اما پارادایم پنجم که اساساً در ایران کمترمورد توجه قرار گرفته است رویکردی است که نسبت به بنیان های توسعه ی غربی پرسشگری میکند. رویکردهای مختلفی در این موج ظاهر شدند که رویکردی از آنها متأثر از پست مدرنیسم هستند که به عنوان پساتوسعه مطرح شده اند. این جریان، «گذار از توسعه» را در سرلوحه خود قرار داده است. موج اخیر در پاسخ به ناکارآمدی های ناشی از کاربست طیف متنوعی از تئوریهای توسعه در اقصی نقاط جهان عقب افتاده ظهور کرد. البته وقایع اتفاقیه اروپا و امریکا در نیمه دوم قرن بیستم در رویش این موج عظیم بی تاثیر نبوده است. در این دوره روشنفکران و دانشجویان که دو محور عمده تغییرات اجتماعی در جوامع مدرن هستند، سرخورده از دنیای نویِ مابعد جنگ، سر به سوی رهایی از قیدوبندهای مدرن و غیرمدرن گذاردند. دقیقا در همین دوره است که فوکو به مثابه میراث داری خَلَف برای سلسله ی بدبینان از مارکس گرفته تا هایدگر دنیای پست مدرن را رونمایی میکند. فوکو روشنفکران را از وجود ساختارهای مرموزی که در تلائم با قدرت، مفاهیمی مثل توسعه را می آفرینند و سپس درصدد بسیج امکانات برای فهم و حل آن برمی آیند آگاه کرد. جالب توجه است که این جریان با توسل به دیرینه شناسی و تبارشناسی فوکویی روی مفاهیم تمرکز کرده و اصطلاحا از آنها رازگشایی مینمایند. رویکرد دیگری از این جریان با عنوان اخلاق توسعه مطرح شده اند که برای اولین بار توسعه را از منظری اخلاقی مورد بررسی قرار داده اند.