جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

توسعه اقتصادی

دکتر عظیمی در بحث توسعه، فرهنگ و آموزش معتقد است توسعه اقتصادی همان فرایندی است که باعث می شود تولید جامعه بر مبانی علمی و فنی نوین متکی شود و طی آن جامعه از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن متحول می شوند و اشاره می کند که درخت توسعه اقتصادی را اگر در نظر بگیریم، غذای آن آموزش مناسب، سرمایه تخصیص یافته به فعالیت های توسعه ای، ریشه آن فرهنگ مناسب است، تنه و شاخ و برگ آن نظام مناسب اقتصادی، حفظ ثبات نظام است، میوه درخت توسعه، برطرف شدن فقر و محرومیت، حصول استقلال و خود اتکایی، تأمین اقتصادی و اجتماعی برای مردم می داند.

 به عقیده دکتر حسین عظیمی، باورهای مناسب فرهنگی عمده و اساسی لازم برای فرایند توسعه اقتصادی را می توان در چند مورد محدود زیر مطرح کرد:

1.      حاکمیت نگرش علمی بر باورهای فرهنگی جامعه؛

2.      باور فرهنگی به برابری انسان ها؛

3.      باور فرهنگی به لزوم احترام به حقوق دیگران؛

4.      باور فرهنگی به لزوم نظم پذیری جمعی؛

5.      باور فرهنگی به آزادی سیاسی؛

6.       باور فرهنگی به لزوم توجه معقول به دنیا و مسائل مادی مربوط آن و دوری از ریاضت و زهد نامعقول.[1]

وی در خصوص رسیدن به وضعیت مطلوب توسعه اقتصادی موارد زیر را اشاره می کند:

1.      توسعه اقتصادی مشکل همه ما است، بدون تحقق توسعه اقتصادی حل و فصل مشکلات جاری و روزمره کشور، مشکلاتی از قبیل بیکاری، سردرگمی، احساس نگرانی نسبت به آینده وابستگی به خارج و... مقدور نیست.

2.      تحقق توسعه اقتصادی در گرو تدوین و به کارگیری مجموعه ای از استراتژی های مناسب در حوزه های پنجگانه فرهنگ، آموزش تخصص، انباشت سرمایه، نظام اقتصادی مناسب و حفظ ثبات نظام است.

3.      در زمینه تحول مناسب فرهنگی، حداقل باید همه استراتژی اصلی در این زمینه را با جدیت پی گیری کرد و منابع انسانی و فرهنگی لازم برای تحقق حرکت در این مسیرها را تأمین نمود: تخصیص منابع کافی به جنبه های پرورشی، به ویژه در مدارس ابتدایی و راهنمایی، تأمین نیازهای اساسی زندگی و حیات اکثریت آحاد جامعه، الگوسازی فرهنگی مناسب.

4.      همگان به ویژه آنان که از موهبت مادی و فرهنگی بهتر و موقعیت سیاسی بالاتر برخوردارند، باید پذیرای مسئولیت آماده سازی زمینه های این تحول فرهنگی باشند. در صورت پذیرش این مسئولیت است که می توان در انتظار آینده پرارزش تری برای خود و برای فرزندان این آب و خاک بود.[2]



[1] - حسین عظیمی، مسائل و مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، کیهان، ص 183-188.

[2] - همان، ص 193.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۷
اسماعیل شیرعلی


استراتژی توسعه کشور

دکتر عظیمی معتقد است استراتژی توسعه کشور را به تنهایی نمی توان طراحی کرد و بهتر است استراتژی های زیر در آینده مورد توجه قرار گیرد:

1.      جذب و به کارگیری نیروی انسانی متخصص؛

2.      جذب نیروی انسانی متخصص باید به معنای واقعی در جامعه به صورت یک فرهنگ درآید، در نظام آموزشی باید بر کیفیت تأکید کرد؛

3.      سالم سازی بافت و ساختار فعالیت های دولتی؛

4.      محدود کردن موقت نقدینگی؛

5.      ایجاد تحرک در تولید از طریق تکیه کوتاه مدت بر بخش کشاورزی؛

6.       رفع فقر و محدودیت در شرایط فقر، مشارکت مؤثر مردم در فرایند توسعه ممکن نیست و حل مشکل فقر در ایران ممکن است؛

7.      تمرکز زدایی از بافت ادارات اجرایی فعلی؛

8.      تکیه بر ایجاد و گسترش زیربناهای توسعه؛

9.      کنترل نرخ رشد جمعیت[1].

 

وی معتقد است که فرایند توسعه اقتصادی کشور، شکوفایی تولید، ایجاد اشتغال و رفع فقر و محرومیت در گرو اتخاذ مجموعه ای از سیاست ها است که اهم آنها به شرح زیر است:

1.      هدایت مؤثر اقتصاد جامعه توسط دولت و در جهت شکوفایی تولید با تکیه بر استفاده از تمامی منابع موجود.

2.      اتخاذ سیاست های لازم برای کنترل نقدینگی در کوتاه مدت و هدایت جامعه به طرف الگوی متعادل تر توزیع درآمد و ثروت در میان مدت.

3.      سرمایه گذاری وسیع دولت در امور تولیدی و زیربنایی و هدایت منابع بخش های غیر دولتی به این سرمایه گذاری ها.

4.      کنترل شدید بخش خدمات، به ویژه بازرگانی – داخلی و خارجی – از طرف دولت و ایجاد زمینه های وسیع تر و آزادی های بیشتر برای سرمایه گذاری بخش غیر دولتی در زمینه های تولید کالا.

5.      تدوین و اجرای ضوابط دقیق کنترل کیفی سرمایه گذاری در بخش عمومی.

6.       تدوین اجرای مجموعه متناسب سیاست های کنترل و تثبیت قیمت مشتمل بر ادامه و تقویت نظام توزیع عادلانه کالا، تقویت واحدهای بزرگ بازرگانی تحت پوشش بخش عمومی، کارا و عادلانه نمودن نظام مالیاتی.

7.      حل مشکلات نظام اجرایی کشور( نظام اداری، بانکی، پولی، مالی، و... )[2].



[1] - همان، ص 127 و 128.

[2] - حسین عظیمی، مسائل و مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، کیهان، 20/6/1366.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۵
اسماعیل شیرعلی

چرخه اصلی زندگی اقتصادی بشر

دکتر عظیمی در کتاب مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، چرخه اصلی زندگی اقتصادی بشر را مطرح و معتقد است مهم ترین ویژگی چرخه اقتصادی مورد بحث در دوران سنتی زندگی بشر در این نکته خلاصه می گردد که تولید در این دوران محدود است. برای درک محدودیت تولید در این دوران باید به سه محور اساسی آن، یعنی علم و فن، منابع طبیعی و نیروی انسانی توجه کرد. علم و فن در جامعه سنتی وجود دارد، ولی محدود است و منابع طبیعی در هر جامعه ای به تبع علم و فن تعریف می شود و هم چنین از نظر تولیدی، نیروی انسانی باید دارای ویژگی های زیر باشد تا قدرت تولیدی داشته باشد: 1- انرژی؛ 2- استقامت؛ 3- انگیزه؛ 4- دانش؛ 5- مهارت.

به عبارت دیگر قدرت تولیدی انسان در فرایند تولید به این نکته وابسته است که این انسان تا چه حد دارای انرژی و استقامت است، تا چه حد دارای انگیزه کار و فعالیت است، چه میزان دانش و شناخت نسبت به کار دارد، و چه مقدار مهارت برای کاربرد شناخت و دانش خود در صحنه تولید را دارا است.

دو ویژگی اخیر، یعنی دانش و مهارت را در محور علم و فن می توان بحث کرد، لذا بقیه ویژگی های تولیدی یک انسان همان انرژی، استقامت و انگیزه است.[1]

 

 مشکلات و تنگناهای اقتصادی موجود در ایران:

1. عدم تحرک و پویایی در تولید کل و سرانه.

2. ساختار نامناسب تولید.

3. عدم تناسب سیاست های پولی و بانکی.

4. مشکلات بنیادی تر در اقتصاد:

           4.1. عدم درک مباحث توسعه اقتصادی ( فقدان استراتژی مناسب توسعه).

           4.2.ضعف شدید نظام آموزشی

           4.3.مشکلات ناشی از وابستگی به خارج.

           4.4.فقدان ثبات سیاسی در دهه های اخیر.

وی معتقد است مشکلات اساسی فوق به مشکلات مهم دیگر اقتصادی می انجامد. اهم این مشکلات عبارتند از:

- کاهش نسبی تشکیل سرمایه.

- افزایش بیکاری ( آشکار و پنهان ).

- گسترش فقر.

- عقب ماندگی بیشتر بافت فنی تولید.[2] 



[1] - حسین عظیمی، مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، ص 18-22.

[2] - همان، ص 88-112.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۲
اسماعیل شیرعلی


« انواع معرفت و شناخت انسانی»

 

وی اشاره دارد در بطن تحول توسعه ای دو مکانیسم نهفته است، یعنی بدین معنا است که پایگاه و محور اصلی این تغییر بنیادی در این تحول دورانی و تاریخی نهفته است: 1. یکی در مکانیسم کسب علم و فن؛ 2. دیگری در مکانیسم انتقال علم و فن. در جامعه ماقبل صنعتی و یا توسعه نیافته، مکانیسم کسب علم و فن، تجربه و خطا در صحنه تولید است. مکانیسم انتقال علم و فن نیز، شاگردی و تمرین در صحنه تولید است.

در جامعه نوین، آزمایشگاهها، کارگاه های آموزشی و امثال اینها هستند که جایگزین تجربه و خطا می شوند. این طور نیست که در دنیای سنتی علم و معرفت وجود ندارد، معرفت و علم هست، ولی آنچه این معرفت را در دنیای قدیم به وجود می آورد، تجربه و خطا در صحنه تولید است. در حالی که در دنیای نوین می بینیم که این معرفت در آزمایشگاه و کارگاه و کتابخانه و... به وجود می آید و انتقال این علم و معرفت نیز در دنیای نوین از طریق دوره های آموزشی و کاربردی سنجیده و از پیش تدوین شده صورت می گیرد.

اصول ثابت در فرایند توسعه

از نظر دکتر حسین عظیمی، « اصول ثابت » در فرایند توسعه عبارتند از:

1. اصل فراگیری: یعنی توسعه کامل بدون توسعه تمامی ساختارها ممکن نیست.

2. اصل ناهمگونی: بدین معنا که اصل در فرایند توسعه عبارت است از توسعه نامتوازن.

3. اصل تنش: این بدان مفهوم است که در فرایند گذار، همیشه با شکاف ساختاری مواجه هستیم.

4. اصل اصطکاک: یعنی همیشه این شکاف ساختاری، برخورد ایجاد می کند و برخوردهای دیگر از حد خاصی تجاوز کنند، مانع ساختاری برای توسعه به وجود خواهند آورد.

5 و 6. اصول « التهاب » و « خمودگی »: به این معنا که اگر این تنش های ناشی از عقب ماندگی اساسی ساختار سیاسی باشد، عصر انقلابات اجتماعی فرا می رسد. در این دوره ها عوامل مرسوم اقتصادی مانند سرمایه یا نیروی متخصص نیستند که تأثیر عمده بر تولید دارند. به هر حال، در زمانی که ساختار سیاسی از سایر ساختارها عقب بماند، عصر التهاب و انقلابات اجتماعی است. این نکته را در ادبیات توسعه ای اصل « انقلاب » می نامند اگر سایر ساختارها عقب مانده باشند، اصل « خمودگی » یا اتلاف منابع مطرح می شود.[1]

وی در مباحث تئوری اشاره می کند که اصول موضوعه علم اقتصاد در اوایل پیدایش آن، پی گیری نفع شخصی، رقابت در بازار و فقدان سلطه فنی بود، اما در دنیای جدید، برای کشورهای توسعه نیافته، باز هم پی گیری نفع شخصی وجود دارد. رقابت در بازار هست، ولی به جای فقدان سلطه فنی، وجود سلطه فنی اصل شده است، به عبارت دیگر، در مقابل کشوری مانند ایران، کشورهایی با سلطه فنی دویست ساله و پانصد ساله قراردارند بر این اساس که باید در بحث ضرورت و یا عدم ضرورت هدایت اقتصادی جامعه، دو نوع هدایت، یعنی هدایت ساختاری، و هدایت کوتاه مدت را از هم تمیز داد.

وی بیان می کند در دنیای توسعه یافته، هدایت ساختاری ( یعنی ساختار سازی در شرایط وجود سلطه فنی ) غیر ضروری است و هدایت کوتاه مدت ضرورت دارد. در کشورهایی که توسعه صنعتی را به نهایت لازم نرسانده اند، هر دو نوع هدایت برای توسعه لازم می شود؛ یعنی هم هدایت ساختاری و هم هدایت کوتاه مدت، و اینجا است که هم آگاهی و علم به ضرورت هدایت، هم مبانی نظری و اطلاعات، ابزار مهم برای این هدایت لازم می شوند[2]. بر این اساس است که به طور طبیعی نقش تازه ای به عهده نظام آموزش عالی و تحقیقات در کشورهای توسعه نیافته گذاشته می شود که همان نظریه پردازی و پرورش مکاتب تفکری است.



[1] - محمدعلی فروغی، همان، ص41.

[2] - همان، ص 42.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۶
اسماعیل شیرعلی

دکتر عظیمی معتقد است که بشر در طی تاریخ با سه نوع خاص از معرفت و شناخت؛ یعنی معرفت فلسفی، عرفانی و تجربی سروکار داشته است. معرفت فلسفی به چند و چون کلیت هستی پرداخته، معرفت عرفانی به رمز و راز شناخت خود خویش انسانی مشغول بوده، و معرفت تجربی، یا علم، به کشف قانونمندی های پدیده های مشخص و جداگانه طبیعت پرداخته و این قانونمندی ها را در سازگاری امور با خواست ها و نیازمندی های انسان به کار گرفته است.

وی اشاره می کند که بشر در تمامی دوران حیات خود با هر سه نوع معرفت سروکار داشته است، اما ممیزه دوران جدید تاریخ بشری که تحت عنوان تمدن صنعتی شناخته شده، در این نکته خلاصه می گردد که در این دوران برگشوده شدن باب معرفت تجربی (علم)، گسترش اعجاب انگیز و بی سابقه این نوع از معرفت، و کاربرد همه جانبه آن در زندگی تأکید اساسی شده است. وی تأکید می کند، در دوران تاریخی جدید، قاعده این است که ظرفیت ها در « آحاد انسانی » جوامع نهفته است، نتیجه آنکه اگر استفاده لازم از ظرفیت صورت نمی گیرد، مانع عمده این عدم استفاده در ناسازگاری، نهادهای فکری، سازمانی و مادی این جوامع است.

پس ظرفیت بالقوه و تاریخی، نیز در تک تک انسان های جامعه ما و در خلاقیت و استعدادهای انسان های ما برای شکوفایی معرفت تجربی، نهفته است « لذا اگر در مقیاس توسعه در نقطه پایینی قرار داریم، دلیل اصلی این ناشکوفایی در این واقعیت نهفته است که نتوانسته ایم این استعدادهای بالقوه را شکوفا سازیم. در این راستا است که مسئله مشارکت وسیع مردم برای تحقق فرایند توسعه از قانونمندی های اساسی زندگی و از ضروریات اصلی است. پس، بر اساس این قانون اصلی، کشور ما، همانند تمامی جوامع امروزی، جز از طریق تقویت مشارکت فراگیر تک تک اعضای جامعه امکان تحقق توسعه را به دست نخواهد آورد و در چنین شرایطی به صورت جامعه ای وابسته، متزلزل، بحران زده و دور از آرامش و آسایش انسانی باقی خواهد ماند ».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۵
اسماعیل شیرعلی

دکتر حسین عظیمی در مقدمه ای که بر کتاب اصول علم ثروت ملل تألیف محمد علی فروغی نوشت، نکاتی را به عنوان مباحث نظری مطرح کرده است که «مسائل تازه عصر و زمانه ما، که همانا در بحث ایجاد، همسازی، بین توسعه و انسان از یک سو، و توسعه و طبیعت از سوی دیگر است، به تدریج تحت عنوان « توسعه پایدار» در مباحث علم اقتصاد نیز انعکاس می یابد، در این مسیر تکاملی است که علم اقتصاد کوشیده است همراه و همگام با تحول جوامع بشری به مسائل و مشکلات اساسی این جوامع در ارتباط با ازدیاد ثروت جامعه، فقر مردم، الگوهای نامتعادل توزیع، بحران و رکورد اقتصادی، تورم و درهم ریختگی اقتصادی، بیکاری و اشتغال، و نوع مناسبات کشورهای فقیر و ثروتمند بپردازد. در این راستا است که شش سئوال عمده و اساسی اجتماعی زیر در علم اقتصاد مورد بحث و بررسی قرارگرفته و دنیایی از مطالعات شناخت شناسی و فرضیه ها و قوانین علمی در علم اقتصاد برای استفاده ما در سازمان دهی جامعه فراهم آورده است:

 

1.      یافتن قانونمندی های افزایش تولید در سطح کلان جامعه؛

2.      یافتن قانونمندی های مربوط به نوسانات اقتصادی در سطح کلان جامعه؛

3.      یافتن قانونمندی های مربوط به تداوم رشد اقتصادی در جوامع صنعتی؛

4.      یافتن قانونمندی های مربوط به تخصیص بهینه منابع در سطح بنگاه اقتصادی؛

5.      یافتن قانونمندی های مربوط به فقیر ماندن کشورهای در حال توسعه؛

6.       انجام بررسی های لازم در زمینه توسعه پایدار.

ما در اینجا به قسمت پنجم و ششم آن اشاره می کنیم، « توسعه، یک تفسیر و تحول همه جانبه و فراگیر است. فرهنگ و اقتصاد، قشر بندی اجتماعی، ساختار سیاسی، ساختار علمی، فنی، ساختار معیشتی، ... همه باید تغییرات خاصی را پذیرا شوند تا توسعه تحقق یابد. برای جوامع عقب مانده ای که می خواهند از عقب ماندگی خارج شوند، توسعه در یک جمله مشخص می شود: مرگ نظام کهن و تولید یک جامعه جدید » یعنی روشن شد، که اگر کشورهایی مثل ایران، هند، پاکستان و غیره بخواهند جریان توسعه را به نهایت برسانند، باید این مفهوم را بپذیرند که نظام کهن وجود دارد که لازم است حتماً حذف شود و نظام جدید جایگزین آن گردد. دست کم در مطالعات توسعه هیچ راه دیگری برای توسعه شناخت شده نیست و در نهایت توسعه شاید به این گونه دوران تاریخی بعدی انتقال می یابد. به عبارت دیگر توسعه در مطالعات توسعه ای با شاخص های ساده ای، مثل تولید ملی، بیکاری و اشتغال... تعریف نمی شود، اینها همه تبعات توسعه هستند. توسعه در حقیقت فرایند انتقالی جامعه از یک دوران تاریخی به یک دوران دیگر است.[1]


[1] - محمدعلی فروغی، اصول علم ثروت ملل با مقدمه دکتر حسین عظیمی، ص 21-34.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۴
اسماعیل شیرعلی

فضای مجازی پدیده ای است که هویتی جدید برای نسل فعلی ایجاد کرده است.فضای مجازی زندگی ثانویه ای برای انسان های قرن مدرنیته رقم زده است که گویا فرار از آن ممکن نیست!!

حتی منتقدین به فضای مجازی نیز نتوانسته اند از آن دوری گزینند چرا که این پدیده بطور اعجاب آوری خود را به جامعه تحمیل کرده است.

یکی از معضلات دنیای مجازی ، بوجود آمدن دلبستگی ها و وابستگی های عمیق و ریشه دار است...

و از عوامل مهم بوجود آورنده ی چنین وابستگی هایی،استفاده از شکلک ها است...

یک پسر و دختر را در دنیای مجازی درنظر بگیرید که برای اولین بار گپ میزنند، در ابتدا خشک و محتاطانه عمل می کنند،پس از گذشت زمانی، پای شکلک ها به میدان گپ باز می شود...و شکلک یعنی بیان احساسات و حالات روحی...رابطه صمیمی تر می شود و کمی دامنه دارتر.کمی جلوتر می رویم...

پسر (یا دختر) سعی دارد خود را نزدیکتر کند،کمی ریزتر میشود و وارد مسائل جزیی تر میشود...

اگر پاسخی داده شود و در آن پاسخ از یک شکلکِ نابجا استفاده شود، به نشانه ی چراغ سبز و رضایت از وضع موجود است...

و این یعنی رضایت دادن به نزدیکتر شدن...و این یعنی بدبختی ...بله بدبختی!!بد بختی زمانی شروع میشود که گپ و گفت به پایان می یابد،اما دیگر افسار خیال دست شما نیست...خیال ، اسبی چموش است...خیال ، چون ماشینی است کوکی، کافیست کمی آن را کوک کنی،صفر تا صد را خودش طی میکند...خیال، درگیر تحلیل و مرور حرف ها و عکس العمل های گپ میشود...و در تحلیل عکس العمل ها ، به شکلک ها ، بطور ویژه می نگرد...انسانها (مخصوصا مردان) قوه تخیل بسیار بالایی دارند! شاید یک شکلک لبخند در نگاه نخست خیلی ساده به نظر آید،اما همین لبخند، گاهی از یک ''بله گفتن'' در سفره عقد،قندِ بیشتری در دل آب می کند...

بقول شاعر گفتنی  :

لبخند تو را چند صباحی است ندیدم

یک بار دگر ، خانه ات آباد بگو سیب

در گپ و گفت های مجازی، طرفین در گوشه ای نشسته اند،و یا لَم داده اند و یا زیر پتویی گرم و نرم بسر میبرند،و خواب در چشمانشان موج میزند...و این حروف و شکلک ها هستند که ارتباط را شکل میدهند...معضل شکلک ها و دلبستگی ها،در تمامی شبکه های اجتماعی وجود دارد...

و اما...

مذهبی ها بدلیل مقید بودن و محدودیت داشتن،زجر بیشتری از وابستگی ها میبرند،و چون شمع، ذره ذره ی وجودشان از این وابستگی میسوزد...دلشان گیر یک پروفایل مربعی شکل دو در دو میشود...در رویاهایشان فرشته ای میسازند از شخصیت هایی که پشت آواتارها مخفی شده است...و دلشان را گره میزنند به چهرک ها و پیام ها و شکلک موجود در آنها...آری...این یک واقعیت است،واقعیتی تلخ از زندگی مدرن و ماشینی ما...و همه چیز از یک جرقه شروع میشود،سلامی، شکلکی یا هر چیز دیگر...فرقی نمیکند، شکلک لبخند باشد یا غم و غصه و گریه...مهم اینجاست کهشکلک ها زنده اند، حرف میزنند، دلربایی میکنند و دزد میشوند...!دزد یک دل و قلب،و قلب، حرم خداست  " القلبُ حَرَمُ الله "...انسانها تصویر سازی میکنند،از یک لبخند ساده برای خودشان

زیباترین تصاویر را میسازند،آنگونه که باب میل شان است...در قیامت ، اعمالی را در کارنامه عمل مان میبینم و شگفت زده از خداوند سوال میکنیم خداوندا اینها دیگر چیست؟!؟ما که مرتکب چنین اعمالی نشدیم...!و آنجاست که جوانانی را نشان میدهند که،ما دزد دلهایشان بوده ایم...دزد خلوتشان، و دزد اوقات و افکارشان.

دلی که میبایست حرم امن الهی میبود ،و ما به ناحق تصرف کردیم...خلوتی که میبایست با خدای خود می داشتند،و ما از آنها دزدیدیم...و اوقاتی که باید به عبادت سپری میشد ،و فکری که به قیامت و آفرینش و خالق مشغول میشد ،و ما درگیر خودمان کردیم...!دل بردن جرم است، جرمی که خدا نمیبخشد...جرمی که حق الناس است،و اگر حق الله را هم ضایع کند، نارٌ علی نار میشود...بیایید کمی مراعات کنیم،کمی عاقلانه تر رفتار کنیم،و در استفاده از کلمات و شکلک ها کمی دقت مان را بالاتر ببریم...و خوشا بحال آنان که دلشان دزدیده میشود ،و در عطش دلبستگی میسوزند ،اما صبر میکنند و صبر میکنند و صبر...من مات من العشق ، فقد مات

شهیدا و بهترین عشق، عشق به محبوب است:     خدا......................

 


برچسب‌ها: فضای مجازی, شکلک ها, عشق, مذهب
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیستم فروردین ۱۳۹۴ساعت 23:55  توسط اسماعیل شیرعلی |  نظر بدهید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۷:۵۲
اسماعیل شیرعلی

مقاله حاضر نوشته محمد حسین پوریانی در صدد تحلیل و تبیین جامعه شناختی اندیشه مرحوم دکتر حسین عظیمی در خصوص توسعه اقتصادی – اجتماعی ایران است و تلاش شده چارچوب های فکری و نظری وی در باب اقتصاد و توسعه، معرفت و شناخت انسانی و هم چنین استراتژی توسعه کشور، مشکلات و تنگناهای اقتصادی موجود در ایران، کارکردهای نهادهای پانزده گانه توسعه و محورهای اصلاحی نهادها، بیان شود.

مقدمه

در مباحث اقتصاد و بحث الگوی توسعه مناسب ایران همواره این موضوع مطرح است که چرا به رغم این همه گفت و گو و زحمت و تلاش، هنوز توان آن نیست که برای مردم ایران و جوانان، شغل مناسب، درآمد مطلوب، زندگی آسوده، احساس امنیت اقتصادی، و آینده نسبتاً مطمئنی را فراهم آوریم. به تعبیر دکتر حسین عظیمی در این جهت « جامعه ما دولت سالار است، جامعه دارای دستگاه اداری ناکار است، که سازمان های لازم برای تشکیل سرمایه انسانی در جامعه شکل نگرفته و یا نهادینه نشده، و برخوردهای جامعه جهانی با ما ظالمانه بوده و حرکت مسئولان اقتصادی ناسالم بوده و هست که صاحبان سرمایه در چنین بسترهای ناسالمی به دنبال سودهای آنی و درآمدهای بادآورده بوده اند، که سرمایه کشور راه خروج به دنبال خارج را خوب شناخته، که مغزهای خلاق جامعه پس از پرورش یا از جامعه رانده شده و یا خود به دیار دیگری رفته اند، که کارها را به کاردان نسپرده ایم، که به علم و فن دل نداده ایم، که به انسانیت انسان و هویت یگانه او باور نداشته ایم.»[1]

به تعبیر دکتر حسین عظیمی در یک کلام « اقتصاد جامعه، قدرت تأمین مردم را از دست داده است، نتیجه مشخص است: رکود، بحران، بیکاری، تورم، توزیع نامتعادل و ناعادلانه درآمد و ثروت، فقر و محرومیت، ترس و نگرانی از آینده، مرعوب بودن در مقابل اقتصادهای بیرونی و تضعیف شدید هویت اقتصادی جهانی کشور[2] ».

ادامه دارد ...

[1] - حسین عظیمی، ایران امروز در آینه مباحث توسعه، ص 7 و 8.

[2] - همان، ص10.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۸
اسماعیل شیرعلی