم بر مردم

10- دگماتیسم : فلسفه جزم و یقین (حقایق ذهنی اند یا عینی؟)

11- دمونستراسیون : تظاهرات بویسله ی سخنرانی و راهپیمایی برای بدست آوردن تقاضاها

12- دیالکتیک : مباحثه و جدل – بررسی و روشن کردن مطلبی بوسیله ی روش منطقی 

13- دیپلومات : سیاستمدار – سیاسی

14- دیکتاتور : مستبد و خودرای

15- رئالیسم : واقع گرایی

16- رادیکالیسم : خواهان تغییر سیستم و نظام اجتماعی 

17- راسیونالیسم : اعتقاد به برتری عقل بر همه چیز

18- رفراندوم : مراجعه به آرای عمومی برای دست یابی به اکثریت آرا

19- رفرم : تغییرات واصلاحات اساسی بدون استفاده از زور

20- رنسانس : نوزایش – نهضت و تجدید حیات علمی و ادبی

21- رویالیسم : سلطنت طلبی – ترجیح دادن سلطنت به جمهوریت

22- رومانتیسم : جلوه گر ساختن به نحو دل انگیز و خاطره انگیز

23- ریتوآلیسم : اعتقاد به لزوم آداب و رسوم در حد افراط

24- ژئوپولیتیک : رابطه بین علم جغرافیا و محیط زیست و قدرتها

25- سکولاریسم : اعتقاد به اصالت امور دنیوی و رد غیر آن

26- سوسیالیسم : اعتقاد به جمعی بودن جامعه و مالکیت دولت به وسایل تولید

27- سیپتی سیسم : مکتب شک در مقابل واقعیت ها

28- فاشیسم : هرج و مرج و آشوب طلبی (در زمان موسو لینی احیا شد)

29- فئودالیسم : ملوک الطوایفی – حکومت مالکیت بر رعایا

30- فاکسیونالیسم : حزب پرستی – اعتقاد شدید به حزب گرایی 

31- فناتیسم (فاناتیسم) : متعصب – تعصب به آداب ورسوم داشتن

32- فرکسیون : گروهی هم فکر به صورت حزبی 

33- فراماسونری : گروهی سری که فعالیت های سیاسی داشته باشند

34- کاپیتالیسم : اعتقاد به سرمایه داری و وجود قدرت در دست سرمایه داران

35- کاپیتولاسیون : دادن حق کنسولی و برائت به برخی از نمایندگان دول خارجی در یک کشور

36- کمونیسم : حق مالکیت اشتراکی توده ها نسبت به وسایل تولید با نظارت دولت

37- کنفدراسیون : اتحادیه چند کشور و اداره آن بصورت واحد با حفظ استقلال داخلی کشورها

38- کنوانسیون : موافقت نامه بین کشورها در امور اقتصادی وسیاسی

39- کودتا : تغییر ناگهانی رژیم و بدست گرفتن قدرت توسط عده ای دیگر

40- کلکتیویسم : اعتقاد به اداره کشور بطور گروهی و تشریک مساعی

41- لیبرالیسم : فلسفه آزادی طلبی – اعتقاد به اصل آزادی انسانها در جامعه 

42- ماتریالیسم : ماده پرستی – توجه به مادیات – اصالت دادن به ماده

43- میتینگ : جمع شدن مردم برای سخنرانی و مذاکره

44- متروپل : کشورهای دارنده مستعمرات

45- مرکانتالیسم : اعتقاد به قدرتمندی کشور وجامعه در افزونی صادرات بر واردات

46- میلیتاریسم : اعتقاد به آماده باش جنگی به عنوان مهمترین وظیفه شناسی

47- ناسیونالیسم : ملیت پرستی – اعتقاد به برتری ملت خودی به ملل دیگر

48- ناتورالیسم : گرایش به طبیعت 

49- هیومنیسم ( اومانیسم ) : اعتقاد به برتری انسانها و قدرت آن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۰۳:۵۴
اسماعیل شیرعلی


مفهوم_تمدن از حیث معناشناختی، به علت وجود رویکردهای خاصی که بیشتر، ناشی از تکثر حوزه مطالعاتی پژوهشگران مباحث تمدنی است، دارای معانی گوناگونی می‌باشد که مجموع آنها را با اندکی چشم‌پوشی می‌توان ذیل چهار عنوان و مقوله کلی دسته بندی نمود. فهم تمدن از دریچه ارتباط فرهنگ و تمدن، یا از طریق بیان مؤلفه‌ها و شاخصه‌ها دو مقوله‌ای است که به خاطر خلل و نقصان‌های موجود در آن مخدوش بوده و پذیرفتنی نیست؛ تعریف تمدن به پیشرفت و توسعه همه جانبه و نیز مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی - که از سوی برخی پژوهشگران عرصه تمدن ارائه شده است - باتوجه به اختلاف منظر و زاویه دید آنها به این مسئله می‌تواند صحیح و صائب باشد؛ چراکه گروهی از منظری پیشینی به مباحث تمدنی نظر نموده، همچنانکه برخی دیگر از منظری پسینی و بعد از ایجاد حقیقتی به نام تمدن به تبیین چیستی آن پرداخته‌اند. ضمن اینکه تعریف تمدن به پیشرفت و توسعه، با معنای لغوی این واژه نیز هماهنگ می‌باشد.

در پاسخ این پرسش که «مقصود از نوین بودن تمدن چیست و مراد از اسلامیت آن کدام است؟» باید گفت نوین بودن تمدن حاکی از گونه‌ای غیریت با تمدن‌های سابق و حاضر است که عمدتاً مراد از این تغایر، غیریت با تمدن پیشین اسلامی و تمدن غالب موجود، یعنی تمدن غرب می‌باشد؛ البته تغایر #تمدن_نوین به خاطر وصف اسلامیت که منجر به اختلاف با تمدن غرب در مبانی و غایات می‌شود، درنهایت به تقابل در اندیشه و نظر با آن تمدن می‌انجامد؛ همچنانکه با تمدن پیشین اسلامی نیز به خاطر طرح مسائلی نو در قالب تقریری جدید از تمدن، خود را می‌نماید.
مقاله‌ واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» با رویکرد معناشناختی؛ نویسندگان: محمد‌رضا ابراهیم‌نژاد/ محمد پورعباس

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۷ ، ۰۴:۱۲
اسماعیل شیرعلی

مفهوم_تمدن، اگرچه دارای کثرت معنایی و ابهام درونی است، هنوز بلااستفاده نشده است، بلکه می‌توان در موقعیت‌هایی که واحدهای تحلیلیِ دیگر ناکارآمدند، از آن بهره برد. "تیریاکیان" می‌گوید ما در تحلیل‌های جامعه‌شناختی بین واحد تحلیلی دولت-ملت و جهان فراگیر انسانی، نیازمند واحد تحلیلی بینابینی هستیم. نظریه نظام‌های جهانی یا نظریه‌ی جهانی شدن تلاش کرده‌اند تا چنین حدِ وسطی را به‌ وجود بیاورند، اما تمدن نیز از این قابلیت برخوردار است.

🔹کتاب راه ناهموار تمدن، انتشارات ترجمان، ص 15.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۴:۱۱
اسماعیل شیرعلی

🔲⭕️اوضاع کی درست می شود؟!


«این‌ها کی می‌روند؟» در زمان حکومت هر رژیمی بارها این جمله به گوش می‌خورد. یا از خود می‌پرسیم: «اوضاع کی درست می‌شود؟» اما برای «درست شدن» تعریف روشن و مشخصی نداریم.

یکی از آثار بی‌تفاوتی در زندگی سیاسی و اجتماعی این است که برای تحولات تاریخی «منتظر وقایع نشین» و منفعل هستیم و فعالانه برای متحول کردن سرنوشت و بهبود شرایط زندگی خود گام بر نمی‌داریم.


من بارها در پاسخ افرادی که می‌پرسند اوضاع کی درست می‌شود؟ می‌پرسم: منظور شما از درست شدن چیست؟ اغلب از نگاه و لحن صحبت آن‌ها پیداست که تعریف خاصی از درست شدن ندارند یا از آن‌ها می‌پرسم شما کی درست می‌شوید؟ آیا حاضرید روزی چند ساعت کار سیاسی بکنید یا اگر به سیاست باور ندارید، آیا حاضرید در فعالیت‌های اجتماعی یا خیریه شرکت کنید؟ آیا مثلا حاضرید مسئولیت نگهداری از درخت‌های محله خود را بپذیرید یا نهالی بکارید؟ 


☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:

آنچه در بالا خواندیم بخشی از کتاب  بالندگی و بازندگی ایرانیان (دلایل عقب ماندگی ایرانیان و آسیب شناسی جامعه ایران) نوشته جمال هاشمی است. چه با اندیشه ایشان مخالف باشیم یا موافق، دو نکته عمیق در همین نوشته کوتاه وجود دارد که شایسته است همه ما صادقانه در مورد آن فکر کنیم. 


نکته اول: سالهاست که داریم یک سوال غلط می پرسیم و به همین خاطر هم هست که به جواب نمی رسیم. سوال این است: اوضاع کِی درست می می شود؟ در صورتی که می توانستیم بپرسیم «من چه کاری می توانم بکنم؟» اولی انتظار و ایستایی می آورد و دومی اقدام و پویایی می آفریند.  


نکته دوم: که از نکته اول هم عمیق تر و مهم است. ما هیچ «مانیفست ساختاریافتهِ مکتوبِ تفاهم شده» در مورد «اوضاع درست» نداریم. به همین خاطر هم هست که وقتی در پاسخ کسانی که می پرسند اوضاع کِی درست می شود؟ سوال می کنید منظور شما از درست یعنی چه؟ یا به افق خیره می شوند یا چند جمله کلی می گویند. تا آنجا که من اطلاع دارم در اوایل دهه نود دست کم 223 حزب و تشکل سیاسی داشتیم. اما دریغ از یک برنامه منسجمِ مکتوبِ  تعهد شده و منتشر شده. اکثرا در جستجوی آن هستند که قدرت را به دست بگیرند. در انتخاب شوراها و پارلمانی و اصناف نماینده داشته باشند. اما دریغ از یک برنامه راهبردیِ زمان بندی شدهِ که به کسانی که رای می دهند تعهد کنند که آن ها را اجرا خواهیم کرد. من حتی یک مورد! تاکید می کنم یک مورد هم ندیده ام. راست و چپ و اصول گرا و اصلاح طلب و اعتدالی، پوزیسیون و اپوزیسیون هم ندارد.


چه می توان کرد؟ 

1- در مورد هر چیزی که به آن انتقاد داریم و می گویم نادرست است، «درست» را تعریف کنیم! هر کدام از ما در یک حوزه متخصص و آگاه است. یا خودمان می توانیم درست را تعریف کنیم یا دست کم می توانیم افرادی که توانایی فکری خلق آینده مطلوب را دارند را تشویق و حمایت کنیم. اگر به نظام کشورداری، نظام انتخابات، نظام مدیریت منابع آب، نظام ارزی، نظام تامین آتیه (بازنشستگی) و نظام بانکی انتقاد داریم. اول راه حل مکتوبِ عملی طراحی کنیم و سپس سعی کنیم که آن را به اجرا نزدیک کنیم. 


2- ممکن است بگویید گوش شنوا نیست. بن بست سیاستی وجود دارد. امیدی به اصلاح نیست. در جواب باید گفت که همه جای دنیا همین است. تئوری ها و تجارب می گویند که برای آنکه یک راه حل/ایده/برنامه ملی به نتیجه برسد. ممکن است برای مدت ها، راه حل وجود داشته باشد اما امکان تصویب و اجرای آن وجود نداشته باشد. فاکتورهای متعددی باید در کنار هم قرار بگیرند تا یک پنجره فرصت باز شود تا آن راه حل/ایده/سیاست/برنامه، تصویب و اجرا شود. بنابراین به قول خارجی ها ما باید Homework (مشق شب) مان را انجام دهیم و آنگاه فعالانه منتظر پنجره فرصتی باشیم تا راه حل/ایده/برنامه مان را در زمان مناسب به فرد مناسب عرضه کنیم. 


حالا بگذارید به این سوال پاسخ دهم که اوضاع کی درست می شود؟ جواب: هیچوقت! هیچوقت اوضاع درست نخواهد شد تا زمانی که ما این سوال اشتباه را می پرسیم و هیچ جایگزینی برای شرایط فعلی نداریم و تا زمانی که خودمان درست نشویم. این را من نمی گویم. خداوند در کتاب آسمانی به صراحت فرمود من سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهم مگر آن که آنچه را در خودشان است تغییر دهند.  

مجتبی لشکربلوکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۷ ، ۲۰:۴۹
اسماعیل شیرعلی



1⃣ انسان‌شناسی #شهودی (عرفانی)

رویکردی که راه شناخت انسان و سعادتش را در گرو سیرو #سلوک عرفانی و دریافت #شهودی می‌دانند.روش این رویکردمبتنی برارتباط #عالم_صغیر (انسان)با عالم کبیر (جهان خلقت) و دریافت الهام‌های سعادت بخش است. که معمولاً قابلیت تبیین علمی وعقلی راندارد. کانون آن درجهان شرق و مکاتب شرقی مانند #بودا و #کنفسیوس و ... بوده است. هرچند که بعد از دوره مدرن و #ماشینی_شدن تمام فعالیت‌ها و بحران معنویت در غرب، مکاتب شهودی شرق مانند #یوگا راه خود را به غرب باز کردند و آنجا مخاطبینی نیزپیداکرده‌اندولی درغرب بیشتر جنبه سرگرمی آن جذابیت دارد.

2⃣انسان‌شناسی #فلسفی (عقلی)

رویکردی که راه شناخت انسان و سعادتش را درگرو #تعقل و اندیشه فلسفی می‌داند.کانون این نوع انسان‌شناسی #یونان بوده است که در حال حاضر دایره نفوذ خود را از دست داده است.

3⃣ انسان‌شناسی #تجربی (حسی)

رویکردی که راه شناخت انسان و سعادتش را در گرو حس و #مشاهده ظاهری می‌دانند و مبتنی برمشاهده ،آزمون، نظریه، فرضیه و تجربه است.کانون آن در #غرب بوده لذا به انسان‌شناسی غربی مشهور شده است و بر این باور است که هر چیزی دیدنی،لمس کردنی و قابل تجربه نیست حقیقت ندارد.

4⃣انسان‌شناسی #دینی (وحیانی )

این رویکردبااستمداد ازمتون دینی و روش #نقلی در صدد شناخت انسان برمی‌آید و از #عقل برای تکذیب و تصدیق متون دینی و استناد به روش نقلی کمک میگیرد.کانون آن به اعتبار علم جغرافیای فرهنگی یک لوزی وسیع است که راس شمالی آن درکوه‌های آرارات درقفقاز،راس شرقی آن یزددرایران ،راس غربی آن قبرس وراس جنوبی آن دره آسوان درسودان قراردارد وبه استناد تاریخ محل #بعثت تمام انبیای الهی بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۷ ، ۰۶:۰۳
اسماعیل شیرعلی

در چند هفته اخیر بازار ارز رسمی کشور شاهد نوعی چپاول و غارت بود.

 شرکت هایی برای تامین برخی از کالاها از بانک مرکزی ارز دولتی دریافت کردند اما اینگونه نشد و شاهد نوعی غارت و پولشویی بودیم.

 به راستی چرا این اتفاق افتاد!؟ دلایل عدیده ای از جمله شرایط تحریم، عدم نظارت نهادهای مسول، عدم شفافیت در نطام اقتصادی، سیاسی و .... کشور وجود دارد اما من می خواهم از زاویه ای دیگر به این موضوع بپردازم. 

❇️ #اینگلهارت معتقد است که فرایند توسعه و بویژه توسعه ی انسانی با توسعه ی اجتماعی _ اقتصادی آغاز می شود. در مرحله ی اول انتقال از جامعه کشاورزی به صنعتی اتفاق می افتد که در این مرحله علاوه بر این که دانش اندوزی، افزایش کالا، کاهش محدودیت های مادی و دسترسی به اطلاعات اتفاق می افتد حس"امنیت زیستی" نیز افزایش می یابد.

 روند افزایشی "#حس_امنیت_زیستی"، موجبات آرامش فکری اعضای جامعه و به تبع آن تلاش در جهت گذر از جامعه صنعتی به پساصنعتی را فراهم خواهد ساخت همان جامعه ای که دیگر مبتنی بر تولید کالا نیست بلکه به نوعی مبتنی بر تولید اطلاعات است.

♦️بنظر می رسد که نظام سیاسی ما پس از ۴ دهه هنوز نتوانسته که برای افراد جامعه "حس امنیت زیستی" را فراهم آورد (چه رسد به ایجاد حس امنیت وجودی) چرا که اگر چنین بود بقول اینگلهارت و ولز، ارزش های "ابراز وجود" می بایست خود را نشان می داد. به این معنا که باید کنش مردم در بستر واقعی جامعه (نه در فضای مجازی) به اشکال مختلف شکل می گرفت که این گونه نشده است.

🔻 بنابراین عدم توفیق در ایجاد و روند رو به بهبود "حس امنیت زیستی" در جامعه، اغلب کارگزاران و مدیران رده های مختلف کشور را بر آن داشته تا در دوران مسولیت، بیشتر بفکر بستن بار و بنه ی خود باشند تا خدمت به مردم و کشور. و این اتفاق شاید بیانگر آن باشد که خود کارگزاران بیشتر از عامه ی جامعه احساس عدم "امنیت زیستی" می کنند.

🔺 ازین رو، برای بهبود وضعیت توسعه ای در کشور بهبود حس"امنیت زیستی" ضروری است چرا که با فراهم نمودن آن می توانیم به فکر حرکت و پیشرفت به سوی جامعه ای باشیم که "طبقه ی خلاق" آن را می سازد، سرمایه اش اطلاعات است و آحاد جامعه از "امنیت وجودی" برخوردار خواهند بود. محمد باسره به نقل از کانال توسعه اقتصادى و اجتماعى

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۰:۴۴
اسماعیل شیرعلی

لیبرالیسم LIBERALISM

لیبرالیسم آموزه ای سیاسی است که بر طبق آن هدف و مقصود از دولت به منزله مجمعی از افراد مستقل ، تسهیل برنامه ها (یا سعادت) اعضای خود است. دولت ها نباید برنامه‌های خاص خویش را تحمیل کنند.لیبرالیسم، مانند شریک اعتقادی خود یعنی محافظه کاری شاخه ای از سنت سیاسی مغرب زمین است؛ این دو اصطلاح، با قدری  ابهام و اختلاط ، هم به معنای کلی و هم به معنای خاص به کار می‌روند.

لیبرالیسم ،به معنای کلی، به کلیت سنت فکری و رفتاری مدرن غربی اطلاق می شود که در مقابل نظم های سنتی آسیایی و آفریقایی قرار می‌گیرد. منتقدان دنیای نوین غرب همچنین مارکسیست ها، یا انواع گوناگون بنیادگرا های دینی، لیبرالیسم را به منزله جنبه عقیدتی سرمایه‌داری مورد حمله قرار می‌دهند. از این جهت، لیبرالیسم به معنای رهایی امیال فرد از اکثر قیدو بندهای نظم سنتی است . ولی در سیاست عملی و بالفعل اروپا، لیبرالیسم به معنای مجموعه اندیشه های خاصی است که وجه تمایز طرفداران آن از محافظه‌کاران و سوسیالیست ها است.

 خود همین اندیشه هایی که این شکلی خاص لیبرالیسم را به وجود می آورد، نسل به نسل تغییر می‌کند.

 لیبرالیسم یکی از برندگان اصلی احیای تفکر سیاسی هنجاری از دهه ۱۹۶۰ به بعد بوده است.دو فکر اخلاقی اساسی که لیبرالیسم همیشه بر اساس آنها تشریح شده - یعنی فکر حقوق و فایده- به‌صورت بدیعی رشد و گسترش یافته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۷ ، ۰۹:۱۰
اسماعیل شیرعلی

هیچکس دقیقاً نمی‌داند نئولیبرالیسم چیست، اما خیلی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که این ایدئولوژی اقتصادی مسئول پاره‌ای از بزرگ‌ترین بحران‌های اجتماعی دوران ماست. افزایشِ مهیب نابرابری، فروپاشی‌های مالیِ متعدد و از میان رفتن انواع حمایت‌های اجتماعی. دنی رادریک، رئیس انجمن بین‌المللی اقتصاد، می‌گوید مشکل اینجاست که نئولیبرالیسم می‌خواهد نسخۀ واحدی را برای همه‌جای دنیا بپیچد، اما موفقیت‌های اقتصادی، همه‌جا مدیونِ سرپیچی از نسخه‌های معیار و عمل بر اساس اقتضائات محلی بوده است.

✅حتی سرسخت‌ترین منتقدان نئولیبرالیسم هم معترف‌اند که تعریف دقیق این واژه دشوار است. در معنای کلی، این تعبیر یعنی ترجیح بازار بر حکومت، مشوق‌های اقتصادی بر هنجارهای اجتماعی یا فرهنگی، و کارآفرینی خصوصی بر کنش دسته‌جمعی یا اجتماعی. این واژه برای توصیف طیف گسترده‌ای از پدیده‌ها استفاده شده است: از آگوستو پینوشه تا مارگارت تاچر و رونالد ریگان، از حزب دموکراتِ کلینتون و حزب کارگر جدیدِ بریتانیا تا گشایش اقتصادی در چین و اصلاح دولت رفاه در سوئد.

⏪هر چیزی که بوی مقررات‌زدایی، لیبرال‌سازی، خصوصی‌سازی یا ریاضت اقتصادی بدهد، زیر چتر این واژه قرار می‌گیرد. امروزه نئولیبرالیسم به‌عنوان نمایندۀ آن ایده‌ها و روش‌هایی که ناامنی و نابرابری روزافزون اقتصادی را موجب شده‌اند و به ازدست‌رفتن ارزش‌ها و آرمان‌های سیاسی‌مان انجامیده‌اند، ناسزا می‌شنود و حتی نکوهش شده است که واپس‌گراییِ پوپولیستی جاری را تشدید کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۰
اسماعیل شیرعلی

تاریخ نویسان آینده شاید سالهای 1978-80 را نقطه عطف انقلابی در تاریخ اجتماعی  اقتصادی جهان تلقی کنند. دنگ شیائوپینگ در سال 1978 در جهت آزادسازی اقتصادی با مقررات کمونیستی نخستین گام های خطیر را در کشوری برداشت که یک پنجم  جمعیت جهان را در خود جای داده بود. مسیری که او مشخص کرده بود اقتصاد چین را در طی 20 سال از اقتصادی بسته و راکد به یک مرکز آزاد پویش سرمایه داری با نرخ های رشد پایدار در تاریخ بشریت دگرگون ساخت. در سوی دیگر اقیانوس آرام و در شرایطی کاملا متفاوت چهره ای نبستان گمنام ولی امروز شناخته شده به نام پل ولکر در ژوییه 1979 به ریاست بانک مرکزی (فدرال رزو) ایالات متحده آمریکا منصوب شد و در طول چندماه سیاست پولی آن را کاملا تغییر داد. از آن پش بانک مرکزی رهبری مبارزه با تورم را بدون توجه به پیامدهای آن (به ویژه در مورد بیکاری) به دست گرفت. پیش از آن در می 1979 در آن سوی اقیانوس اطلس یعنی در اروپا مارگارت تاچر با اختیار محدود کردن قدرت اتحادیه های کارگری و پایان دادن به وضعیت رکود تورمی فلاکت بار و فراگیر دهه های پیشین در کشور به نخست وزیری بریتانیا انتخاب شده بود. سپس در سال 1980 رونالد ریگان به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. او فردی خوش مشرب و دارای جذبه و هیبت بود و با حمایت از اقدامات ولکر در بانک مرکزی و افزودن آمیزه ای از سیاست های خود یعنی ایجاد محدودیت بر قدرت کارگری، برداشتن موانع دولتی از سر راه صنعت، کشاوری، استخراج منابع و  آزاد ساختن قدرت های مالی از فشارهای داخلی و جهانی ایالات متحده را در مسیر بهبود بخشیدن به وضعین اتقصادی خود قرار داد.  تکانه های انقلابی ظاهرا از این چندمرکز آغاز و به سایر نقاط جهان گسترش یافتند تا جهان پیرامون ما را به شکلی کاملا متفاوت درآورند....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۷
اسماعیل شیرعلی

توسعه درایران  

♻️توسعه در ایران از زمان عباس میرزا دچار #خطا شد چراکه #توسعه یک بعدی دیده شد بطوریکه ققط به جنبه #سخت_افزاری آن پرداخته شد و بنیان تکنولوژی و توسعه که #علم بود بدرستی دیده و درک نشد.

#علم براساس #آزادی_اندیشه رخ می دهد از این رو در آن دوران #پایه_های #دنیای_مدرن که #علم بود به درستی درک نشد فقط محصولاتش را که تکنولوژی بود مد نظر قرار دادند و تصورشان این بود اگر تکنولوژی در ایران باشد کشور مدرن می شود ولی عملا چنین اتفاقی رخ نداد.

#امیرکبیر بعد فرهنگی توسعه را به واسطه سفرهایی که به قسنطنیه (ترکیه کشوری آسیایی-اروپایی) داشت درک کرده بود از این رو به دنبال آموزش علمی و تاسیس مدارس بود اما اساس توسعه در ایران از زمان عباس میرزا دچار خطا شده بود و تا تک بعدی دیدن توسعه در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد و تاکنون ادامه دارد. هر رییس جمهوری فقط یک بعد توسعه را در برنامه های توسعه طلبانه خود مد نظر قرار می دهد و فرآیندی بودن و بسته ای بودن توسعه نادیده گرفته می شود و تجربه بین المللی نشان می دهد توسعه در هر کشوری تک بعدی دیده شده است موفقیتی در آن حاصل نشد.

♦️با این توضیحات نتیجه گیری می شود که مفاهیم توسعه عمران مدرنیته و. .. یک #بستر #تاریخی_اجتماعی دارند و در این میان کلمات #مدرن_شدن، #صنعتی_شدن و #توسعه در عین حال که به هم نزدیک ترند تفاوت هایی نیز دارند.

#صنعتی_شدن بخش #اقتصادی و بخش عملیاتی توسعه را پوشش می دهد و تکنولوژی بیشتر در بخش صنعتی شدن معنا می یابد 

#مدرنیته و مدرن شدن بیشتر بخش #فرهنگی و نرم افزاری توسعه را بر عهده دارد.

🔴کلمه توسعه یا همان 

 Development همه ابعاد را در خود می گنجاند یعنی هم #علم #تکنولوژی هم #ثروت و هم #قدرت در معنای آن مستتر است از این رو #ایران در صورتی گام در راستای توسعه همه جانبه بر خواهد داشت که #علم و #تکنولوژی و به دنبال آن #ثروت و #قدرت را همزمان داشته باشد.

در ایران تنها تکنولوژی موجود صنعت خودروسازی است که قدرت رقابت در سطح بین المللی را به خاطر کیفیت ندارد. 

♦️از این رو تکنولوژی ثروت و قدرت نماد توسعه صنعتی یک کشور است و در کنار آن حقیقت عدالت و آزادی نماد توسعه فرهنگی است که در کنار هم مفهوم توسعه را می سازند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۷ ، ۲۲:۲۶
اسماعیل شیرعلی