جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت


تقابل سنت و مدرنیته

مسئله دیگری که عربستان با آن درگیر است تقابل سنت با مدرنیته است. به نوعی درگیری نوگرایی و سنت‌گرایی در جریان است و نکته این است که سنت‌گرایی تنها یک پدیده اجتماعی نیست بلکه بخش بزرگی از دغدغه دولت و حاکمیت عربستان را تشکیل می‌دهد. این تضاد جدی و مهم می‌تواند برای عربستان تبعات منفی بسیار زیادی داشته باشد.

جریان جدید نوگرا در عربستان که به واسطه بازگشت قشر تحصیلکرده در غرب (اروپا و آمریکا) گریبانگیر جامعه عربستان شده است به شدت متأثر از غرب بوده و خودش باعث نابودی عربستان خواهد شد. دو رویکرد جدی می‌توان برای آینده پیش روی جامعه عربستان تصویر کرد:

1.       رویکردی که یکپارچگی عربستان را به دنبال دارد.

2.     رویکرد عدم یکپارچگی عربستان و یا مستعد تغییر و فروپاشی که در این صورت هیچگاه این تغییر از پایین به بالا اتفاق نمی‌افتد بلکه از بالا به پایین (یعنی به خاطر بی‌تدبیری حاکمان) اتفاق خواهد افتاد.

به هر روی تنش‌ها در عربستان سریع و صریح نخواهد بود چرا که سیستم امنیتی متمرکز و بسیار قوی در عربستان حاکم است که قوی‌ترین سیستم‌های امنیتی جهان عرب به شمار می‌رود. در سیستم امنیتی هر کشور تعدّد و تکثّر سازماندهی‌های امنیتی، نشان‌دهنده قدرت امنیتی آن کشور است. با این وصف چون کشور عربستان دارای 7 سازمان امنیتی مختلف است از اینرو به لحاظ امنیتی قوی است. به‌طور کلی اینکه تا تزلزل سیاسی جدی صورت نگرفته است نباید شاهد بروز تغییر باشیم ولی در صورت وجود لرزش سیاسی فروریختن سریع آن دور از انتظار نیست ولی آنچه مسلم است فعلاً آرامش نسبی (حداقل 3 تا 5 سال آینده) برقرار است.

رابطه ضعیف دولت و ملت

تشریح درست و منطقی و واقعی رابطه بین دولت و جامعه عربستان است که در این بررسی روندها مورد واکاوی قرار می گیرد. تعارض بین سنت و مدرنیسم و به طور کلی قرائت‌های وهابی و چالش رادیکالیسم که دولت عربستان به شدت با آن درگیر است می‌تواند حاکمیت و دولت عربستان را با مشکل و چالش اساسی مواجه کنند.بویژه اینکه در عربستان با نوعی قوم‌گرایی مواجهیم که در آن ضدیت کامل با ایران مشهود است.

عربستان به واسطه عملکرد خصمانه و اتخاذ سیاست‌های منفی و واگرا به منفورترین کشور در اطراف خودش شده است. عربستان اراده کرده است که نقش رهبری را در جهان عرب داشته باشد ولی نمی‌تواند. تنها عامل وحدت‌بخش تأسیسی در عربستان که وهابیت است در حال حاضر به بلای جان عربستان تبدیل شده چرا که از یک سو آنها گرایش به هر چیزی را حرام و شرک می‌دانند و از سویی دیگر آنها خود را وهابی نمی‌دانند! ولی هیچ کس در عربستان در عالم واقع نمی‌تواند خود را از وهابیزم دور بداند (حتی شاهزاده‌ها)

درواقع در عربستان نمی‌شود از وهابیزم تبری جست ولی در مورد تبری جستن از داعش، طالبان، القاعده و ... این امکان وجود دارد چرا که در حال حاضر در دنیا و حتی غرب عربستان را به وهابیزم می‌شناسند و جا افتاده است. معضل دیگری که گریبانگیر عربستان است این است که در طول چند دهه گذشته چیزی به نام «ملیت» شکل نگرفته است. بحث «ملیت» در عربستان دو مانع جدی دارد:

اول: وهابیت است که سرسخت مخالف ملی‌گرایی است. دوم: آل سعود که در برابر آن ملی‌گرایی معنایی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۵ ، ۰۸:۱۴
اسماعیل شیرعلی

عدم انسجام و همبستگی اجتماعی

عدم یکپارچکی فرهنگی ویژگی‌ مهم دیگری در عربستان است. وقتی از یکپارچگی جامعه عربستان صحبت می‌کنیم باید ببینیم که منظور چه نوع یکپارچگی است. چرا که اساساً در جامعه عربستان یکپارچگی فرهنگی، یکپارچگی اجتماعی را یکپارچگی سیاسی معنی ندارد! در عربستان شاید بتوان ادعا نوعی یکپارچگی دینی وجود دارد که آن هم وجود و حضور «وهابیت» است که در حال برای عربستان تبدیل به بزرگ‌ترین تهدید شده است. اگر مروری به 100 نفر نخست از بهترین‌های عرب در حوزه‌های مختلف (شعر، فلسفه، تاریخ و ...) در تاریخ معاصر صورت گیرد به راحتی قابل رصد است که حتی یک نفر از آنها هم سعودی نیست! بحث در مورد جامعه عربستان و فرهنگ آن وقتی اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند که گفتگو در باب کشوری است که به‌عنوان یک کشور تأثیرگذار در منطقه بر فرهنگ سایر کشورهای اسلامی به‌ویژه کشورهای ذی‌نفوذ نیز تأثیرگذار است. ضمن اینکه عربستان فرهنگ یکپارچه و یکسانی ندارد. تلاشی که صورت می‌گیرد نیز بیشتر معطوف به یکسان‌سازی فرهنگی است تا یکسان‌ بودن فرهنگ عمومی.

جغرافیای انسانی پراکنده

کشور عربستان را می‌شود به 4 منطقه شرقیه (که به ایران نزدیک است): منطقه نجد (اهل ریاض که بسیار پیچیده و زیرک و به مراتب حیله‌گرتر از عمروعاص هستند را تشکیل می‌دهد). بدوها:‌منطقه غربیه (منطقه حجاز که امتداد فرهنگ مصر است) و منطقه جنوب که یمن شاخص آن است؛ تقسیم کرد.

تلاشی که از سوی وهابیت صورت می‌گیرد این است که فرهنگ نجد را به کل جامعه عربستان تعمیم دهد. نکته دیگر اینکه جامعه عربستان نسبت به مسائل جنسی بسیار آسیب‌پذیر بوده و این آسیب‌پذیری صرفاً ویژه آقایان نیست و خانم‌ها نیز به شدت آسیب‌پذیرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۱۰:۱۱
اسماعیل شیرعلی

جایگاه زنان

در فرهنگ عربستان عنصر «زن» شهروند درجه 2 محسوب می‌شود به این معنا که در وهابیت که بر عربستان حاکم است یک اصل تحت عنوان «اصل قیمومیت» وجود دارد که بسیار جدی است. این اصل بدین معناست که زن در کنار مرد از حقوق سیاسی و اجتماعی برابر برخوردار نیست و تحت سلطه مرد و اجازه مرد می‌تواند امور خود را انجام دهد. در عربستان انتخابات معنای خاصی ندارد اما در انتخابات شوراها که اخیراً در سال 2016 برگزار شد، اجازه دادند تا زنان هم شرکت کنند که بیشتر شویی تبلیغاتی به نظر می‌رسد. عربستان هنوز نتوانسته است تا بحث حق رانندگی زنان را محقق کند و به نظر می‌رسد حل این مسئله برایش دشوار باشد. آمار اشتغال کلی که برای زنان شاغل در عربستان اعلام می‌شود؛ 13 درصد است که صوری است و آمار واقعی آن بیش از 5 تا 6 درصد نیست. نکته حائز اهمیت دیگر اینکه جدایی کامل جنسیتی در ادارات آموزش و پرورش از پایین‌ترین تا بالاترین سطح است که به شدت این تفکیک زن و مرد با حساسیت دنبال می‌شود.

در دانشگاه‌های موجود در عربستان نیز استاد مرد به هیچ وجه حق حضور در کلاس خانم‌ها را ندارد و در مواردی که بسیار ضروری و لازم است، تدریس به صورت ویدئو کنفرانس انجام شده و با دوربین مداربسته برای کلاس تفکیک شده زنان پخش می‌شود.

در زمان ملک عبدالله دانشگاهی که به همین نام تأسیس شده بود؛ دانشگاه ملک عبدالله سعی داشت که کلاس‌ها به صورت مختلط تشکیل شود که با اعتراضات شدیدی همراه شد و فعلاً نیز به صورت کاملاً بسته و گلخانه‌ای اداره می‌شود. در تاریخ عربستان تنها فیلم سینمایی «وجده» توسط یک زن با همکاری کشور آلمان در دوره اصلاحات عربستان (پادشاهی ملک عبدالله) ساخته شده است. کتاب خانم الیت هاوس در مورد عربستان نیز که شامل مشاهدات شخصی و عینی این پژوهشگر آمریکایی است توانسته در مورد شناخت بهتر جامعه عربستان باب‌هایی را بگشاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۵ ، ۱۰:۳۴
اسماعیل شیرعلی

 گزارش 2030 عربستان سعودی

کشورهای غرب آسیا و در رأس آن کشورهای عربی استاد ناشی­گری هستند مخصوصاً بعد از جنگ سرد به این طرف. گزارشی که عربستان ارائه داده است شبیه به همان ناشی­گری است که مکرراً در منطقة غرب آسیا و مخصوصاً در محوریت کشورهای عربی شاهد آن هستیم. این اشتباه را در سطح گسترده اتحاد جماهیر شوروی قبل از فروپاشی انجام داد، که نتیجه­اش به فروپاشی شوروی ختم شد. در اوایل دهة1970 شاه مخلوع در ایران انجام داد، باز هم همین اتفاق افتاد. زیرا عربستان روشی که در این گزارش درپیش گرفته است، کپی­برداری از روش مکنزی است که در سه چهار دهة قبل در برخی کشورهای اروپایی تست شده است. اینکه بستة جسورانه توسط شاهزادگان سعودی از هرگونه پیش­زمینه­های توسعه­یافتگی بومی محروم هستند، نقض غرضی است نسبت به ارائة این اسناد.

مسألة دوم ریسک­هایی است که در این سند کشور عربستان ارائه داده است، این ریسکها برای ما قابل تجزیه و تحلیل است و می­توانیم بند بند آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

مسألة سوم این است که این سند کپی­برداری از روش مکنزی (شرکت مشاورة اقتصادی مبتنی­بر نئولیبرال)  است. پسر ملک سلمان با این شرکت ارتباط اقتصادی بسیار تنگاتنگی دارد. نتیجة رایزنی 8 ماهه با این شرکت منجر به صدور سند2030 در عربستان سعودی شد.

سند 2030 نمی­تواند خیلی موفقیت­آمیز باشد؛ زیرا با توجه به ساختار کشورهای غرب آسیا، همة کشورهای تولیدکنندة نفتِ منطقه پمپ بنزین کشورهای توسعه یافته و صنعتی و بازار کلان کالاهای لوکس و غیر لوکس این کشورها هستند.

تا زمانی که آسیا نتواند الگویی برای خودش در حد جهانی پیدا کند، مسلماً این جور برنامه ­ها، برنامه­ های کاذبی است. عربستان الگو محور نیست.

نکتة چهارم در خصوص این سند این است که این سند چیز عجیب و غریب و تازه­ای نیست. بعضی از کشورهای عربی کوچک منطقه مانند قطر و امارات آن را آزمایش کردند. اتفاقاً در بعضی حوزه ­ها موفق هم بودند، اما موفقیت آنها موفقیت پایه نیست. این هم برمی­ گردد به اینکه غرب آسیا الگو محور نیست. قطر و امارات هم برای خروج از اتکا به نفت 12 سال است که دارند تلاش می­کنند، در حوزة جذب سرمایه موفق بوده­ اند اما هیچ تولیدی ندارند، فقط بازار سرمایه­ اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۰
اسماعیل شیرعلی

برای آمادگی کشور در برخورد با مسائل پیش رو با عربستان، شناخت لایه های زیرین و عمیق جامعه عربستان ضروری است.بدون شناخت کامل به طور حتم برآوردها و پیش بینی های لازم را دچار سوگیری کرده و این تورش،موجبات تهدید را افزایش خواهد داد. منظور از تهدید، الزاما تهدید نظامی نیست بلکه کلیه مناسبات اجتماعی و رفتاری را شامل می شود چراکه بدون شناخت کامل و دقیق از آن پدیده، اساسا گفتگو در مورد برآوردها و پیش بینی ها بی معنی است. ضمن اینکه اشراف اطلاعاتی از تمامی همسایگان ایران امری لازم و نیازی ضروری است، در مورد عربستان این شرایط شناخت تشدید می شود.

وضعیت موجود جامعه عربستان

جامعه عربستان بر دو پایه اصلی بنا شده است؛ ١. پول ، 2. وهابیت؛ که در حال حاضر هر دوی آنها در عربستان به خطر افتاده است. درواقع از سال 2014 میلادی تاکنون زنگ‌های خطر برای عربستان به صدا درآمده است. ذخیره ارزی عربستان از سال 2003 تا 2014 به شدت سیر صعودی داشت و تا 750 میلیارد دلار ذخیره ارزی پیش رفت ولی از سال 2014 تا امروز (که اواسط 2016 هستیم) مشخص شده است که 200 میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی عربستان برداشت شده و منابع مالی ایجاد شده خیلی قابل اتکا و پایدار نیستند.در تحلیلی دیگرمؤسسه مکنزی با توجه به سیاست‌ها و راهبردهای عربستان چشم‌اندازی را اعلام کرده و معتقد است با روند فعلی، عربستان در 2020 ورشکست خواهد شد. در چشم‌اندازی که محمد بن سلمان تحت عنوان عربستان 2030 ترسیم کرده است، برآوردها و ارزیابی‌ها تبلیغاتی و غیرواقع‌بینانه است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۹
اسماعیل شیرعلی

اطلاع از وضعیت فرهنگی اجتماعی جامعه کنونی عربستان بواسطۀ بسته بودن آن از سویی امری بسیار لازم و ضروری و از سویی دیگر بسیار سخت و مشکل است. آمارهای منتشر شده از جامعۀ عربستان ناشی از نوعی حرکت و پویش رسانه ای در راستای تبلیغ فعالیت حاکمان عربستان و در مواردی نیز با حربۀ دلارهای ارزان حاصل از فروش نفت منتشر شده و ارزش تعمل و تعامل نخواهد داشت. 

از سویی دیگر مطالعه جامعه عربستان مطالعه‌ای  سهل و ممتنع است چرا که نه تنها کشور ما بلکه هیچ کشوری در جهان از لایه‌های زیرین جامعه عربستان اطلاعی در دست ندارد. تنها آمارها و شاخص‌هایی که در سایت‌های رسمی اعلام شده است در دسترس است که هیچ کدام از آنها براساس واقعیت جامعه عربستان نیست و براساس داده‌سازی‌هایی است که در محیط‌های گلخانه‌ای عربستان صورت گرفته است. پیرو آخرین گزارش UNDP «برنامه توسعه سازمان ملل متحد» رتبه عربستان 39 از 188 کشور اعلام شده است. اگر تنها سه شاخص عمده توسعه انسانی UNDP یعنی پارامتر «طول عمر و سلامت»، «دسترسی به آگاهی» و «استانداردهای زندگی محترمانه» را مبنای قضاوت قرار دهیم خواهیم دید که نه تنها آمار نمایه‌سازی شده واقعی نیست بلکه فرسنگ‌ها با آن فاصله دارد و عربستان به لحاظ توسعه انسانی یکی از عقب‌مانده‌ترین کشورهای جهان محسوب می‌شود. محقق و پژوهشگر ارشد آمریکایی؛ توماس فریدمن، که چندی پیش با نقض آمارهای موجود و رسمی اعلام شده در مورد جامعه عربستان گزارش منفی ارائه کرد، با دعوت سران سعودی و سفر به مناطق خاصی از کشور عربستان که به لحاظ بافت جامعه و فضای فرهنگی اجتماعی اقتصادی محیطی گلخانه‌ای و آزمایشگاهی دارد، مجبور و قانع شد تا براساس مشاهدات جدید خود گزارش قبلی خود را نفی کند! نکته دیگر بهره‌وری است. همان‌طور که می‌دانیم میزان بهره‌وری هر کشور نشان‌دهنده ابعاد پیشرفت و توسعه آن کشور است، ولی آیا می‌توان بهره‌وری پایین عربستان را نادیده گرفت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۵ ، ۱۴:۱۳
اسماعیل شیرعلی

در حکومت اسلامی مسئولان باید با  زندگی ساده و با هزینه ای غیر قابل ذکر، بسازند و از پایین ترین درجات خوراک و پوشاک همچون درویشان و فقیران بهره ببرند.
امیرالمومنین در همین خصوص شاخصی واضح را بیان میکنند:


" خداوند بر پیشوایان... واجب کرده است که خود را در ردیف مردم ضعیف و فرودست قرار دهند و مانند آنان زندگی کنند..."(نهج البلاغه ص 663)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۵۸
اسماعیل شیرعلی


در ادامه بحث پیشین.....


باز هم در همین راستاست که شخصیتهای ملی ما نیز کسانی هستند اساساً «دولت گریز»، البته گریز از همان «دولت تاریخی». پس کسی می‌تواند شخصیت ملی باشد که اکثریت جامعه او را صادق، مخالف استبداد داخلی (بخو انید دولت)، در مبارزه با استثمار و استعمار خارجی، به دور از فساد مالی، در فکر و اندیشه محرومان جامعه، مظلوم، و احتمالاً نه خیلی ثروتمند بداند. دقت کنیم که انجام واقعی خدمات برجسته ارتباط چندانی به تبدیل یک سیاستمدار کشور به یک شخصیت ملی ندارد و گویا ملت از تصور وجود و بهره مندی از وجود چنین شخصیتهایی نیز نا امید است.

‏در چنین وضعیتی است که از صبح تا شام می‌کوشیم تا لقمه نانی برای «جامعه مستقل» خود تأمین کنیم و آسایش و رفاهی داشته باشیم و . . . طبیعتاً توفیق زیادی هم نداریم. در نهایت ممکن است تعداد محدودی از ما پول و ثروتی هم فراهم آورد ولی از آسایش و رفاه، از امنیت، از فضای اجتماعی مطلوب، و از بسیاری از مواهب دیگر طبیعت و زندگی دور می‌مانیم. در همین راستا، اقتصاد ما هم تبدیل به اقتصادی می‌شود که شکوفا و پویا نیست، از نظر فنی عقب مانده است، سرمایه گذاری کافی در آن صورت نمی‌گیرد، اشتغال زایی مولد و مطلوب آن بسیار محدود است، از تورم ساختاری رنج می‌برد، قدرت رقابت با اقتصادهای خارجی را ندارد، توان ایجاد تنوع لازم و بهبود کیفی در تولیدات خود را نیافته است، هزینه‌های تولید و به تبع آن قیمت کالاها مداوماً در حال افزایش است، و این افزایش هزینه و افزایش قیمت اجازه رشد و گسترش مطلوب بازار و لذا رشد و گسترش تولید را نمی‌دهد. در یک کلام، ‏اقتصاد جامعه قدرت تأمین مردم را از دست داده است. نتیجه مشخص است: رکود، بحران، بیکاری، تورم، توزیع نامتعادل و ناعادلانه درآمد و ثروت، فقر و محرومیت، ترس و نگرانی از آینده، مرعوب بودن در مقابل اقتصادهای بیرونی، و تضعیف شدید هویت اقتصادی جهانی کشور. به امید روزی که راه برای پیشرفت ایران اسلامی با مدد از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هموار شود. به امید آن روز....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۰۸
اسماعیل شیرعلی

به زعم مرحوم دکتر عظیمی ، استاد و اندیشمند بزرگ توسعه ایران، داستان اقتصاد ایران برای بسیاری از نویسندگان معاصر ایرانی، داستان تلاش پر مشقت مردمان این سرزمین و بازدهی محدود این تلاشهاست. همه ما، بارها و بارها به این نکته اندیشیده ایم که چرا به رغم این همه گفتگو و به رغم این همه تلاش و زحمت، هنوز توان آن را نداریم که برای فرزندان این مرز و بوم شغل مناسب، درآمد مطلوب، زندگی آسوده، احساس امنیت اقتصادی، و آینده نسبتاً مطمئنی را فراهم آوریم. به راستی همین نگرانی هاست که تفکر و اندیشه ما در باب اقتصاد کشور را به خود مشغول داشته و ما را بر آن می‌دارد که به رغم همه مشکلات و ناملایمات، باز هم در حد توان خود هر کوره راهی را بپیماییم به این امید که راه رستگاری اقتصادی جامعه خود را بیابیم. و آیا خو اهیم یافت؟ «در این مسیر همیشه گفته ایم که جامعه ما دولت سالار است، که جامعه ما دارای دستگاه اداری ناکارا است، که سازمانهای لازم برای تشکیل سرمایه انسانی در جامعه شکل نگرفته و یا نهادینه نشده، که برخوردهای جامعه جهانی با ما ظالمانه بوده، که مسئولان ما منافع شخصی خود را بر منافع اجتماعی ترجیح داده اند، که بسترهای حرکت اقتصادی ناسالم بوده و هست، که صاحبان سرمایه در چنین بسترهای ناسالمی به دنبال سودهای آنی و درآمدهای باد آورده بوده اند، که سرمایه کشور راه خروج به دنیای خارج را خوب شناخته، که مغزهای خلاق جامعه پس از پرورش یا از جامعه رانده شده و یا خود به دیار دیگری رفته اند، که کارها را به کاردان نسپرده ایم، که به علم و فن ‏دل نداده ایم، که به انسانیت انسان و هویت یگانه او باور نداشته ایم، که . . . آیا این همه کافی نیست؟ آیا هریک از این پدیده‌های غیرعینی ولی دارای واقعیت دردناک، سهمناکتر از دیوان اساطیری شاهنامه حکیم فرزانه طوس نیستند؟ و آیا باید رستمی را یافت که از هفت خان شاهنامه بگذرد و با دیو سیاه بحران و رکود اقتصادی، بیکاری، تورم، و فقر و محرومیت مردمی مبارزه کند و این دیو را در دماوند عظیم به بند کشد؟

‏در این میان و در این میدان مبارزه ناعادلانه انسان و ناملایمات، هر یک از ما ‏شهروندان این کشور کهن، فرهنگ خاصی در زمینه کار و تلاش و در زمینه زندگی برای خود ساخته ایم. فرهنگی که اساساً جامعه گریز است و عملاً انسجام جامعه را در هم ریخته و زخمهایی دردناک و عمیق برچهره اقتصاد کشور بر جای گذارده است. در این فرآیند است که گویا هر یک از ما ایرانیان به «جامعه‌ای مستقل» تبدیل گردیده¬ایم! جامعه‌ای که ریاست مطلقه آن بر عهده شخص ما و شهروندانش محدود به چند عضو خانواده است، و یا محفلهای کوچکی ساخته¬ایم و به دور این «جامعه مستقل» و یا این «محفل کوچک» حصاری حصین از رفتار و اعتقاد کشیده ایم و زندگی در اجتماع را برای خود نه یک «اصل» که یک ضرورت نامطلوب تشخیص داده ایم. به این اعتبار، نه یک جامعه ایرانی که صدها هزار و میلیونها «جامعه مستقل ایرانی» در سرزمین ما زندگی می‌کنند. در همین راستاست که دولت در جامعه ایرانی نه از آن ماست، نه مورد احترام و اعتمادمان؛ به قوانین این دولت و حکومت نه حساسیم و نه اهمیت می‌دهیم؛ هر قانونی را اگر بخواهد اجرا شود ظلمی و دخالتی بی جا در امور «جامعه مستقل» خود می‌بینیم؛ دیگر مردمان تا جایی که مزاحم ما نباشند حق زندگی دارند و اگر دستمان رسید بیش از آن برایشان «تره هم خرد نخواهیم کرد»؛ فقط خانه ما همان «چاردیواری، اختیاری» ماست و بیرون خانه مملو از افرادی است که یا دشمن ما هستند و یا مزاحم جامعه مستقلمان و . . . شاید همین خصلت است که در معماری مدرن شهرهای بزرگ و کوچک ما هم رخنه کرده: هر ساختمان ما بالاستقلال ساختمان قابل تحملی است ولی هر ساختمان در کنار ‏ساختمان دیگر وصله‌ای ناهماهنگ و ناموزون است. به عبارت دیگر ساختمانهایی که می‌سازیم هم «جامعه پذیر» نیستند و لذا مجموعه آنها نه تنها یک شهر را - که محل پرورش جامعه مدنی است - بوجود نمی‌آورند، بلکه تصویری دل آزار در پیش چشمانمان می‌گسترند و اگر سبزی درختان نبود، چه فضای وحشتناکی برایمان می‌ساختند. بی خود نیست که خیابانهای شهرهای ما فقط در شبها و در دل تیرگی و ظلمت زیباست!ﱠﱠ

ادامه دارد ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۴۵
اسماعیل شیرعلی

به زعم مرحوم دکتر عظیمی ، استاد و اندیشمند بزرگ توسعه ایران، داستان اقتصاد ایران برای بسیاری از نویسندگان معاصر ایرانی، داستان تلاش پر مشقت مردمان این سرزمین و بازدهی محدود این تلاشهاست. همه ما، بارها و بارها به این نکته اندیشیده ایم که چرا به رغم این همه گفتگو و به رغم این همه تلاش و زحمت، هنوز توان آن را نداریم که برای فرزندان این مرز و بوم شغل مناسب، درآمد مطلوب، زندگی آسوده، احساس امنیت اقتصادی، و آینده نسبتاً مطمئنی را فراهم آوریم. به راستی همین نگرانی هاست که تفکر و اندیشه ما در باب اقتصاد کشور را به خود مشغول داشته و ما را بر آن می‌دارد که به رغم همه مشکلات و ناملایمات، باز هم در حد توان خود هر کوره راهی را بپیماییم به این امید که راه رستگاری اقتصادی جامعه خود را بیابیم. و آیا خو اهیم یافت؟ «در این مسیر همیشه گفته ایم که جامعه ما دولت سالار است، که جامعه ما دارای دستگاه اداری ناکارا است، که سازمانهای لازم برای تشکیل سرمایه انسانی در جامعه شکل نگرفته و یا نهادینه نشده، که برخوردهای جامعه جهانی با ما ظالمانه بوده، که مسئولان ما منافع شخصی خود را بر منافع اجتماعی ترجیح داده اند، که بسترهای حرکت اقتصادی ناسالم بوده و هست، که صاحبان سرمایه در چنین بسترهای ناسالمی به دنبال سودهای آنی و درآمدهای باد آورده بوده اند، که سرمایه کشور راه خروج به دنیای خارج را خوب شناخته، که مغزهای خلاق جامعه پس از پرورش یا از جامعه رانده شده و یا خود به دیار دیگری رفته اند، که کارها را به کاردان نسپرده ایم، که به علم و فن ‏دل نداده ایم، که به انسانیت انسان و هویت یگانه او باور نداشته ایم، که . . . آیا این همه کافی نیست؟ آیا هریک از این پدیده‌های غیرعینی ولی دارای واقعیت دردناک، سهمناکتر از دیوان اساطیری شاهنامه حکیم فرزانه طوس نیستند؟ و آیا باید رستمی را یافت که از هفت خان شاهنامه بگذرد و با دیو سیاه بحران و رکود اقتصادی، بیکاری، تورم، و فقر و محرومیت مردمی مبارزه کند و این دیو را در دماوند عظیم به بند کشد؟

ادامه دارد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۰۴
اسماعیل شیرعلی