جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

✅انواع کنش ازنظر ماکس وبر


در وهله اول باید گفت کنش به معنی رفتار است،ورفتار نیز حرکت است حرکت درزمان ،درمکان و....رفتار دارای دوجنبه است :


1- رفتار بازتابی: دراین نوع رفتار ابتدا محرک ایجاد می شود وما بدون ادراک پاسخ می- دهیم (محرک – پاسخ – ادراک)


2- رفتار غیر بازتابی:دراین نوع رفتاراول محرک ایجاد شده بعد ازآن ادراک انجام شده ودرنهایت پاسخ میدهیم .دررفتار ازنوع غیر بازتابی بین محرک وپاسخ واسطه ای به نام ادراک وجود دارد (محرک –ادراک –پاسخ)


مثال: رفتار همه انسان ها دربرابر انتقاد از خودشان متفاوت است بعضی آن را پذیرفته درصدداصلاح خود برمی آیند وعده ای نیز اجازه انتقاد نمی دهند وبرخی هم عکس العمل خشونت آمیز نشان می دهند در حالی که عکس العمل همه افراد در مقابل نورشدید خورشید بستن چشم ها می باشد که این مورد تفاوت رفتار بازتابی از غیر بازتابی را نشان می دهد .


پس در واقع کنش رفتار معنا دار می باشد . از نظر ماکس وبر کنش اجتماعی بدین صورت دسته بندی می گردد:


الف – کنش عقلانی که فاعل کنش به دنبال سود ومنفعت بوده وآگاه به اثر فعل خودش است .


ب- کنش غیر عقلانی فاعل آگاه به اثر فعل خود نبوده وبه دنبال فایده نمی باشد


انواع کنش عقلانی :


1-کنش عقلانی معطوف به هدف: میتوان به کنش یک کشاورز که با کاشت ، داشت وبرداشت محصول به دنبال سود ومنفعت که همان کسب در آمد وامرارمعاش می باشد اشاره کرد این نوع عمل ویژگی برون ذاتی دارد هدف آن روشن وقابل رویت است وعینی و خارجی می باشد. بااین همه وبر مانند پارتو آشکارا نمی گوید که کنشی که فاعل آن به دلیل نادرستی شناخت هایش وسایلی نامتناسب را به کار می گیرد کنش غیر عقلانیاست.به عبارت دیگر عقلانی بودن نسبت به هدف بیشتر به تبع شناخت های فاعل کنش تعریف شده تا به تبع شناخت های ناظر کنش.


2-کنش عقلانی معطوف با ارزش :که نتیجه آن عمل یک نتیجه درون ذاتی وارزشی است مانند شهیدمحمد حسین فهمیده که درپیکار بادشمن خودرا زیرتانک دشمن انداخته وبه شهادت رسید عقلانی بودن این کنش از آن جهت نیست که می خواهد به هدفی معین و خارجی برسدازآن جهت است که تسلیم شدن دربرابر دشمن واجازه ی پیشروی درخاک وطن را نه تنها افتخار آمیز نمی داند بلکه خیانت به وطن می پندارد. بنابراین فاعل کنش با پذیرش خطرها به نحوی عقلانی رفتار می کند نه برای آنکه به نتیجه ای برون ذاتی برسد بلکه برای آنکه به تصوری که خود وی از افتخار دارد وفادار بماند.


3- کنش عاطفی:کنشی که بطور بی واسطه ناشی از حال وجدانی ودرونی یا خلق فاعل است در نزد وبر کنش انفعالی یا عاطفی نامیده می شود.مانند راننده ای که بعداز برخورد اتومبیلش با خودروی دیگر تسلط خویش را براعصاب خود ازدست داده واقدام به کتک کاری با راننده ی دیگر می کند. مبنای تعریف کنش هدف یا سیستمی از ارزشها نیست بلکه در تمامی این موارد هدف یا سیستمی از ارزشها مبنای تعریف کنش نیست بلکه کنش در واقع عبارت از واکنشی عاطفی است که فاعل کنش در اوضاع واحوالی معین نشان می- دهد .


4-کنش سنتی : بالاخره کنش سنتی کنشی است که از عادت ها ، عرف یا باورهایی که طبیعت ثانوی فاعل را تشکیل می دهند ناشی می شود . فاعل کنش برای عمل سنتی خویش نیازی به تصور یک هدف ،درک ارزش ،یا احساس یک عاطفه ندارد بلکه فقط به انگیزه بازتابهایی که بر اثر ممارستهای طولانی در او ریشه دوانیده اند عمل می کند.به عنوان مثال اگر فردی باتوجه به این تعریف ازکنش سنتی اقدام به نماز خواندن نماید کنش او ازنوع سنتی است حال اگر همین شخص برای نماز خواندن خود هدف مشخصی از جمله ،رضایت خدا وتقرب به او فرار از آتش دوزخ ورسیدن به بهشت را متصورباشد کنش او کنش عقلانی معطوف به ارزش تلقی خواهد شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۷ ، ۰۶:۱۳
اسماعیل شیرعلی

دکتر خسرو پناه تمدن اسلامی را چنین تبیین می کنند: « تمدن اسلامی مجموعه‌ی دستاوردهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مسلمانان است.
🔸 تمدن اسلامی واقعیتی است که در مقاطعی از تاریخ، از جمله قرن سوم تا ششم و همچنین قرن نهم تا یازدهم تحقق پیدا کرده است. تمدن اسلامی مؤلفه‌هایی دارد که یکی از آن‌ها عقلانیت و فلسفه و دیگری علم و دانش است؛ اعم از علوم طبیعی، علوم انسانی، مهندسی و پزشکی.

🔸 مؤلفه‌ی دیگر تمدن اسلامی تحقق سلامت و بهداشت عمومی در جامعه و مؤلفه‌ی دیگر اخلاق و معنویت است. منظورم از اخلاق و معنویت، دانش اخلاق نیست؛ بلکه آن رفتار اخلاقی است که از مردم نشأت می‌گیرد.

🔸 مؤلفه‌های‌ دیگری هم می‌توان برای تمدن ذکر کرد که من در جلد سوم کتاب تمدن نوین اسلامی  به تفصیل به آن‌ها پرداخته‌ام.

🔸 به هر حال، این مؤلفه‌ها در دوره‌هایی از اسلام وجود داشته و شدت آن کم و زیاد شده است. اگر بخواهیم تعریفی برای تمدن اسلامی ذکر کنیم، باید بگوییم مجموعه‌ی نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای بشری است که با مبانی و رویکرد اسلامی تحقق پیدا می‌کند.
 
🔸 به نظر من، تمدن یک معنای عام دارد که فرهنگ جزئی از آن است. یعنی تمدن مجموعه‌ی دستاوردهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری بشری است.

🔸 اگر این تعریف را بپذیریم، آنگاه تفاوت تمدن‌ها در مبانی، رویکردها و اهداف باعث می‌شود که انواع مختلفی برای تمدن در نظر بگیریم و از آن به تمدن اسلامی و غیراسلامی تعبیر کنیم.

🔸 بنابراین، می‌توان گفت تمدن اسلامی مجموعه‌ی دستاوردهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مسلمانان است که با مبانی اسلامی، اهداف اسلامی و رویکرد اسلامی تحقق پیدا کرده است. این امر را می‌توان در دانش هنر، معماری و همچنین صنعت معماری در تاریخ اسلام مشاهده کرد».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۰۳:۵۶
اسماعیل شیرعلی

نهاد خانواده ،مرکز سبک زندگی به سبک الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

در بسیاری از مباحث امروزین این مسئله مورد سوال واقع می شود که برای رسیدن به تمدن اسلامی چه باید کرد؟ یا چگونه است که پس از چهل سال هنوز نتوانسته ایم آرمان های انقلاب را تحقق بخشیده و به جامعه مطلوب اسلامی دست یابیم. پاسخ این سوالات را از دکتر خسرو پناه خواسته ایم. ایشان معتقد است که خانواده باید یکی از ارکان سبک زندگی تلقی شود. بنابراین، سبک زندگی باید به گونه‌ای مدیریت شود که نهاد خانواده از بین نرود و آسیب نبیند. اما هر چقدر تمدن مدرن غرب جلوتر می‌رود، بیشتر به نهاد خانواده آسیب وارد می‌کند. الآن در کشورهای اروپایی مخصوصاً اروپای شمالی، سگ مقدم بر فرزند و فرزند مقدم بر همسر است.

🔸 می‌توان گفت تمدن اسلامی مجموعه‌ی دستاوردهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مسلمانان است که با مبانی اسلامی، اهداف اسلامی و رویکرد اسلامی تحقق پیدا کرده است. این امر را می‌توان در دانش هنر، معماری و همچنین صنعت معماری در تاریخ اسلام مشاهده کرد.

🔸 وقتی نهاد خانواده از هم پاشیده می‌شود، طلاق به راحتی صورت می‌گیرد. پس باید نهادهای دیگری شکل پیدا کنند که فرزندان در آنجا بزرگ شوند. مثلاً دولت باید متولی بزرگ کردن فرزندان باشد و همچنین رسیدگی به پدر و مادرانی را بر عهده بگیرد که پا به سن گذاشته‌اند.

🔸 همه‌ی این نکات نشان می‌دهد که در این سبک زندگی، نهاد خانواده کانون اساسی و اصلی نیست. بنابراین، در سبک زندگی باید به شاخصه‌هایی که در اسلام ذکر شده است، مثل اصالت دادن به نهاد خانواده توجه کنیم.مثلا وقتی گفته می شود: جایگاه بحث سبک زندگی در تمدن‌سازی کجاست و چگونه می‌توان به آن پرداخت؟  یا نسبت بین دو مفهوم «تمدن» و «سبک زندگی» چگونه تعریف می‌شود؟ باید گفت: اگر سبک زندگی را عبارت از کنش‌های اجتماعی جامعه بدانیم و مجموعه‌ی بینش‌ها، منش‌ها و کنش‌ها را اجزای یک فرهنگ تلقی کنیم، آنگاه سبک زندگی به معنای کنش اجتماعی جزئی از فرهنگ اجتماعی است.

🔸 از آنجا که ما فرهنگ را جزئی از تمدن معرفی کردیم، پس می‌توان سبک زندگی را نیز جزئی از تمدن دانست.

🔸 اگر تمدنی غربی یا (به تعبیر دقیق‌تر) مدرن شد، آنگاه سبک زندگی تغییر پیدا می‌کند. در نتیجه، برای رسیدن به تمدن اسلامی، سبک زندگی هم باید اسلامی باشد. بنابراین، سبک زندگی جزئی از فرهنگ است و فرهنگ جزئی از تمدن به شمار می‌رود. پس تفاوت تمدن و فرهنگ اسلامی و غیراسلامی طبیعتاً می‌تواند ناشی از تفاوت سبک زندگی اسلامی و غیراسلامی باشد.

🔸 سبک زندگی عبارت است از کنش‌های اجتماعی یک جامعه. همچنین هر کنشی قطعاً زاییده‌ی منش‌ها و بینش‌هاست. بینش و منش اسلامی طبیعتاً بر کنش اجتماعی تأثیر می‌گذارد و سبک زندگی را اسلامی می‌کند.

🔸 اگر بخواهیم کاربردی صحبت کنیم، باید بگوییم که مثلاً در فرهنگ و سبک زندگی اسلامی نهاد خانواده اصالت دارد. خانواده یکی از ارکان جامعه و جزو نهادهای مهم اجتماعی است. پس تمدن اسلامی باید به نهاد خانواده اهمیت دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۷ ، ۰۷:۵۶
اسماعیل شیرعلی

اگر در جامعه ای عقلانیت بدون ارتباط با معنویت و بدون ارتباط با عدالت وجود داشته باشد، ، ظهور یک جامعه تک بعدی و ظالمانه قطعی است.این پدیده، عقل ابزاری است نه معنویت و انسانیت و اخلاق!

اما برای توسعه عدالت در جامعه دانشگاهی چه باید کرد؟ نسبت مسئله  عدالت با علوم دانشگاهی چیست؟ چگونه باید به تبیین عدالت پرداخت؟ و جامعه را از نا آگاهی خارج کرد؟ به عنوان مثال نسبت جامعه شناسی با مسئله عدالت چیست؟ جامعه شناسی در کشور ما چگونه نتوانسته است تا کنون درک درستی از عدالت به جامعه ارائه دهد؟ مباحث اردیبهشت ماه دکتر امینی در سال جاری در دانشگاه تهران تحت عنوان :«عدالتخواهی و پارادایم های جامعه شناسی» می تواند کمک شایانی به این بحث داشته باشد. ذیلا مهمترین نکات ایشان جهت بهره برداری بازنشر می شود:

« موضوع بحث من نقد عدالت خواهانه از موضع علوم اجتماعی است. کانت در کتاب نقد عقل محض پرسشی معرفت شناسانه مطرح می کند و از شرایط امکان معرفت صحبت می کند. پرسش کانت این است که تحت چه شرایطی می توانیم معرفت معتبر داشته باشیم.

🔹 اگر بخواهیم به شیوه کانت عمل کنیم، این پرسش را می توان مطرح کرد که تحت چه شرایطی علوم اجتماعی می تواند واجد نقد عدالت خواهانه شود.

🔸 به نظر من علوم اجتماعی موجود در ایران امکان کمی برای نقد عدالتخواهانه دارد. لذا من از شرایطی که علوم اجتماعی را امکان پذیر می کند که در موضع نقد عدالتخواهانه قرار بگیرد، صحبت می کنم و حول ۴ مسئله کلان این امکان پذیری را مطرح می کنم.

مسئله اول #دغدغه مندی است یعنی حاضران و عاملان در علوم اجتماعی زمانی امکان نقد عدالت خواهانه را می یابند که دغدغه عدالت بر عاملان حوزه علوم اجتماعی در ایران وجود داشته باشد و مسئله ای به نام عدالت در مناسبات فکری و ذهنی و علمی آنها جایگاه داشته باشد.

🔸 اگر عدالت در سازمان و #زیست_جهان و در #سازمان_فکری ما بلاموضوع باشد انتظار از اینکه علوم اجتماعی از منظر نقد عدالتخواهانه وارد شود، انتظار گزافی است. این دغدغه مندی چگونه شکل می گیرد؟ یک موضوع به عناصر غیرمعرفتی برمی گیرد. یعنی به لحاظ نوع سلوک و سبک زندگی ما چه نوع زیستی را داریم تجربه می کنیم و در چه شرایط اجتماعی هستیم و نسبتمان با جامعه چگونه است.

🔸 #مسئله_عدالتخواهی اگر بخواهد یک دغدغه وجودی و یک امر اگزیستانسیال برای فرد باشد ارتباط مستقیمی با شیوه زیست و مناسبات روزمره هر کس دارد. اگر این زیست ما شرایطی در آن سپری شود که امکان شکل گرفتن دغدغه عدالت نداشته باشد، برخورداری از دانش علوم اجتماعی، ما را در موضع نقد عدالت خواهانه قرار نخواهد داد.

🔸 علاوه بر عنصر غیرمعرفتی که ذکر شد یک #عنصر_معرفتی هم لازم است. فردی که وارد آکادمی علوم اجتماعی در ایران می شود متناسب با محل تحصیلش ناگزیر درون یکی از پارادایم های علوم اجتماعی به لحاظ دانشی قرار می گیرد.

🔶 در پارادایم های غالب پارادایم های پوزیتیویستی، هرمنوتیکی، انتقادی و پست مدرن را می توان نام برد.

🔸 #پارادایم_اثبات_گرا که تا دهه ۸۰ در ایران پارادایم غالب بوده و الان هم کم و بیش هست و به لحاظ پارادایمیک ظرفیتی را در اختیار شما برای نقد عدالتخواهانه نمی دهد. دغدغه پوزیتیوست ها دغدغه توضیح و توصیف وضع موجود است و مسئله آنها شناخت است. بنابراین در این پارادایم امکان اینکه ما بتوانیم از موضع عدالت خواهانه وارد نقادی جامعه شویم منتفی است.

🔸 #پارادایم_هرمنوتیکی هم همین گونه است. این پارادایم از مسئله تفهم صحبت می کند و مانند پارادایم قبل دغدغه شناختی دارد. اولی علت کاو است و دومی دلیل کاو و معنا کاو است.

🔸 #پارادایم_انتقادی کم و بیش این ظرفیت را دارد برای اینکه مسئله اش تبیین و تفسیر وضع موجود نیست و معیارش برای معرفت شناسی نقادی و تغییر در مناسبات موجود است. در مقایسه با پارادایم پوزیتیوستی و هرمنوتیکی، پارادایم انتقادی ظرفیت بیشتر برای نقد عدالت خواهانه برای محیط و آکادمی علوم اجتماعی می دهد. ظرفیت بیشتری برای مسئله عدالت خواهی در محیط خودش ایجاد می کند اما چند تعریض در مورد این پارادایم وجود دارد.

🔸 اول اینکه این پارادایم ساختارگراست. بنابراین امید تغییر در مناسبات ساختاری نابرابر در این پارادایم محدود است. بنابراین عمده کسانی که در این پارادایم بودند، از باور به اینکه در مناسبات ناعادلانه سرمایه داری بشود تغییر هنگفتی صورت داد، ناامید شدند.

🔸 نکته دوم در مورد پارادایم انتقادی این است که وجه منفی و جنبه های سلبی در آن غلبه دارد و موقعیت های ایجابی در آن ضعیف است. به لحاظ محتوایی چپ گرایی یک محدودیت دیگری است که اگر بخواهد عدالت خواهی در ایران بومی شود و قابل پذیرش باشد را محدود می کند.

🔸 در پارادایم #پست_مدرن از این نظر که نسبت به تصلب و جزمیت مقاومت هایی در آن هست، امکان هایی برای نقد در اختیار عاملان علوم اجتماعی قرار می دهد اما از آن طرف پیامد نسبی گرایانه ای که پست مدرنیسم با خود به همراه دارد دست و پای موضع عدالت خواهانه شما را می بندد.

🔸 وقتی تشخیص کار درست از کار نادرست مشکل شود و یا معیار مشخصی برای این نوع مناسابات نتوانیم وضع کنیم این موضوع امکان ما را برای مسئله عدالت خواهی با مشکل روبرو می کند. بنابراین مسئله اول در شرایط امکانی نقد عدالت خواهانه را مسئله دغدغه مندی می دانم.

🔸 خلائی در این حوزه وجود دارد که قطع نظر از پارادیم های موجود ما با پارادایم منسجم دیگری هم روبرو نیستیم و امکان فراتر رفتن از پارادیم های موجود هم ندارد.

مسئله دوم در شرایط امکان نقد عدالتخواهانه به شیوه کانت، این است که ما باید واجد #تئوری ها و نظریه هایی در حوزه عدالت باشیم که علوم اجتماعی ما بتواند بر اساس این نظریه ها، نابرابری ها را بفهمد و بتواند در مقابل آن موضع انتقادی بگیرد و در نهایت این شرایط نابرابر را تغییر دهد. ما الان با خلا تئوریک در حوزه عدالت روبرو هستیم.

🔸 موافقین و مخالفین جمهوری اسلامی فاقد نظریه هایی در حوزه عدالت و خصوصا عدالت اجتماعی هستند. ما الان خلا تئوریک داریم. اعلام موضع داریم ولی یک انباشت تئوریکی از عدالت نداریم.

🔸 آقای احمد واعظی کتابی به عنوان نقد و بررسی نظریه های عدالت دارد، تنها فردی که ایرانی و مسلمان است و نظریه در باب عدالت دارد فارابی در قرن چهارم است. لیبرال هایی مثل هایک دست کم یک موضعی در مورد عدالت دارند.

🔸 در برنامه های توسعه و بودجه سالانه ما درکی داریم که تئوری پشت آن باشد؟ آقای احمدی نژاد یک درک شخصی از عدالت داشت نه یک تلقی تئوریک که بتوان در همه بخش ها این معیار را صورت بندی کند. در دوره جدید وزیر بهداشت به بهانه عدالت با چه ملاکی در طرح تحول سلامت این بودجه را بین پزشکان توزیع کرد؟ نمی شود که یک رئیس جمهور یا یک وزیر تصمیم بگیرد که مواهب عمومی چگونه توزیع شود و فردی که در دهک های بالا قرار دارد همان قدر بگیرد که فردی در دهک های پایین می گیرد.

🔸 کار آقای صدر در اقتصادنا یک نقطه شروع و آغاز است. چارچوب اقتصادنا یک مقداری در پارادیم پوزیتیویستی است و علم را آن گونه تعریف می کند. لذا آن کافی نیست.

سومین مسئله ای که در شرایط امکان نقد عدالت خواهانه لازم است مسئله #نهادسازی است. یعنی هم به معنای سلبی و هم ایجابی اگر علوم اجتماعی بخواهد وارد نقد عدالت خواهانه با هر نظریه ای شود، اگر صورتبندی نهادی نشده باشد و این نظریه صورت عینی پیدا نکرده باشد، ما از سطح شعار فراتر نخواهیم رفت. نهادهای مختلف یا اساسا ظرفیت چنین میدان داری ندارند یا نهادهایی اساسا برای این منظور وجود ندارند.

🔸 نقدهای عمومی را نهادهایی مانند رسانه ها و محیط های دانشجوی و... پیگیری کنند ولی وقتی کار پیچیده تر شود نیازمند نهادهای تخصصی در حوزه عدالت خواهی هستیم که تشخیص دهد تصمیمات و سیاست گذاری ها به چه نسبتی عدالت خواهانه است.

🔸 معیار ارزیابی ما از اینکه جامعه ای عادلانه است یا نیست چیست؟ معیار ارزیابی ما نباید اشخاص باشند بلکه معیار ارزیابی ما باید نگاه ساختاری باشد. اگر شرایط ساختاری فراهم بود علی‌رغم اینکه بعضی جاها بی عدالتی دیده شود می توان گفت این جامعه عادلانه است.

🔸 نگاه ساختاری یعنی اینکه نهادها، قانون، فرایندها و ساز وکارها باید به شکلی باشد که من اگر خواستم عادلانه و اخلاقی زندگی کنم شرایط فراهم باشد و اگر خواستم ناعادلانه و غیراخلاقی زندگی کنم شرایط ساختاری این اجازه را به من ندهد. اما الان در جامعه ما برعکس است. چون نهادسازی متناسب با پیشبرد مسئله عدالت را نداریم. اگر بخواهیم نقدها تخصصی شود نیاز به نهادهای تخصصی وجود دارد وگرنه تبدیل به شعار و سخنرانی و... می شود چیزی که در بخشی از نحله های عدالت خواهی در ایران جریان دارد.

چهارمین عنصری که امکان نقد عدالت خواهانه را برای علوم اجتماعی فراهم می کند #زبان است. ما باید زبان لازم را برای نقد داشته باشم. الان علوم اجتماعی ما تا وجه زیادی لکنت دارد. یعنی برای نقد عدالت خواهانه زبان آماده و پرداخت شده ای ندارد.

🔸 بین آکادمی ها علوم اجتماعی و جامعه یک نوع شکاف وجود دارد چرا که این آکادمی ها زبان لازم برای گفتگو با جامعه و بسیج اجتماعی جامعه برای ایجاد عدالت ندارند. زبانی که با آن بتوانند با جامعه حرف بزنند ندارند. بالابردن حساسیت ها و همراهی جامعه لازمه موضوع است که علوم اجتماعی در همه بخش هایش و از جمله عدالت ندارد. علوم اجتماعی حتی زبان گفتگو با مدیریت سیاسی را هم ندارد.

🔸 الان شومن ها به نام علوم اجتماعی دارند با جامعه صحبت می کنند. ما زبان لازم که هم با جامعه ارتباط برقرار کند و هم گرفتار شومن آکادمیک نشود را نداریم. وقتی زبان گفتگو با جامعه و مدیریت سیاسی را نداشته باشیم امکان نقد عدالتخواهانه منتفی است. شرایط ۴گانه ای که در امکان نقد عدالتخواهانه گفتم، یا در آکادمی های ما ضعیف و یا محدود است».


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۷ ، ۰۷:۲۹
اسماعیل شیرعلی

⛔️ عدم مبارزه با فقر نشانه بی دینی است.

✅ مبارزه با فقر وظیفه مسئولین و مردم است.


🔸 علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه‌ای، از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است... این یک وظیفه دولتی و حکومتی است؛ اما مردم هم به نوبه خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامه‌های اجتماعی فقط در بلندمدّت و میان‌مدّت و بتدریج امکانپذیر است؛ اما نمیشود منتظر ماند تا برنامه‌های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. این وظیفه خودِ مردم و همه کسانی است که میتوانند در این راه تلاش کنند.


🔹 «الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان». این دعا فقط برای خواندن نیست؛ برای این است که همه خود را برای مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهره محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفه همگانی است. در آیات قرآن میخوانیم: «أرایت الّذی یکذّب بالدّین. فذلک الّذی یدعّ الیتیم. و لایحضّ علی طعام المسکین». یکی از نشانه‌های تکذیبِ دین این است که انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بی‌تفاوت باشد و احساس مسؤولیت نکند. (رهبر معظم انقلاب ١٥ آذر ١٣٨١)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۴
اسماعیل شیرعلی

چند وقت پیش مطلب مفصلى را در خصوص خانواده از اندیشکده یقین خواندم که به خاطر اهمیت، به باز نشر آن اقدام کردم:

 ۱۵ ماه می، روز جهانی #خانواده است. خانواده، مهم‌ترین نهاد انسان‌ساز است به طوری که جامعه‌‌ی مطلوب از دروازه خانواده مطلوب می‌گذرد؛ و خانواده‌ی فروپاشیده، تمدن را فرومی‌پاشاند؛ (گرچه مظاهر و زرق و برق این تمدن چشم همه را گرفته باشد!)


 #بیت_تراز، #کلبه‌_تراز و #خانواده_تراز، خانواده‌ی پنج تن آل عبا هستند. پس یکی از #سنجه_های #تمدن_سازی اسلامی در این است که سال‌روز ازدواج امام علی(ع) و  حضرت فاطمه زهرا(س) را با تشکیل خانواده‌ی تراز که به #تمدن_تراز منتهی می‌شود،به عنوان روز جهانی خانواده به جهان تسری دهیم.


از لحظه انعقاد نطفه تا دوران جنینی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیریِ انسان نخست در خانواده و سپس در اجتماع می‌گذرد. به طور کلی خانواده دارای کارکردهای پنج‌گانه‌ی عشق، نیاز جنسی، تولید مثل، نهاد مابین فرد و جامعه، مودت و رحمت است.


 کدام عشق، #عشق_تراز است؟

جامعه‌ی بدون عشق و عاطفه، جامعه‌ی افسرده‌ست. و جامعه‌ای که مملو از محبت و بخصوص محبت مابین زوجین در آن زیاد باشد، بسیاری از ناملایمات و بیماری‌های روحی-روانی آن خنثی می‌شود. در سبک زندگی ایرانی، عشق و محبت مابین دو جنس مخالف که به ازدواج منتهی شود، مورد غفلت و بی‌توجهی واقع شده است؛ و بسیاری از طلاق‌ها نیز در اثر فقدان عشق است. 


 #رابطه_جنسی_تراز یعنی امکان رفع مطلوب نیاز جنسی چطور محقق می‌شود؟

خانواده، محیط سالم و مُفرح برآوردن نیازهای جنسی است که امروز با کاستی‌ها و نارسایی‌ها و تأخیرهایی مواجه است. تأخیر در ازدواج یعنی تأخیر در دست‌یابی به نیاز جنسی؛ که یا به نوعی دیگر پاسخ داده می‌شود و یا مسکوت می‌ماند که در هر دو حالت اسلام با آن مخالف است. جامعه‌ای که سوء مصرف جنسی دارد، همچون جامعه‌ای‌ست که سوء تغذیه دارد؛ یعنی مریض است. اگر این مشکل در چارچوب خانواده برطرف نشود، دومینووار مشکلات پی‌درپی به دنبال آن عارض می‌شود. حد صریح قران در این خصوص چنین است: «وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَا» نه آنکه زنا نکنید، اصلاً به زنا نزدیک نشوید. 


 #تولید_مثل_تراز کدام است؟

 تولید مثل، کارکرد بعدی خانواده است که این نیز با خطرات جدی روبروست. اگر امام خمینی(ره) در اهمیت نقش مادری و همسری می‌فرمود: «از دامان زن، مرد به معراج می‌رود» امروز رویکرد جوامع مدرن در پرورش انسان‌های آزمایشگاهی‌ست به طوری که فرزند‌آوری و تربیت فرزند تراز از خانواده سلب می‌شود!


 اگر یکی از این موارد گم بشود، یا یکی برجسته و مابقی نادیده گرفته شود، مخرب کلیت خانواده خواهد بود.

تاریخ بشر، تاریخ زوجیت است و به معنای بهتر، تبیین تاریخ همسری، تبیین تاریخ بشر است؛ چراکه بشر از لحظه‌ای که پا به عرصه‌ی وجود گذاشته، بدون همسر نبوده است. که البته مطابق آنچه در قوم سدوم رخ داد، فراز و فرودهایی نیز داشته است..  محبت و مسائل جنسی می‌باید هم‌پای هم دیده‌شوند تا میان یک زوج به فرموده‌ی قرآن کریم، در «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» (سوره روم - آیه ۲۱) #سکینت رقم بخورد و آنگاه #مودت و #رحمت میان‌شان جعل شود. امروز بشر غربی در اوج مناسبات جنسی قرار دارد، اما محبت و مودت و رحمتی در این مناسبات نیست؛ با برجسته کردن مسائل جنسی در کنار نفی محبت، مودت و رحمت و...تعادل برهم خورده و او بحران محبت و مودت دارد.

 این خطر البته از ما نیز دور نیست. تأخیر در ازدواج (به علت سربازی و مدرک دانشگاهی و اشتغال و...) تشکیل خانواده‌های بی‌ثبات، یا تشکیل خانواده‌هایی که محبت و عشق در آن کمرنگ است، بحران سکینت و محبت و مودت و رحمت مدتی بعد دامنگیر جامعه‌ی ما نیز خواهد شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۴۴
اسماعیل شیرعلی

این روزها این جمله از کتاب غربزدگی جلال آل احمد چقدر آشناست! و البته چقدر مصداق پیدا کرده است! گویی تاریخ تکرار میشود:

«پیداست که وقتی اختیار اقتصاد و سیاست مملکت رابه دست کمپانیهای خارجی دادی،او میداندکه به تو چه بفروشد و دست کم این رامیداندکه چه چیز را نفروشد. برای اوکه میخواهد فروشنده دائمی کالاهای ساخته خود باشد بهتر اینست که تو هرگز نتوانی از او بی نیازباشی».

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۳۹
اسماعیل شیرعلی

 سرخ‌پوستان از رییس جدید می پرسند : 

آیا زمستان سختی در پیش است؟

 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

رییس جوان قبیله که نمی دانست چه جوابی بدهد می گوید : برای احتیاط بروید هیزم تهیه کنید. سپس به سازمان هواشناسی کشور زنگ می زند :

آقا امسال زمستان سردی در پیش است؟

و پاسخ شنید : اینطور به نظر می آید.

پس رییس دستور می دهد که بیشتر هیزم جمع کنند، و بعد یک بار دیگر به سازمان هواشناسی زنگ می زند :

شما نظر قبلی تان را تأیید می کنید؟

و پاسخ شنید : صد در صد !

رییس دستور می دهد که افراد تمام توانشان را برای جمع آوری هیزم بیشتر بکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ می زند : آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیش است؟

و پاسخ شنید : بگذار اینطور بگویم ؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!

رییس پرسید : از کجا می دانید؟

و پاسخ شنید :

چون سرخ پوست‌ها دیوانه وار دارند هیزم جمع می‌کنند !!

خیلی وقتها ، ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم! 

حالا بنظر شما دلار و طلا و ماشین و گوشت و مرغ و ... باز هم گران می شود؟؟؟!!!!


خواهش میکنم کمتر هیزم جمع کنید !

  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۳۷
اسماعیل شیرعلی

حالا که قوانین بین المللى براى کشورها از جمله ایران ضمانت اجرایى ندارد به نظر میرسد تنها گزینه مقابله با این بى توجهى و بى نزاکتى جهانى، خروج از ان پى تى و آژانس انرژى اتمى است.

مذاکره کنندگان به امید اروپا فرصت را از دست ندهند! از اروپا کارى ساخته نیست جز دنباله روى کورکورانه از آمریکا. این را نوشتم که در تاریخ بماند.

تاریخ قضاوت سختى از دوران ما خواهد کرد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۰۰
اسماعیل شیرعلی

داشتم وقایع سالهای اخیر را مرور میکردم.فریادها و نگرانی های رهبر عزیز بر آنانی که فکر میکردند باید همه چیز را تجربه کنند بدون اینکه به هزینه این تجربه توجهی کرده باشند. نهیب های رهبر فرزانه کارگر نیافتاد و تجربه ای تلخ در حال وقوع بود. بسیاری از دلسوزان در مجلس از این همه خونسردی و البته بی توجهی دولتمردان و مذاکره کنندگان اشک ریختند و ملتمسانه از آنان خواستند تا در تصویب برجام تجدید نظر کنند اما این سند مهم تنها ظرف مدت چند دقیقه در مجلس شورای اسلامی تصویب می شود! مجلسی که برای تنها یک بند از قانون بودجه ساعتها و حتی روزها وقت صرف میکند، ظرف چند دقیقه سند بین المللی برجام را بدون توجه به تذکرات اساسی و مهم رهبر معظم انقلاب و کمیسیون ویژه برجام به تصویب می رساند!!

اما از سویی دیگر دلسوزان نظام و آنانی که دست خبیث و کثیف آمریکایی ها را در طول این سالها خوانده اند، تنها به تماشا نشستند چون چاره ای نداشتند. چون نمیتوانستند به آن عده خوش بین و به قول رهبر معظم سهل اندیش بفهمانند که چه دارد بر سر کشور و مملکت می آید که البته این خوش بینانه ترین نگاه ممکن و قضاوتی بسیار مثبت در خصوص آنان است چراکه اگر قدری بی انصافی و جسارت در قضاوت در کار باشد، به خیانت در امانت نیز متهم می شوند!

صادقانه بگویم در مقابل سوالات پی در پی دانشجویانم درمانده ام! مانده ام از چه دفاع کنم؟!! از هسته ای که دو دستی تقدیم شد و رفت! یا از تحریم هایی که ماند و حتی بسیاری در فرمی جدید علیه ما وضع شد! و یا از خوش بینی و سهل اندیشی مذاکره کنندگان! اما مطلب دکتر پیمان مولوی را منصفانه دیدم و فارغ از مباحث پیچیده سیاسی و اجتماعی حاکم بر این روزها، اگر بخواهیم شکل اقتصادی موضوع را مطمح نظر قرار دهیم مطالب ایشان که در ذیل بیان می شود، میتواند قدری سامان دهنده مشکلات کشور در شرایط کنونی باشد:
«ترامپ خروج امریکارا از برجام اعلام کرد! همه اقتصاد ایران به گونه ای منتظر این خبر بودند! اما آیا برنامه ای برای روزهای پیش رو داریم؟
هنوز بر همان روشهای قدیمی اصرار داریم ، هنوز در حال و هوایی قدم بر می داریم که ٢٠ سال پیش بوده !
بارها اشاره کرده ام شناخت ما در حوزه تامین مالی، سرمایه گذاری از اقتصاد امروز جهان بسیار ناقص و سطحی است!
همین جمله کافی است تا شناخت نادقیق ما را از مکانیزمهای مالی و اقتصادی جهان نشان دهد:
"با خروج امریکا از برجام اروپا راه خود را جدا خواهد کرد "
از بعد اقتصادی نه اروپا و نه چین هیچکدام نمی توانند فعلا نقش امریکا را در تعاملات خود بی اهمیت بدانند! دلیل ان بسیار روشن است ، تعاملات اتحادیه اروپا و چین با ایالات متحده امریکا بزرگترین تعامل دوجانبه جهانی است! تمام اهرم های مالی بعد از جنگ جهانی دوم بگونه ای طراحی شده است که ایالات متحده را به عنوان صحنه گردان اصلی دراورده است ( البته این امر در حال تضعیف است) .
تمامی سیستم های رتبه بندی اعتباری بین المللی کماکان در ید ایالات متحده امریکاست ، تمامی بانک های پرایم در دنیا مستقیم یا غیر مستقیم سهامداران امریکایی بالقوه ای دارند، صنعت بیمه نیز وضعیت مشابهی دارد!
حتی سیاستمداران اروپایی قدرت اعمال فشار بر بانکها و مراکز مالی را ندارند ! چرا چون نظام اقتصادی در جهان برخلاف انچه ما در ایران تصور میکنیم در دست سیاستمداران نیست بلکه بر عکس است.
چه باید کرد؟ منتظر بمانیم و رشد اقتصادی کشورهای منطقه را ببینیم ؟
باید از امروز شروع کنیم !
📝 اولین کار اعتقاد به توان تمامی نیروهای ایرانیان داخل و خارج از کشور است ! باید از هرزروی نیروی انسانی جلوگیری کنیم! متاسفانه روند خروج نیروهای متعهد و متخصص به خارج از ایران ادامه دارد و این روند باید با ایجاد فضایی مساعد برعکس شود.
📝 دومین،  اقدام که می تواند مفید باشد استفاده از نسلی متفاوت از مدیران در در جایگاه های مدیریتی مبتنی بر شایسته سالاری است به جوانانمان اهمیت بدهیم و آنها را ببینیم.
📝 سومین اقدام ، ایجاد مشوق های بسیار جذاب برای سرمایه گذاران "داخلی" و "خارجی" است ، ما هم اکنون شاهد فشار بسیار بر تولیدکنند گان و کارافرینان داخلی هستیم و با تسهیل گری می توانیم فضا را مساعد و امید را به فضای اقتصادی تزریق کنیم ، این امر میتواند با سیاستهای تشویقی مالیاتی ، کم کردن فشار تامین اجتماعی ، تسهیل شرایط کسب و کار و ... صورت پذیرد.
📝 چهارم، تجدید ساختار اقتصاد ایران است ، تجدید ساختار اقتصاد ایران بدون اجرای موارد فوق روی نخواهد داد، چون کسانی که ایجاد کننده بحران های اقتصادی کنونی هستند  توانایی تجدید ساختار را ندارند و نخواهند داشت.
📝 پنجم، تعریف روابط اقتصادی جدید و تعاملی با کشورها مبتنی بر دانش و نه شعار ، در این بخش ما نیازمند روابط عمومی حرفه ای اقتصادی و فرهنگی ایران در جهانیم ، باید پتانسیل های
ایران عزیز را با کمک تیم های بین المللی قوی در گوش جهان فرو کنیم! باید اقتصاد ایران در تمام جهان حضور داشته باشد، حضوری حرفه ای و متفاوت !
📝 ششم، اموزش اجرایی و تغییر در نظام اموزشی ایران و تبدیل ان به نظام اموزشی اینده محور! این تغییر از مهدکودکها شروع و به دانشگاه ها خواهد رسید، تربیت نسلی که جهان را بشناسد ، اعتماد به نفس داشته باشد و به کشور افتخار کند.
📝 هفتم، اهمیت دادن به خدمات در کشور ، ایران میتواند کشور را مبتنی بر خدمات تولید ناخالص را بسیار افزایش دهد ، باید این فضا اماده شود و همه بدان اعتقاد داشته باشند.
📝 هشتم، حقوق مالکیت معنوی  و اهمیت دادن به آن و ایجاد بستر های حرفه ای و کارا در این حوزه، بستر هایی که خود حافظ منافع باشد و سدی برای ان نباشد و این روند با تسهیل گری روی خواهد داد! چطور می شود ثبت برند تجاری در کشورهای توسعه یافته یک ماهه روی دهد اما در ایران ما این زمان ممکن است به شش ماه برسد.
📝 نهم، اعتقاد به اینکه باید جهان اطراف را خوب ببینیم و رصد کنیم ، مداقه کنیم و چرخ را دوباره نسازیم ، همان کاری که استارت اپ های ایرانی ان را شروع کرده اند.
استاندارهایمان را بالا ببریم و با مشاوران بین المللی  و داخلی مستقل تعامل کنیم هر طور که می توانیم.
📝 دهم، مبارزه باقدرت با فساد ، این امر میتواند خود یکی از بزرگترین تسهیل کننده های رشد اقتصادی ایران باشد.
📝 امید داشتن! امیدوار بودن و امید ساختن!
باید تا دیر نشده شروع کنیم ، ما توانمندی توسعه را داریم ، همین بس که اقتصاد ایران علارغم این همه فشار به زانو درنیامده است!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۳۱
اسماعیل شیرعلی