روند انتقال شناسی ، همیشه آن سادگی انتزاعی
حرکت از سنت به تجدد و سپس به سنت را ندارد ، بلکه در بسیاری از موارد ، به طور گسترده
و عمیقی پیچیده است . این پیچیدگی در دکترین توسعه تأثیر عمیقی دارد و عدم درک صحیح
آن می تواند روند توسعه را مختل نماید . روند جامع انتقال شناسی در دکترین توسعه ، دوازده مرحله دارد که
این مراحل دوازده گانه به خودی خود پیچیدگی مزبور را
می نمایاند . [1]
1 ـ
پیشانواندیشی :
پس از ناکارآمدی سنت ، ضرورت نواندیشی خودنمایی می کند . نواندیشی مقدماتی دارد
که از جمله همین ضرورت نواندیشی است . جامعه باید در مورد ناکارآمدی سنت به باور رسیده
باشد . دوره ی پیشانواندیشی ، دوره ی « ضرورت » نواندیشی است .
2 ـ
نواندیشی :
پس از دوره ی ضرورت ، مرحله ی نواندیشی آغاز می شود . اندیشمندان و متفکران
، انگاره های نو را تولید و تبیین می کنند . این نواندیشی ، لزوماً باید پاسخی به ناکارآمدی
سنت جاری باشد .
3 ـ
پسانواندیشی :
اندیشه ی نو، اغلب نیازمند نقد و بررسی و واکاری و بازنگری و حتی ترمیم و اصلاح
است . این دوره ی واکاوری و اصلاح اندیشه ی نو که در معرض نظر ونقد نخبگان و اهل معنا
قرار گرفته است ، مرحله ی
« پسانواندیشی » است که بسیار ضروری است ، زیرا بسیاری از اندیشه ها ، هنگامی که قبل
از نظر و نقد خواص وارد جامعه می شوند موجب ایجاد تردید و تشویش در عموم مردم و درنتیجه
عدم دستیابی به افقی روشن در نسبت با آن اندیشه می گردد .
4 ـ پیشانوگرایی :
پس از نظر و نقد خواص ، اکنون نوبت به آگاهی عوام و ایجاد دغدغه در آن ها برای
مطالبه ی این اندیشه ی نو می رسد . این دوره که حساسیت خاصی دارد ، دوره ی پیشانوگرایی
است . مرحله ی پیشانوگرایی، مرحله ای بسترسازی برای جلب مشارکت توده ی مردم در تحقق
اندیشه نو در عمل است.
5 ـ
نوگرایی :
پس از آن که اندیشه ی نو به خواص و عوام معرفی شد و با اقبال عموم مواجه گردید،
دوره ی مطالبه ی
آن آغاز می شود . مرحله ی مطالبه ی اندیشه ی نو از سوی عموم جامعه ، مرحله ی نوگرایی است . اکنون عموم
جامعه ضمن اذعان به ناکارآمدی سنت جاری ، خواهان اندیشه ی نو و جایگزینی هستند که تبیین
و معرفی شده است . در واقع در این مرحله ، همگان می دانند که چه را نمی خواهند ( سنت
جاری ) و درصدد تحقق چه هستن ( تجدد ) .
6 ـ
پسانوگرایی :
مطالبه ی عمومی برای تحقق اندیشه ی نو کافی نیست . بستر سازی برای تحقق اندیشه
ای که با اقبال عمومی مواجه شده است در مرحله ی پسانوگرایی صورت می پذیرد . تغییرات
اجتماعی دفعی و آنی انجام نمی شود و عنصر صبر اجتماعی در این مرحله حکم اکسیر گران
بهایی را دارد که عدم آن می تواند منجر به شتاب زدگی در کنش مدیریتی رهبران یا در یأس
و دل سردی توده ها از تحقق نسخه ی شفابخش نوین
مشکلات و دردهای اجتماع گردد . [2]
7 ـ
پیشانوسازی :
در مرحله ی پیشانوسازی ، اندیشه ی نو ، در قالب قانون و سیاست و طرح عملیاتی
، ضمانت اجرایی می یابد . در واقع این دوره ، مرحله ی قانون گذاری ، سیاست گذاری و
طرح ریزی است .
8 ـ
نوسازی :
در این مرحله ، قوانین ، سیاست ها و طرح های عملیاتی ، به اجرا درآمده و بنای
نوین جامعه
پی ریزی و ساخته می شود .
9 ـ
پسانوسازی :
ساختمان نوین اجتماعی که ایجاد شد ، آحاد و ساکنان آن به مرور نسبت به هنجارها
و ارزش های جدید اجتماعی ، در عمل آشنا شده و مشق اجتماعی کرده و روند جامعه پذیری
نوین را طی می کنند . این مرحله ، دوره ی پسانوسازی نامیده می شود .
10 ـ پیشاسنت :
پس از جامعه پذیری شهروندان نسبت به هنجارهای نوین ، دوره ی تثبیت و فرهنگ سازی
آن در نظام آموزشی و رسانه ای از یک سو و در نظام تقنینی و اجرایی در ایجاد و اصلاح
مقررات از سوی دیگر آغاز
می شود . این مرحله ، پیشاسنت خوانده می شود .
11 ـ سنت :
با نهادینه شدن ارزش های نوین در جامعه و یا شکل گیری جامعه مبتنی بر آن ها
، مرحله ی سنت شکل
می گیرد . در این مرحله ، آحاد جامعه
، به انگاره های اندیشه ی نوینی که تولید و محقق شد نه تنها باور دارند بلکه آن ها
را در عمل در زندگی اجتماعی خود اجرا می کنند . مرحله ی سنت ، مرحله ای است که انگاره
های نوین ملکه ی رفتار آحاد جامعه شده است و برای انجام آن ها با ابهام و پرسش مواجه
نمی شوند .
12 ـ پساسنت :
پس از گذشت یک دوره ی نامشخص ، هر سنت بشری ، شامل مرور زمان شده و اثربخشی
و کارآیی خود را از دست می دهد . در این دوره ، ترمیم آن سنت برای استمرار کارآمدی
آن ، صورت می پذیرد . شارحان اندیشه ی بنیادین آن سنت و استراتژیست های حوزه های سیاسی
، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی ، برای حفظ ضریب اثربخشی آن ، به تلاشی مستمر مبادرت
می کنند . اما خود نیز می دانند که دوره ی سنت مزبور به پایان رسیده است و ضرورت جایگزینی
آن خودنمایی می کند . این مرحله ، پسا سنت نامیده می شود .