جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

 نبودِ‌ عدالت‌ موجب‌ ناامیدی‌ از دین‌ و مؤ‌سسه‌های‌ دینی‌ و علمای‌ دین می‌شود

شاید برخی‌ از علمای‌ دین، با دعوت‌ و تبلیغ‌ یا با سکوتشان، در نشاندنِ‌ عبادت‌ به‌ جای‌ عدالت، سهیم‌ بوده‌ باشند، این‌ در حالی‌ است‌ که‌ اسلام‌ اعلام‌ داشته‌ است: افضل‌ العبادات‌ کلمه‌ حق‌ عند سلطان‌ جائر، برترین‌ عبادت‌ سخنِ‌ حق‌ گفتن‌ در برابر سلطان‌ ستمکار است.

🔻 روشن‌ است‌ که‌ نتیجه‌ این‌ روش‌ تربیتی‌ بی‌نهایت‌ خطرناک‌ بوده‌ است، چرا که‌ نبودِ‌ عدالت‌ در جوامع‌ از مرحله‌ خطرهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ گذشته‌ و به‌ مرحله‌ انحرافات‌ ایدئولوژیک‌ رسیده‌ و موجب‌ ناامیدی‌ بزرگی‌ از دین‌ و مؤ‌سسه‌های‌ دینی‌ و علمای‌ دین، مخصوصاً‌ از آن‌ دسته‌ از علمای‌ دین‌ که‌ در برابر بیدادگری‌ها سکوت‌ می‌کنند و برای‌ احقاق‌ حقوق‌ مردمِ‌ زیرِ‌ ستم‌ مبارزه‌ نمی‌کنند، شده‌ است.

🔻 خلاصه‌ سخن‌ اینکه‌ این‌ جدایی‌ در کوشش‌هایی‌ که‌ به‌ منظورِ‌ تحقق‌ عدالت‌ در جوامع‌ اسلامی‌ صورت‌ می‌گیرد، نابسامانی‌هایی‌ به‌ وجود آورده‌ و مشکلات‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ و اعتقادی‌ بسیاری‌ به‌ جای‌ گذاشته‌ است.

🔻 هرگاه‌ عدالت، در برخی‌ جوامع، به‌ صورت‌ جزئی‌ و جدا از قاعده‌ و زیربنای‌ اعتقاد_اسلامی‌ تحقق‌ یابد، مشکلات‌ بزرگ‌تری‌ به‌ جای‌ می‌گذارد. زیرا این‌ نوع‌ عدالت‌ موجباتِ‌ متعارف‌ و فرهنگیِ‌ خود را همراه‌ می‌آورد و شکل‌ خاصی‌ از مصرف‌ را به‌ جامعه‌ تحمیل‌ می‌کند و، در نتیجه، شیوه‌ای‌ تازه‌ از زندگی‌ را در پیشاروی‌ انسان‌ می‌نهد که‌ او را به‌ گمراهی‌ می‌کشاند...»

🔻 برگرفته از سخنرانی اسلام‌ و عدالت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی امام موسی صدر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۱
اسماعیل شیرعلی

علوم انسانی فعلی ما برخاسته از تفکرات پوزیتیویستی قرن پانزدهم و شانزدهم اروپا است.حوزه و دانشگاه باید پایه های علوم انسانی مبتنی بر تفکر اسلامی و جهان بینی اسلام را مستحکم بریزد.

برای ایجاد یک تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگر دو عنصر اساسی لازم است :

اول اینکه تولید فکر کند.
و دوم اینکه انسان پرورش دهد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۵
اسماعیل شیرعلی

این مقاله با رای مثبت ۵ نفر از ٩ نفر عضو تیم تحقیق محمد حسین ادیب به نقل از کانال جامعه شناسی توسعه انتشار می یابد ، دیدگاه مخالفین که معتقدند دلار باز هم افزایش می یابد و بعد ریزش سنگینی دارد منتشر میشود 

1-با نرخ جدید دلار ، حضور افاغنه در ایران ، غیر اقتصادی شده ، افاغنه ایران را ترک می کنند ، ۴ میلیون فرصت شغلی برای ایرانی ایجاد میشود 

2-با نرخ جدید دلار ، خرید طلای زینتی فاقد توجیه اقتصادی است ، ٨٠ درصد صنف طلا فروشان باید بازار را ترک کنند ، سرقفلی مغازه که در بازار زرگر های تهران به شدت بالا رفته بود سقوط می کند 

3-هزاران ایرانی از بانکهای خارج وام گرفته و در بانکهای ایران سپرده گذاری کرده بودند ، با نرخ جدید دلار ، این گروه به شدت زیان کردند 

4-حداقل ۴ میلیون ایرانی خارج از کشور در داخل در بخش مسکن یا امور دیگر سرمایه گذاری کرده بودند که با نرخ جدید دلار ، به شدت احساس غبن می کنند 

5-با نرخ جدید دلار  و قطع ارز مسافرتی خروج سالانه ٨ میلیون ایرانی به خارج به شدت کاهش می یابد بیزینس متکی به مسافرت به خارج باید به شدت کوچک شود 

6- با نرخ جدید دلار ، حقوق کارمندی ، اقتصاد خانواده را تامین نمی کند 

7-با نرخ جدید دلار ، حقوق بگیری به عنوان عامل تامین مخارج زندگی فلسفه خود را از دست داد ، انگیزه حقوق بگیران برای کار کردن به شدت تضعیف شد

8- معادن ذغال سنگ فاقد توجیه اقتصادی شده بود با نرخ جدید دلار ، صادرات ذغال سنگ به شدت اقتصادی شده است 

9- با نرخ جدید ارز ، ٧٠ درصد از مغازه داران از بازار حذف شدند چون فروش ٣٠ درصد سابق است 

10- با کاهش فروش به ٣٠ درصد سابق ، اجاره باید به یک چهارم سال ٩۶ کاهش یابد اما مالکان به افزایش نرخ ارز توجه دارند و خواستار افزایش اجاره هستند ، این قبیل مالکان ، در ٩٠ درصد موارد قادر به وصول اجازه نخواهند بود اجاره املاک تجاری یا حداقل نصف میشود یا امکان وصول نخواهد داشت 

11- صنایع ضایعاتی به شدت در گذشته سود آور بودند مثل صنعت تبدیل ضایعات پلاستیک به محصول ، با نرخ جدید دلار ، صادرات ضایعات به ترکیه اقتصادی شده و صنایع ضایعاتی قادر به تهیه خوراک نیستند و تعدادی از آنها در آستانه تعطیل شدن قرار دارند 

12- با نرخ جدید دلار ، ثروت سپرده گذاران به دلار  یک سوم شد 

13- اگر کسی در اسفند ٨٩ ، سیصد و سی میلیون تومان داشت و در تهران آپارتمان خریده بود ، آپارتمان او در اسفند ٩١ ، به یک میلیارد تومان افزایش یافته بود ، قیمت این آپارتمان تا آبان ٩۶ ثابت بود و اکنون ، یک میلیارد و پانصد هزار تومان است اما اگر به دلار محاسبه شود این فرد در اسفند ٨٩ ، بالغ بر ٣٣٠ هزار دلار داشت و اکنون ١۵٠ هزار دلار دارد ، ثروت کسی که از اسفند ٨٩ تا کنون در بخش مسکن تهران بوده است از ٣٣٠ هزار دلار به ١۵٠ هزار دلار کاهش یافته است 

14- قیمت مسکن در کرمان در سال گذشته تا حال افزایش نداشته است ، ثروت کسی که در کرمان زندگی می کند و در سال ٨٩ مسکن خریده است از ٣٣٠ هزار دلار به ١٠٠ هزار دلار کاهش یافته است ( اگر مسکن خریداری به دلار محاسبه شود ) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۰۶
اسماعیل شیرعلی

یک روز محمد رضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: «مادر جان مرده شوره این سلطنت را ببرد که من، شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام»

🔹 کتاب ملکه پهلوی صفحه ۳۷۸

☑️ ‏آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی ها که از قدیم در ایران نیروی نظامی داشتند هر وقت احتیاج پیدا میکردند از پایگاههای ایران و امکانت ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند. حتی اگر احتیاج داشتند هواپیماها و یدکی های ما را برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در ویتنام بکار میبردند .

‏حالا بماند که چقدر سوخت مجانی میزدند و اصلا کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتی هایشان را از ایران میبردند.

🔹 کتاب ملکه پهلوی صفحه ۳۷۸

☑️ ‏اردشیر زاهدی در خاطرات خود می نویسد:

آقای هنری کیسینجر وزیر امور خارجه سابق آمریکا از افراد وفاداری بود که تقریباً هر روز به شاه در دو نوبت تلفن می‌کرد.

🔹۲۵ سال در کنار پادشاه ؛ خاطرات اردشیر زاهدی

☑️ ‏یک روز که من در کنار اعلی حضرت بودم و کیسینجر تلفن کرد شاه به او گفت : اکنون متوجه شده‌ام که آمریکایی‌ها مردمی ناسپاس و نامرد هستند. من تمام عمرم را در خدمت به ایالات متحده آمریکا گذراندم و اکنون آمریکا حتی اجازه نمی‌دهد در یکی از بیمارستان‌های آن کشور بستری شوم…

‏"مامورین رونیس" می نویسد: شاه وابستگی روحی و روانی زیادی به روسای جمهور آمریکا داشت. اوایل انقلاب در زمانی که اولین شعله ها در قم پدید آمد شاه به یکی از دوستان نزدیکش گفت: «مادام که آمریکایی ها از من حمایت می کنند می توانیم هر کاری می خواهیم انجام بدهیم; مرا نمی توان تکان داد!

‏اگر آمریکایی ها کاپیتولاسیون می خواستند شاه بدون تامل اقدام می کرد و به خاطر رضایت آمریکایی ها انبوهی از مردم را به زندان ها می فرستاد بزرگ ترین شخصیت های مذهبی و محبوب ترین مراجع را تبعید می کرد تا آمریکایی ها از او خشنود شوند.

‏اگر آمریکایی ها می گفتند به ظفار(در کشور عمان)نیرو بفرست و نفت را چنین و چنان بفروش و در گرماگرم جنگ صهیونیست ها با مسلمانان چنین کن و… بدون آنکه پیرامون این مسائل فکر کند فورا دست به کار می شد و مثل یک سرباز ساده کاملا به چگونگی اجرای فرمان فکر می کرد نه به ماهیت و عواقب فرمان.

‏روزنامه نیویورک تایمز می نویسد:

«پس از کودتا، شاه گیلاس خود را با تعارف به روزولت، رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت: من تاج و تخت خود را به شما مدیونم.

🔹گازیوروسکى، کتاب سیاست خارجی آمریکا و شاه، ص ۲۸٫

☑️ ‏در حقیقت، کشور در دوره پهلوى، حیات خلوت و منطقه نفوذ قدرت های جهانی بود. آنها در عزل و نصب مقامات ارشد، نمایندگان مجلس، تصویب یا رد لوایح و قوانین، امضای قراردادها و پروتکل ها، سیاست گذاری‌ها و…، نقشی آشکار و پنهان داشتند.

🔹 ماروین زونیس، کتاب شکست شاهانه، ص ۳۰۵٫

☑️ ‏انتخاب نخست وزیر و وزیران، از بین افراد وابسته به سازمان‌های جاسوسی آمریکا و فراماسونری صورت می گرفت “آماری که از وابستگی های افراد شناخته شده هیئت وزیران هویدا، آموزگار، شریف امامی و ازهاری به دست آمده، حکایت از آن دارد که ۳۸% آنان فراماسون، ۲۴% عضو سیا و ۲۱% عضو ساواک بوده اند.

🔹‏سیروس پرهام، کتاب انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینى، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۷، ص ۲۶٫

☑️ ‏در خاطرات خاطره ارتشبد طوفانیان امده است که آقای ارتشبد نعمت الله نصیری می آمد خدمت محمدرضا، گاهی من هم در این ملاقات ها بودم. میگفت آمریکایی ها فلان پرونده و فلان اطلاعات را خواسنه اند! محمدرضا میگفت بدهید.

🔹خاطرات ارتشبد حسن طوفانیان صفحه ۸۳


‏منابع:

۱) یادداشت های امیر اسدالله علم؛ متن کامل، جلد اول، انتشارات مازیار و انتشارات معین ، تهران ، چاپ ششم ، ۱۳۸۵ صفحات ۱۰۹ تا ۱۱۸

۲) صحیفه امام جلد۸ ص ۱۰۰

۳) پایگاه اطلاع رسانی خط امام

۴) گازیوروسکى، کتاب سیاست خارجی آمریکا و شاه،ص ۲۸٫

۵) ماروین زونیس، کتاب شکست شاهانه،ص ۳۰۵٫

‏۶) سیروس پرهام، کتاب انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینى، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۵۷، ص ۲۶٫

۷) کتاب ملکه پهلوی صفحه ۳۷۸

۸) خاطرات ارتشبد حسن طوفانیان صفحه ۸۳

۹) ۲۵ سال در کنار پادشاه ؛ خاطرات اردشیر زاهدی صفحه ۳۶۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۰۴:۱۳
اسماعیل شیرعلی

مطلبى تحت عنوان"ایران، گرگ قبرستان می خواهد!" از مجتبی لشکربلوکی توجهم را جلب کرد که در راستاى مطالب وبلاگ و مباحث توسعه اى در نوع خود بحث جالبى است لذا بازنشر آن را مفید دانستم. در جامعه بحران زده امروز ایرانى و در شرایط فعلى، این قسم مطالب میتواند ضمن ایجاد فضاى تفکر و تعمق در مسائل اجتماعى جامعه ایرانى، بسترهاى توسعه را نیز موجب شود؛

"رضاشاه سفری یک ماهه داشت به ترکیه. یکی از همراهان خاطره جالبی دارد: روزی در میان گفتگوها، یک مرتبه آتاتورک یکی از روزنامه های محلی را در دست می گیرد که راجع به اختلاس یکی از کارمندانِ یکی از وزارتخانه ها نوشته بود. آتاتورک آن روزنامه را به «عصمت اینونو» نخست وزیر ترکیه نشان داده و دستور رسیدگی می دهد. رضاشاه با تعجب می پرسد چرا به روزنامه نگاران اجازه می دهد چنین مطالبی را نوشته و مامورین دولت را زیر سوال ببرند؟ من در ایران به هیچیک از جراید اجازه نمی دهم که کوچکترین انتقادی از رفتار مامورین دولت بکنند!

آتاتورک در جواب داستان جالبی نقل می کند: روزی یک خانمی ثروتمند و زیبا به یکی از رمالها مراجعه می کند و می گوید که شوهرم مرا خیلی دوست دارد اما من او را دوست ندارم و می خواهم طلاقم بدهد! رمال که نمی خواسته چنین مشتری پولداری را زود از دست بدهد روی کاغذ، چیزی نوشته و به خانم می دهد تا در یکی از شبهای تاریک، کاغذ را در قبرستانی دفن کند اما در زمان دفن کردن، نباید اصلا به «گرگ» فکر کند چرا که در این صورت، نوشته تاثیری نخواهد داشت. خانم، کاغذ را مدام به قبرستان می برده اما بلافاصله به یاد گرگ می افتاده و نمی توانسته کاغذ را دفن کند و ناچار برمی گشته.

آتاتورک در ادامه می گوید روزنامه نگاران به منزله آن گرگ اند که به محض اینکه مقامی بخواهد اختلاس کند و رشوه ای بگیرد بلافاصله آن گرگ یعنی (افشاگری روزنامه ها) در خیالش مجسم خواهد شد و دست از پا خطا نخواهد کرد! بدون وجود روزنامه های آزاد، حتی اگر بر هر مقام دولتی یک مامور مخفی هم گذاشته شود باز هم قادر به کنترل فساد نخواهد بود چرا که ممکن است آن مامور مخفی با آن مقام ساخت و پاخت کرده باهم بخورند! (برگرفته از نوشته علی مرادی مراغه ای بر اساس کتاب روزها از پی سالها).

اگر خواهان جامعه ای به دور از ویژه خواری، رانت خواری، امضاهای طلایی، آقازادگی و خویشاوندسالاری هستیم به این چهار نکته توجه کنیم:

1-  از گرگ ها حمایت کنیم! انگلیسی ها می‌گویند: «دولت انگلیس در هر کشور دو سفیر دارد، یکی سفیر حکومت و یکی خبرنگار گاردین و چه بسا در بسیاری موارد نظر خبرنگار گاردین بر نظر سفیر ترجیح داده می‌شود.» این جمله انگلیسی‌ها به این خاطر است که آن ها عمیقا باور دارند مطبوعات کتاب مقدس دموکراسی است.

2-  گرگ بی دندان نباشیم: اگر رسانه ها به میزان 100% آزاد باشند اما چرخش آزاد اطلاعات رخ ندهد آن گرگ بدون دندان خواهد بود و بی خاصیت. بر همه ماست که خواهان اجرای کامل قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات باشیم. برای آنکه به قدرت انتشار اطلاعات پی ببرید کافیست به این فکر کنید که اگر لیست کسانی که در طول سال های اخیر ارزهای دولتی، پست های دولتی، وام های دولتی و امتیازات دولتی (که همه شان شیرین هستند) می گرفتند منتشر می شد کار ما به اینجا نمی کشید. 

3-  آزادنگار باشیم. همه ما نمی توانیم روزنامه نگار باشیم اما همه ما می توانیم یک آزادنگار باشیم. اطلاعات خود را به بهترین فرد/نهاد/سامانه ای که می‌دانیم منتقل کنیم. آمارهای جهانی نشان می‌دهد  ۴۳% از مفاسد مالی به وسیله گزارش‌های مردمی و ۲۵% از سوی کارمندان گزارش می‌شود. دیر یا زود قانون حمایت از افشاگران (آزادنگاران) تصویب خواهد شد. همه ما می توانیم یک کنشگر توسعه، یک مبارز راه روشنایی باشیم. 

4-  حریم ممنوعه نداریم!! در جامعه ما هیچ کس و هیچ نهادی عاری از خطا و اشتباه نیست. حتی نهاد مذهب. بگذارید مثالی بزنم. در سال 2001، تیم افشاگری با نام «Spotlight» در روزنامه بوستون گلوب آمریکا تشکیل شد با تمرکز بر سوء استفاده های جنسی کلیسا. آن تحقیقات به سونامی عظیم افشاگری علیه رسوایی جنسی در کلیسا های کاتولیک جهان انجامید. «اسپات لایت» نشان داد که نه تنها کلیسای کاتولیک، این فساد درون سیستم خود را پنهان کرده بلکه برخی مقامات بانفوذ نیز در این لاپوشانی نقش داشته اند. کلیسای کاتولیک در آمریکا در 10 سال اخیر مجبور به پرداخت بیش از 3 میلیارد دلار برای درمان و هزینه های قضایی شده است.  همین تلاش ها باعث شد  از سال 2004 تا 2013 میلادی مجموعا 900 کشیش به اتهام کودک آزاری خلع لباس و از کلیسا اخراج شدند. انسان های عادی در هر لباس و مقامی، مانند ما در معرض خطا و اشتباه هستند. ما حریم ممنوعه نداریم!  

توسعه با فساد به دست نمی آید. فساد نیز خود به خود رفع نمی شود. همه باید کمک کنیم با آزادسازی حریم های ممنوعه، گردش آزاد اطلاعات و آزادنگاری، گرگ ها خواب را از چشم کفتارها بگیرند. توسعه پشت دیوارهای فساد است."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۰
اسماعیل شیرعلی

تحلیلى از مصطفى داننده را که مناسب دیدم بازپخش میکنم. به نظرم باید براى جامعه ایرانى زودتر فکرى کرد! آیا جامعه ایرانى دارد به ناکجا آباد میرود!

" سریال «پدر» شبکه دو تلویزیون حسابی سر و صدا کرده است. پسری که در کلاس با دختران تنهاست و برای فرار از دست آنها، خود را از پنجره بیرون پرت می‌کند.

خیلی‌های این تصویر را باور نکردند. به آن خندیدند. بعضی آرزو کردن کاش ما جای پسر قصه بودیم. برخی گفتند این پسر از یوسف پیامبر هم سخت‌گیرتر است.

برای بسیاری از ما باورش سخت بود. مگر می‌شود پسری دل به دل دختران ندهد. مگر می‌شود پسری چشم از زیبایی بپوشد.

دوباره در جایی از این فیلم، پسر قصه از خط افتادن بر روی ماشین بنزشان گذشت. بنزی که به کارگر کارخانه‌شان داده بودند تا شبی در عروسی‌اش با آن شاد باشد. پسر گفت، خط‌ افتاده بر بنز مشکی رنگ، برای قدیم بوده است. او چشم خود را بست بر چند خطی که احتمالا چندین میلیون خرج روی دست‌شان می‌گذرد.

این صحنه را هم بسیاری از ما باورنکردیم. فکر کردیم که فقط اسقف داستان بینوایان است که چشم خود را به دزدی  «ژان والژان» می‌بندد.

بسیاری از ما باور نمی‌کنیم هستند کسانی که با رزق حلال پولدار شده‌اند. هستند کسانی که به فکر کارگردان خود هستند. نگران داشته‌ها و نداشته‌های آنها هستند.

بله، بسیاری از ما باور نمی‌کنیم هنوز در این جامعه هستند افرادی که پای باورهای خود ایستاده‌اند. برای ما سخت است که هنوز هستند آدم‌هایی که می‌خواهند خوب باشند.

تقصیری هم نداریم. تقریبا یاد گرفته‌ایم اعتماد نکنیم. یاد گرفته‌ایم نگاه مثبت نداشته باشیم.

انرژی منفی در میان ما موج می‌زند. بیش از آنکه دوست داشته باشیم به آدم‌ها نگاه مثبت داشته باشیم، به آدم‌ها نگاه منفی داریم. از قضاوت‌هایمان در مورد آدم‌ها این خصلت ما هویداست.

بدون اینکه کسی را بشناسیم و یا در مورد آن بدانیم به راحتی به خاطر یک خبر یا یک رفتار او را فضاوت می‌کنیم.

به خاطر همین است که داستان « پدر» تلویزیون را باور نمی‌کنیم.

همه آدم‌های خوبی که می‌شناسیم در کتاب‌ها هستند و از کودکی به عنوان قصه برای ما تعریف شده‌اند اما هرچه آدم بد  می‌شناسیم در جامعه کنار ما زندگی می‌کنند و کارهای آن‌ها را به چشم می‌بینیم.

ما به راحتی از کنار آدم‌های خوب گذشته‌ایم اما در کنار آدم‌های بد ایستاده‎‌ایم و با آنها معاشرت کرده‌ایم.

اگر به ما بگویند فهرستی از آدم‌های خوب و بدی که کنارتان هستند را ردیف کنید، قسمت بدها پر می‌شود درست مثل دوران مدرسه که قسمت بدها بر روی تخت سیاه پر از اسم بود و قسمت‌ خوب‌ها خالی.

ما عادت نکرده‌ایم خوب ببینم. شاید عصبی بودن جامعه به خاطر همین است. به خاطر همین نگاه منفی.

اعتماد در جامعه به پایین ترین حد خود رسیده است چون بسیاری از ما بر این باور هستیم که مردم صادق نیستند. در قرعه کشی‌های برنامه رامبد جوان، او به دست و پا می‌افتد تا برنده قرعه کشی باور کند، فرد تماس گیرنده شخص رامبد جوان است و کسی او را سرکار نگذاشته است.

خیلی کلیشه است اما به قول سهراب « چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید/ واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد»...".

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۷ ، ۰۷:۵۲
اسماعیل شیرعلی

🔹 در مسائل داخلی، مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسأله‌ای که امام بر روی آن تکیه می‌کنند مسأله‌ی عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی یعنی در جامعه فقیر نباشد؛ یعنی خیرات و برکات جامعه تنها به سود یک دسته‌ی از مردم و به زیان اکثریت قاطع مردم مصرف نشود.

🔹 عدالت اجتماعی یعنی اینکه در جامعه‌ی اسلامی از همه‌ی برکاتی که در این‌جامعه هست، قشرهای عظیم مردم بتوانند استفاده کنند و بهره ببرند و استعدادهای آن‌ها شکوفا بشود.

🔹 محرومان و پابرهنگان مورد توجه ویژه‌ی امام امت اند؛ این‌ها لشکریان اصلی و حقیقی انقلابند؛ این‌ها کسانی هستند که در طول تاریخ، پشت سر پیغمبرها، همین‌ها ایستاده‌اند؛ آن‌ها کسانی هستند که دشمنان و مخالفان پیغمبران آن‌ها را «ارذلون» یعنی طبقات پست معرفی می‌کردند، اما پیغمبران عظیم‌الشّأن الهی آن‌ها را خودی‌های نهضت و حرکت الهی خودشان می‌دانستند و همّتشان برای آن بود.

🔹 «لقد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ و أَنزَلنا مَعَهُمُ الکتابَ و المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بالقسط» . آمدن پیغمبران برای این است که در جامعه قسط باشد [و] عدالت اجتماعی باشد. پیغمبران آمده‌اند تا گردن‌کلفت‌های جامعه، مفت‌خورهای جامعه، زالوصفتان جامعه، استثمارگران جامعه، زراندوزان جامعه، بی‌دردان و بی‌غمان مرفّه جامعه را سر جای خودشان بنشانند و مستضعفان، محرومان، پابرهنگان را به حقوقشان برسانند. این بایستی هدف اصلی انقلاب باشد، در قوانین، در اجرائیات، در برخورد مأمورین با مردم، در ارزش‌گذاری در سطح جامعه، در گفتن‌ها، در تبلیغ‌ها باید در رأس امور قرار بگیرد. اگر عدالت اجتماعی در جامعه‌ای نباشد، هدف اعلای دین یعنی تکامل انسانی به‌هیچ‌وجه بدست نخواهد آمد در سطح عموم جامعه؛ و خاصیت بزرگ و نشانه‌ی بزرگ جامعه‌ی اسلامی در مقابل جامعه‌ی طاغوتی همین است.

🔹 جامعه‌ی اسلامی آن جامعه‌ای است که وقتی نگاه می‌کنند، در آن از تبعیض و ظلم و نابرابری‌ها هیچ نشانه‌ای نباشد؛ در آن از فقر [و] از محرومیت خبری نباشد.

🔹 امام حمله‌ی تند خودشان را به مرفهین بی‌درد جامعه، یک بار دیگر تکرار می‌کنند. آن‌هایی که از دردهای عمومی جامعه بی‌خبر و به آن‌ها بی‌اعتنا هستند؛ آن‌هایی که هشت سال جنگ، جنگ سرنوشت ساز در این ملت، در این مملکت و برای این ملت آن‌ها را به خود نیاورد؛ آن‌هایی که از گرفتاری‌های مردم سوءاستفاده کردند؛ آن‌هایی که وقتی ملت ما در مقابل دشمنان خارجی مشغول جنگ است، در جبهه‌ی داخلی از پشت به او خنجر زدند؛ آن‌هایی که مردم را در فشار و تنگنا قرار دادند؛ این ندای دردآلود امام امت.

🔹 نکته‌ی دیگری که امام تکیه می‌کنند، خطر رفاه‌طلبی است. خطر رفاه‌طلبی مخصوص آن کسانی نیست که به عنوان مرفهین جامعه و بی‌دردها و بی‌غم‌ها شناخته شدند؛ آن کسانی‌که دل در گرو انقلاب دارند، آن‌ها هم باید خودشان را از شر شیطان رفاه‌طلبی و راحت‌طلبی حفظ کنند. این شیطان، وسوسه‌گر است؛ این شیطان، بسیار -برای نفوس ضعیف- پرجاذبه است. نباید به دام رفاه‌طلبی بیفتند، نباید به دنیاطلبی رو بیاورند. آن کسانی که بعنوان سربازان انقلاب و راهروان انقلاب یا پیشروان انقلاب شناخته شده‌اند، و این بیشتر توجّهش به ما مسئولین است. این پیام را یکایک مجریان کشور، یکایک سردمداران، یکایک مسئولان، یکایک نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یکایک علما و روحانیّونی که در مصادر امور قرار دارند باید مورد توجه قرار بدهند.
رهبر_انقلاب، 1367


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۷ ، ۰۳:۵۷
اسماعیل شیرعلی

دیروز ریاست جمهوری اسلامی ایران مواضعی اصولی را در جمع رؤسای نمایندگی ایران در خارج از کشور در خصوص آمریکا و رئیس جمهور احمقش بیان کردند که مورد اسقبال قرار گرفت و البته مورد شماتت عده ای دیگر!

آنان که این مواضع ریاست جمهوری را شماتت میکنند هنوز دل در گرو غرب و آمریکا دارند و هنوز این معنا را درک نکرده اند که آمریکا جز به نوکری بی چون و چرای ایران(مانند ایران دوران پهلوی) راضی نیست. و چه خوش خیال و خوش بینند آنانکه گمان میکنند حل مشکلات ما به دست آمریکا و دیگران است!!

ضمن تشکر از مواضع اصولی رئیس جمهور، نقطه نظرم را مکتوب کردم تا در تاریخ بماند، اگر اروپا در بحث برجام پس از مدتها کش و قوس، قدمی مثبت بردارد، بخاطر اعلام همین مواضع مقتدارانه رهبر معظم انقلاب و ریاست جمهوری است و تاریخ به بدفهمان اثبات خواهد کرد که در مقابل زورگویی می بایست مقتدر و انقلابی بود نه منفعل و اهل لابی!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۰۷:۲۷
اسماعیل شیرعلی

بوردیو را هم همچون گیدنز می توان جامعه شناسی تلفیق گرا دانست. وی در نظریه میدان خود با نقد عینیت گرایی و ذهنیت گرایی صرف و تقابل مخرب این دو دیدگاه ؛ هر دوی آنها را لازمه یک تحلیل اجتماعی مطمئن می دانست. به همین سبب از سنتز این دو دیدگاه مفهوم عادت واره یا ریختار(Habitus) را ابداع نمود. عادت واره به رفتارهای قاعده مندی که فارغ از تبعیت از قانون خاصی انجام و تکرار می شوند اطلاق می گردد.خوانندگان طبقه متوسط به لذت بردن از خواندن ادبیات عامه پسند گرایش دارند.اما قواعد روشنی برای انجام چنین کنش هایی وجود ندارد.عادت واره در پی پاسخ دادن به این پرسش هاست.در حقیقت پرسش بوردیو این است که چگونه ساختار اجتماعی وعاملیت فردی می توانند با یکدیگر تلفیق شوند؟عادت واره به بیان بوردیو ساختار ملکه ذهن شده و عینیت ذهنی شده است. تمایلات عادت واره مبنای کنش ماست ودرعین حال ساختار اجتماعی ما را نیز شکل می دهد.


میدان از دید بوردیو نظام ساخت یافته موقعیت هایی است که توسط افراد یا نهادها اشغال می شود و ماهیت آن تعریف کننده وضعیت برای دارندگان این موقعیت هاست.عرصه ای اجتماعی است که مبارزه ها وتکاپو بر سر منافع و دستیابی به آنها شکل می گیرد.میدان ها با اقلامی تعیین وتعریف می شوند که محل منازعه ومبارزه هستند.کالاهای فرهنگی (تحصیل) اشتغال،زمین، قدرت (سیاست)،طبقه اجتماعی،منزلت یا هرچیز دیگری که ممکن است به درجات متفاوتی خاص و انضمامی باشند.هر میدان به دلیل محتوای تعریف کننده خود؛منطق متفاوت ،ساختار ضرورت و مناسبات بدیهی انگاشته متفاوتی دارد که محصول و تولیدکننده عادت واره خاص همان میدان است.هرمیدان منطق خاص خود را دارد و عاملان اجتماعی که جایگاه های خاصی را تعریف می کنند، می فهمند که چگونه باید در میدان رفتار کنند. بوردیو معتقد است میدان برآیند تأثیر نیروهای مخالف بر یکدیگر است. این مفهوم متقاطع بودن است.چیزی که در میدان برسر آن نزاع می شود افزودن سرمایه است. سرمایه هم روند و هم محصول میدان است. بوردیو چهار نوع سرمایه را مطرح می کند:اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی و نمادین


فرض او این است که سرمایه اقتصادی وفرهنگی مانند دو قطب رو در رو در میدان اجتماعی عمل می کنند. وی معتقد است در میدان ها امکان بازی آزاد وجود دارد اما رویدادهایمیدان های مجاور وبیرون از آن میدان (تغییرات جمعیتی،بحران های جهانی، بلایای طبیعی و...)هم می تواند در آن تأثیر بگذارد.


بوردیو فرهنگ را عامل نابرابری های طبقاتی می داند که بوسیله آن طبقات مسلط جامعه ارزش های فرهنگی خود را به سایر طبقات تحمیل می کنند. بدان معنی که سلایق فرهنگی طبقات حاکم به عنوان سلیقه فاخر و موجه فرهنگی در جامعه تثبیت شده و افراد طبقات پایین جامعه از آنجا که آن سلایق را نه در ارتباط با طبقه اشراف بلکه زاده هوش و استعداد افراد مسلط جامعه می دانند ؛خود را ملزم به تبعیت از آنها می نمایند و بدین ترتیب طبقه مسلط سلطه خویش بر جامعه را تثبیت می کند.

بنا به تعریف بوردیو یک میدان، عرصه‌ای اجتماعی است که مبارزه‌ها یا تکاپو‌ها بر سر منابع و منافع معین و دسترسی به آن‌ها در آن صورت می‌پذیرد (جنکینز،135:1385). نوعی قلمرو زندگی اجتماعی است که دارای قواعد سازماندهی خاص خود است ،مجموعه‌ای از موقعیت‌ها را فراهم می‌کند و حامی کنش‌های مرتبط با آن موقعیت‌هاست و مشارکت کنندگان [میدان‌های] اجتماعی درست همانند بازیگران یک بازی، در موقعیت‌های متفاوتی قرار دارند. مثلاً وکیلی در یک شهر کوچک و قاضی دیوان عالی هر دو در [میدان] حقوقی مشارکت دارند، اما موقعیت‌های متفاوت آنان فرصت‌های متفاوتی در اختیارشان قرار می‌دهد و باعث می‌شود استراتژی متفاوتی برگزینند. از نظر بوردیو کنش موجود در یک [میدان] صرفاً بازتاب مکانیکی موقعیت‌های تثبیت شده نیست، بلکه محصول انواع طرح‌های متضاد موضع‌گیری است (جلایی پور؛محمدی320:1387).


میدان ناظر بر اصول مشترک یا قانون اساسی خود است که از سوی همه‌ی کنشگران پذیرفته شده و در چارچوب آن، منازعه بر سر تثبیت یا تغییر نظام توزیع سرمایه معنی پیدا می‌کند.


میدان همان زمینه‌ای است که بازی در آن رخ می‌دهد و عامل آن را درونی می‌کند. یعنی هنگامی که تعریف‌های رسمی از انسان و همچنین معرفی‌ها و بازنمایی‌های او در فضایی اجتماعی به عادت تبدیل می‌شود، آن تعریف‌ها و بازنمایی‌ها به اصل هدایت‌گر رفتار بدل می‌شود. به نظر بوردیو، تحلیل ساختارهای عینی که به میدان‌های متفاوت تعلق دارند، از تحلیل تکوین ساختارهای ذهنی در قلمرو افراد، که تا اندازه‌ای محصول ترکیب ساختارهای عینی هستند، جدایی ناپذیر است. فضای اجتماعی و گروه هایی که آن را اشغال می‌کنند محصول تلاش‌های تاریخی‌اند. در این فضا، عوامل انسانی طبق جایگاهی که در فضای اجتماعی دارند و با ساختارهای ذهنی، که به وسیله آن‌ها این فضا را ادراک می‌کنند، مشارکت می‌نمایند.(بوردیو،1380)


از نظر بوردیو ، میدان  شبکه‌ای از روابط است که جدا از آگاهی و اراده افراد وجود دارد. وی [میدان] را عرصه نبردها و کشمکش‌ها و رقابت‌ها قلمداد می‌کند : [میدان] مانند نوعی بازار رقابتی است که در آن انواع سرمایه‌ها به کار می‌رود و مایه گذاشته می‌شود. زمینه قدرت ( سیاست ) از همه مهم‌تر است. سلسله مراتب روابط قدرت و زمینه سیاسی، ساختار همه زمینه‌های دیگر را تعیین می‌کند( ریتزر،682:1388).


[میدان] به عنوان حوزه‌ای از کشمکش‌ها، نوعی حوزه‌ی کنش به لحاظ اجتماعی برساخته شده که در آن عاملان برخوردار از منابع متفاوت با یکدیگر رو به رو می‌شوند تا روابط قدرت موجود را حفظ یا دگرگون کنند.(بوردیو،84:1386)


در یک میدان بازیگران مختلف اغلب بازنمایی‌های پرسمان برانگیزی نسبت به سایر بازیگرانی که با آن‌ها در رابطه هستند دارند. آن‌ها در مورد آن بازیگران اظهارات کلیشه‌ای گفته یا دشنام نثارشان می‌کنند (در فضای درونی هر یک از ورزش‌ها تصاویر کلیشه‌ای خاصی برای سایر ورزش‌ها می‌سازند مثلاً راگبی‌بازها، فوتبالیست‌ها را «شل» می‌نامند). این کلیشه‌ها اغلب استراتژی‌های مبارزه هستند که روابط میان نیروها را مد نظر می‌گیرند .


میدان یک فضای اجتماعی ساخت یافته یا یک میدان از نیروها‌ست که در درون آن با افراد دارای استیلا و افراد زیر استیلا با روابط پیوسته و پایدار و با نابرابرها‌یی که درون این میدان اتفاق می‌افتد سروکار داریم. این میدان در عین حال یک میدان مبارزه برای تغییر یا حفظ میدان مبارزه نیز هست. هر کس درون این جهان درگیر رقابتی می‌شود که موضوع آن به دست آوردن قدرت (نسبی) [بیشتری] است که در دست دارد و از طریق این موقعیت او درون میدان و در نتیجه از طریق استراتژی‌هایش مشخص می شود(بوردیو، 68:1387).


بوردیو از چندین میدان سخن می‌گوید: برای مثال از میدان زیباشناختی، میدان قانون، میدان سیاسی، میدان فرهنگی، میدان آموزشی، میدان دینی. هریک از این میدان‌ها بر اساس الگوی یک «بازار» در نظر گرفته می‌شوند که برای کالاهای نمادینی که در هر میدان تولید می‌شود تولید کنندگان و مصرف کنندگانی وجود دارد. برای مثال، میدان هنر متشکل است از نقاشان، خریداران آثار هنری، منتقدان، مدیران موزه‌ها  از این قبیل (لش، 340:1383).


بوردیو در پی آن است که توضیح دهد: چگونه الزامات ساختاری که بر یک میدان وجود دارند و خود ناشی از الزامات بازار هستند، به صورتی کمابیش عمیق موازنه‌ی نیروها را درون میدان‌های مختلف تغییر می‌دهند و بر آن‌چه در این میدان‌ها انجام شده و تولید می‌شود، تأثیر گذاشته و اثرات کاملاً مشابهی نیز در جهان‌هایی که از لحاظ پدیداری کاملاً متفاوت هستند، ایجاد می‌کنند (بوردیو،97:1387).


در جوامع ساده‌ی پیشاصنعتی تعداد میدان‌های موثر نستاً محدود است. هر قدر جامعه از لحاظ فناوری پیچیده‌تر و به لحاظ اجتماعی تمایز‌یافته‌تر باشد، میدان‌های – خرده جهان‌های اجتماعی نسبتاً مستقل و خود مختار- بیش‌تری وجود خواهد داشت.

حد و مرزهای میدان‌ها نا‌مشخص و در حال تغییر است(جنکینز، 137:1385).

کاربرد مفهوم میدان بوردیو در پژوهش‌های اجتماعی متضمن سه عملیات جداگانه است. نخست باید رابطه‌ی میدان مورد نظر با «میدان قدرت» (سیاست) را فهمید. بنابراین میدان قدرت را باید میدان اصلی یا غالب در هر جامعه تلقی کرد، روابط سلسله  مراتبی قدرت پایه و اساس ساخت یافتن همه‌ی میدان‌های دیگر است. دوم، باید در میدان مورد نظر «توپولوژی اجتماعی» یا نقشه‌ی «ساختار عینی» موقعیت‌هایی که این میدان را می‌سازند و روابط میان آن‌ها در رقابتی که بر سر شکل سرمایه‌ی مختص به این میدان دارند ترسیم شود. سوم ریختارها‌(های) عاملان این میدان باید تجزیه و تحلیل شود. همچنین خط سیرها یا استراتژی‌هایی که در تعامل میان ریختار و قید و بندها و فرصت‌ها و امکاناتی ایجاد می‌شود که ساختار این میدان رقم می‌زند باید تجزیه و تحلیل شود.


هر میدان زمینه‌ی واسط حیاتی و مهمی است که در آن عوامل بیرونی – اوضاع و شرایط در حال تغییر- بر  نهاد و عمل افراد تاثیر می‌گذارد . منطق ، سیاست و ساختار میدان، چگونگی رمزگذاری « تعیّن‌های بیرونی» اوضاع داخلی میدان را شکل می‌دهند و هدایت می‌کنند، و این عوامل بیرونی را بخشی از تاریخ و عملکرد جاری و ساری این میدان می‌کنند. هر قدر اهمیت و خود مختاری یک میدان در میان همه‌ی میدان‌هایی که «جامعه» را تشکیل می‌دهند بیشتر باشد، این دگردیسی به نحو مؤثری عمل می‌کند.


و سرانجام طبق استدلال بوردیو، میدان از جهت شیوه سازماندهی یا ساخت‌یابی و شیوه‌ی کارکرد یا عملکردشان، همسانی و شباهت‌هایی زیادی با هم  دارند. هر یک از میدان‌ها دارای حاکم و محکوم، سلطه‌گر و تحت سلطه، مبارزه‌ای برای حذف و طرد یا غضب و تصاحب و مکانیسم‌های باز تولید مختص به خویش است. اما همه‌ی این ویژگی‌ها در هر میدان شکل خاص و تقلیل‌ناپذیری پیدا می‌کند.


همسانی میان میدان‌ها، شباهتی که با تفاوت همراه است، دو آبشخور  دارد. اول این شباهت و همسانی بازتابی از خصوصیات مشترک ریختار و عمل در منطق متفاوت میدان‌های متمایز است. دوم، این شباهت‌ها پیامدهای قدرت میدان‌های غالب، خصوصاً میدان قدرت (سیاست) در اثر گذاشتن روی میدان‌های ضعیف تر و ساخت دادن به رویدادهای داخلی آن‌هاست. هر قدر یک میدان ضعیف‌تر باشد و خود مختاری کم‌تری داشته باشد – بوردیو «میدان فلسفی» را مثال می‌آورد – این «تعیّن پذیری» بیش‌تر خواهد شد(جنکینز، 137:1385).


عاملان کنش‌هایی را در حوزه انجام می‌دهند که اهداف، وسایل و تأثیرشان، جایگاه آنان در حوزه‌ی نیروها و در ساختار توزیع سرمایه بستگی دارد.(بوردیو،84:1386)


موقعیت‌های یک میدان با یکدیگر روابط سلطه، متابعت یا هم‌ارزی (همگونی) برقرار می‌کنند که به دلیل دسترسی هر یک از آن‌ها به کالا یا منابعی (سرمایه) است که در این میدان محل نزاع است. این کالاها را می‌توان اصولاً به چهار مقوله تفکیک کرد: سرمایه‌ی اقتصادی، سرمایه‌ی اجتماعی (انواع گوناگون روابط ارزشمند با دیگران )، سرمایه‌ی فرهنگی (انواع و اقسام معرفت مشروع) و سرمایه‌ی نمادین (پرستیژ و افتخار اجتماعی) (جنکینز، 136:1385).


 


منابع


بوردیو، پی یر ،(1386)، علمِ علم و تأمل      پذیری، ترجمه: یحیی امامی، تهران: مرکز تحقیقات سیاست علمی کشوربوردیو، پی یر ،(1387)، در باره تلویزیون و      سلطه ژورنالیسم، ترجمه: ناصر فکوهی،تهران: آشیانبوردیو، پی یر ،(1388)، کنش‌های ورزشی و کنش‌های      اجتماعی، ترجمه: محمدرضا فرزاد، ارغنون،چاپ سوم،  شماره20، تهران: سازمان چاپ و انتشارات227-245بوردیو، پی یر ،(1391)، تمایز، نقد اجتماعی      قضاوت های ذوقی، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نیبوردیو، پی یر؛(1380)، نظریه کنش: دلائل      عملی و انتخاب عقلانی، ترجمه: مرتضی مردیها، تهران: نقش و نگارجلایی پور ، حمیدرضا؛ محمدی، جمال، (1387)،      نظریه های متأخر جامعه شناسی، تهران:نیریتزر،جورج؛( ۱۳۸۸ )،نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر،ترجمه:      محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمیلش، اسکات، (1383)، جامعه‌شناسی پست      مدرنیسم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: مرکز

*ریچارد جنکینز،پیر بوردیو، ترجمه حسن چاووشیان،لیلا جو افشانی،تهران،نشر نی

*پیر بوردیو،تمایز،ترجمه حسن چاووشیان،تهران ،نشر ثالث

*مایکل گرنفل،ترجمه محمد مهدی لبیبی، تهران، نشر افکار

بهروز سپیدنامه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۷ ، ۰۴:۳۱
اسماعیل شیرعلی

تمدن‌سازی غیر دینی، علوم انسانی خود و تمدن‌سازی دینی هم علوم انسانی خود را می طلبد زیرا در این دو مولفه دو فهم متفاوت از انسان جای دارد و وقتی دو تعریف متفاوت از انسان داشتیم دو نوع جامعه‌شناسی، فلسفه، روان‌شناسی و هرعلمی که در حوزه علوم انسانی می‌توانیم داشته باشیم را داریم و این نقطه تمایز را شاهد هستیم که باید مورد اهمیت قرار بگیرد. در کنار نقطه تمایز، نقطه اشتراکی بین تمدن دینی و تمدن غیردینی نیز موجود است که همان ظواهر تمدنی است؛ این مهم بدین معنی است که در ساخت تمدن دینی و یا تمدن غیر دینی، زیر ساخت‌هایی وجود دارد که در هر دو مشترک است؛ مثلاً در تعریف ویل دورانت از تمدن، به داشتن نظم اجتماعی برمی‌خوریم که چه در ساخت تمدن دینی و غیر دینی، نظم اجتماعی لازمه انجام این مهم است .نظم اجتماعی در واقع جمع شدن انسان‌ها در جایی و رابطه منطقی جمع‌شدن آنها را شامل می‌شود و به بیان دیگر، انباشت توده‌وار مردم در یک‌جا که مبتنی بر مناسبات منطقی نباشد، سازنده تمدن نیست و تنها نظام قبیله‌ای و عشیره‌ای است که دربردارنده تجمع انسان‌هاست؛ درحالی که نظمی اجتماعی و منطقی برآن حاکم نیست. در ادامه تعریف ویل دورانت از تمدن به منتهی شدن این نظم اجتماعی به خلاقیت فرهنگی و ظهور آن هنگامی انجام می پذیرد که هرج و مرج و ناامنی پایان پذیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۷ ، ۰۴:۰۴
اسماعیل شیرعلی