جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۲۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

4-  حاکمیت نگاه اقتصادی به شهر و معماری :

کمبود منابع درآمدی پایدار و عدم استفاده شهرداری‌ها از این منابع برای اداره شهر و تأمین هزینه ارائه خدمات شهری از جمله موانعی است که تحقق معماری هویت‌مند را با چالش مواجه می‌سازد. در چنین وضعیتی، لزوم تأمین درآمد از منابع ناپایدار نظیر فروش تراکم، پارکینگ، صدور پروانه و ... سبب حاکمیت نگاه اقتصادی بر شهر و بی توجهی به کیفیت‌های زندگی شهری و تحقق شهر هویت‌مند بر مبنای ویژگی‌ها و مزیت های خاص شهر شده است. تبعات نگاه اقتصادی به شهر، به عنوان منبعی برای تأمین درآمد و عدم وجود نگاه بلند مدت و پایدار به این موضوع، منحصر به زمان حال نبوده و در روندی طولانی مدت کیفیت زندگی نسل های آینده را نیز تحت الشعاع قرار می­دهد.

تمایل افراد به کسب درآمد از طریق ساخت و ساز های نامناسب و بی کیفیت و نگاه  به مسکن به عنوان یک کالای اقتصادی و سعی در بهره برداری حداکثر اقتصادی از آن، از دیگر عوامل مخل در مسیر تحقق معماری و شهر ایرانی-اسلامی به شمار می­آید. سعی در کاهش هزینه های ساخت و سود آوری اقتصادی، منجر به نهایت صرفه جویی در استفاده از زمین، عدم به کارگیری نیروهای کارآمد و ماهر، تعجیل در ساخت و ساز، استفاده از مصالح نا مناسب، کاهش کیفیت طراحی و اجرا، کوتاه شدن عمر ساختمان‌ها و.... می‌گردد.

در شرایط کنونی، لزوم تامین فرصت های شغلی، ایجاد رونق اقتصادی، جذب سرمایه‌ها برای سرمایه گذاری در داخل کشور و ... سبب شده است که معماری و شهر به عنوان فرصت‌های اقتصادی بالقوه تلقی شده و بعضاً اقدامات و فعالیت‌های غیرشفاف و ناسالم اقتصادی توسط صاحبان سرمایه به منظور استفاده حداکثری اقتصادی، فارغ از تأثیرات محیطی بر شهر (به ویژه تأثیرات فرهنگی و اجتماعی و تبعات گریز ناپذیر آنها در بافت های فرهنگی و تاریخی) انجام پذیرد. نمونه آن، ورود نهاد های قدرتمند مالی (بخصوص بانک‌ها) به امر ساخت و ساز و احداث روز افزون مجتمع‌های عظیم تجاری، اداری و مسکونی است که بدون در نظر گرفتن مجموعه شرایط محیطی، با ظاهری نا مأنوس با هویت ایرانی- اسلامی در گوشه گوشه شهرهای کشور، اعم از بافت‌های معاصر و تاریخی و حتی اراضی منابع طبیعی، جنگل‌ها و سواحل دریا سربرآورده و ضمن تنزّل سلیقه عمومی و بینش مردم نسبت به معماری ارزشمند، دربردارنده آثار تخریبی متعددی در سایر وجوه فرهنگی، اجتماعی و کالبدی شهر نیز هستند.

ادامه دارد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۴
اسماعیل شیرعلی

3-  آموزش و ترویج :

در نظام آموزشی کنونی غالب منابع و مراجع درسی مورد استفاده منابعی است که در کشورهای ناآشنا با فرهنگ و تمدن ایرانی‌-اسلامی تهیه و تدوین شده اند. در چنین شرایطی، آموزش معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی، جایگاه چندانی در فرآیند تحصیل دانشجویان این رشته ندارد. این موضوع نه تنها در محتوای دروس که در نحوه تنظیم سرفصل‌ها نیز مشهود است. در تنظیم محتوا و سرفصل‌ها کمتر به این امر توجه می‌شود که در کشوری زندگی می‌کنیم که هزاران سال تمدن را در سابقه خود دارد و در تدوین سرفصل دروس حتی از تجربه کشورهای دارای تمدن کهن استفاده نمی­شود.

در شرایط موجود اکثر سرفصل‌های آموزشی به گونه‌ای تنظیم شده اند که توجه به هویت فرهنگی، تاریخی و طبیعی خاص و ویژه سرزمین ایران از یک سو و آشنایی با نیازهای واقعی کشور در شرایط معاصر جایگاهی در آنها نمی­ یابد. عدم توجه به زمینه و محل طراحی در تمرین‌های آموزشی، عدم تربیت دانشجویان برای طراحی در زیست بوم مشخص، محدود شدن آموزش معماری ایرانی به یک یا دو درس سه واحدی، عدم توجه به ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی و طبیعی در تمرینات، تدریس درس مبانی نظری بدون توجه به بنیان‌های نظری معماری و شهر ایرانی و اکتفا به یک درس دو واحدی و .... تنها بخشی از چالش های مشهود در سرفصل دروس در نظام آموزشی معماری هستند.

 با توجه به آنکه ارتقاء بینش و ایجاد حساسیت در عموم مردم نسبت به کیفیت محیط زندگی (به اعتبار اساس فرهنگی شهر و معماری) عاملی بسیار مؤثر در ارتقاء پایدار کیفیت محیط زندگی (در وجه کالبدی و فضایی) آن می­باشد، لذا هرگونه اقدام که تنزل سطح سلیقه مردم و سوق دادن تقاضای عمومی به جهاتی متنافر با کیفیت حقیقی محیط زندگی را در پی داشته باشد، با تأثیری فراگیر، سبب تنزل کیفیت شهر و معماری و به تبع آن عدم تحقق شهر و معماری هویت‌مند خواهد شد. در حال حاضر آنچه که در رسانه‌ها (به ویژه رسانه های دیداری) مشاهده می­ شود مقارن است با تحقیر ارزش های موجود در بافت های فرهنگی و تاریخی شهرها و تبلیغ بناها و فضاهایی که به هیچ وجه متناسب با شأن فرهنگی و تاریخی سرزمین ایران نبوده و هیچ نسبتی با هویت ایرانی اسلامی برقرار نمی­ نماید. بدین ترتیب ذائقه عمومی در تشخیص و استفاده از معماری مناسب و ارزشمند دچار دگرگونی شده و قدرت شناسایی آثار ارزشمند از غیر در میان اقشار مختلف جامعه از میان رفته است. در چنین شرایطی انتظار از عموم مردم در جهت تلاش برای حفظ میراث فرهنگی موجود در ابنیه و بافت های تاریخی و شکل گیری تقاضای شهر و معماری هویت‌مند مبتنی بر ارزش های ایرانی اسلامی، در میان مردم، دشوار می­ نماید.

ادامه دارد ....

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۱۶
اسماعیل شیرعلی

٢- ماهیت معماری :

تعلق مبانی نظری و اندیشه ای معماری به حوزه علوم انسانی و مقولات نظری، سبب ایجاد اختلاف نظر میان فرهیختگان عرصه معماری و عدم امکان ایجاد وفاق میان اهل نظر است و این موضوع خود سبب بروز چالش‌هایی اجتناب ناپذیر در تحقق معماری ایرانی- اسلامی است.

فقر حوزه نظریه پردازی و عدم تولید بنیان های نظری بر اساس باورها و اعتقادات و ویژگی های فرهنگی و سرزمینی، متناسب با شرایط امروز سرزمین ایران که خود پایه و اساس آشکار و پنهان فعالیت های صورت گرفته در سایر عرصه های اندیشه و عمل است، در آشفتگی و نابسامانی شهر  و معماری امروز ما متجلی است. عدم درک جامع از مفهوم معماری و تاثیرات ناگزیر آن بر روحیات، حالات و رفتارهای انسان‌ها، تقلیل معماری به ساختمان سازی و امور مرتبط با وجوه فنی بنا، تلقی از آن به عنوان چیدمان داخلی بنا، یا موضوعی مرتبط با طراحی نمای ساختمان و امری لوکس و غیر ضروری از دیگر موارد قابل توجه است. در شرایط عدم درک جامع از مفهوم معماری (به مثابه ظرف زندگی انسان) و مسئولیت خطیر مستتر در ذات این حرفه به واسطه تأثیرگذاری بر جریان زندگی مخاطبان فضا، معماری به محمل ابراز علایق و سلایق شخصی معماران و ابزاری برای خودنمایی و تفاخر بدل می‌گردد.

در شرایط عدم آگاهی و توجه به ماهیت معماری، ارتباط مستقیم آن با حوزه فرهنگ و نقش مؤثر آن در کیفیت زندگی انسان‌ها، زمینه برای مداخله سایر تخصص‌ها در حرفه معماری و به تبع آن عدم ایجاد بستر مناسب برای عینیت یافتن مفهوم معماری در شهرهای ما فراهم می‌گردد.

ادامه دارد .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۴
اسماعیل شیرعلی

چالش‌های تحقق هویت ایرانی- اسلامی در شهر و معماری معاصر

تحقق معماری ایرانی اسلامی مبتنی بر اندیشه ایرانی- اسلامی و ویژگی های فرهنگی و طبیعی سرزمین ایران، امری است که مستلزم فراهم شدن شرایط زمینه ای متعدد در وجوه گوناگون فرهنگی اجتماعی اقتصادی و ... بوده و به واسطه اساس فرهنگی شهر و معماری، فراهم نمودن زمینه تحقق آن در طولانی مدت میسر است. در حال حاضر عوامل زمینه ای مؤثر در ظهور و بروز معماری ایرانی اسلامی به شیوه های گوناگون دچار آسیب بوده و امکان تحقق معماری و شهر هویت‌مند را با چالش مواجه میسازد. بخشی از چالش‌ها در حوزه های گوناگون عبارتند از :

1-    قرار گرفتن در شرایط سیطره کمیت بر کیفیت :

لزوم پاسخگویی سریع به نیاز های فزاینده جمعیت شهری در زمینه مسکن، حمل و نقل و ... که به ویژه از دهه چهل با هجوم مهاجران از روستا‌ها و شهر های کوچک به شهرهای بزرگ صورت گرفت، سبب شکل گیری و تحکیم نگرش کمّی به مسایل شهری و به تبع آن غفلت از کیفیت محیط شهری متناسب با هویت فرهنگی و طبیعی و تاریخی شده است. این موضوع به ویژه در امر تأمین مسکن، آنگاه که به موضوعی در حوزه اقتصاد تقلیل یافته و از حوزه معماری و شهرسازی منفک می‌گردد، امری قابل توجه است. در شرایط موجود نیز همچنان لزوم تامین نیاز های اولیه برای جمعیت فزاینده شهرها، (به ویژه شهرهای بزرگ) در نتیجه فقدان طرح های جامعی برای سرزمین که به گونه ای متعادل و متناسب، با توجه به مزیت‌ها و امکانات هر کدام از شهرها در پهنه سرزمین امکان رشد و توسعه همه جانبه آنها را فراهم آورد، سبب اولویت یافتن برنامه ریزی های کمی برای تأمین حداقل های لازم در زندگی شهری می­شود.

در چنین شرایطی سخن از معماری و شهر هویت‌مند، با محوریت کیفیت انسانی محیط زندگی، معمولاً جایگاه متناسب و در خور را نیافته و امری غیر ضروری تلقی می­گردد. این موضوع در اندیشه و عمل سطوح مختلف جامعه از دست اندرکاران تهیه طرح­های شهری تا عموم مردم به شکل های گوناگون و در عرصه های مختلف، عینیت یافته و کیفیت و حتی احساس نیاز به وجود آن را تحت الشعاع قرار داده و یا آن را معطوف به اموری می‌نماید که متضمن تحقق کیفیات حقیقی نیستند.

ادامه دارد ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۹
اسماعیل شیرعلی

با توجه به جایگاه ایران در صنعت گردشگری در سطح جهانی و جایگاه این صنعت در کشور و همچنین جایگاه و اهمیت صنعت گردشگری در سطح جهان و به‌ویژه توجه روزافزون کشورهای همسایه و رقیب ایران در صنعت گردشگری به توسعه هرچه بیشتر این صنعت در کشور خود، لزوم اهتمام بخش دولتی و خصوصی به ‌ویژه مسئولان و برنامه‌ریزان کشور در جهت رشد و توسعه گردشگری اثبات می‌گردد. همچنین باتوجه به سند چشم انداز 20 ساله، تحقق بسیاری از بندهای آن با استفاده از این صنعت قابل وصول خواهد شد. از جمله:

- دست یافتن به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای‌جنوب‌غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل؛

- فرهنگ‌سازی برای استفاده از تولیدات داخلی، افزایش تولید و صادرات کالا و خدمات؛

- ثبات در سیاست خارجی براساس قانون اساسی و تقویت روابط خارجی از طریق:

          - گسترش همکاری‌های دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی.

          - ادامه پرهیز از تشنج در روابط با کشورها.

          - تقویت روابط سازنده با کشورهای غیرمتخاصم.

          - بهره‌گیری از روابط برای افزایش توان ملی؛

- بهره‌گیری از روابط سیاسی با کشورها برای نهادینه کردن روابط اقتصادی، افزایش جذب منابع و سرمایه‌گذاری خارجی و فناوری پیشرفته و گسترش بازارهای صادراتی ایران و افزایش سهم ایران از تجارت جهانی و رشد پرشتاب اقتصادی؛

-  تحقق رشد اقتصادی پیوسته، باثبات و پرشتاب متناسب با اهداف چشم‌انداز؛

- ایجاد اشتغال مولد و کاهش نرخ بیکاری؛

- فراهم نمودن زمینه‌های لازم برای تحقق رقابت‌پذیری کالاها و خدمات کشور در سطح بازارهای داخلی و خارجی و ایجاد سازوکارهای مناسب برای رفع موانع توسعه صادرات غیرنفتی؛

- تلاش برای دستیابی به اقتصاد متنوع و متکی بر منابع دانش و آگاهی، سرمایه انسانی و فناوری نوین؛

- پشتیبانی از کارآفرینی، نوآوری و استعدادهای فنی و پژوهشی؛

- هم‌افزایی و گسترش فعالیت‌های اقتصادی در زمینه‌هایی که دارای مزیت نسبی هستند؛ از جمله صنعت، معدن، تجارت، مخابرات، حمل‌ونقل و گردشگری با اولویت سرمایه‌گذاری در ایجاد زیربناها و زیرساخت‌های موردنیاز؛

- تثبیت فضای اطمینان‌بخش برای فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران با اتکا به مزیت‌های نسبی و رقابتی و خلق مزیت‌های جدید و حمایت از مالکیت و کلیه حقوق ناشی از آن؛

- توانمندسازی بخش‌های خصوصی و تعاونی به عنوان محرک اصلی رشد اقتصادی و کاهش تصدی دولت همراه با حضور کارآمد آن در قلمرو امور حاکمیتی؛

- توجه وعنایت جدی بر مشارکت عامه مردم در فعالیت‌های اقتصادی کشور .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۶
اسماعیل شیرعلی

گردشگری فرهنگی

ایران با توجه به تنوع آب‌وهوایی و سابقۀ دیرینۀ فرهنگی می‌تواند پذیرای انواع گردشگری باشد. ایران می‌تواند پذیرای انواع گردشگران فرهنگی، سلامت، روستایی، تجارت و... باشد. توسعۀ گردشگری در هر منطقه و سطحی که باشد، اعم از طبیعت‌گردی، گردشگری روستایی، گردشگری فرهنگی یا گردشگری قومی دارای اثرات مثبت و سوء اقتصادی و فرهنگی خواهد بود. تماس با گردشگران و دوستداران قومیت‌ها، درک و گفتگوی بین جوامع محلی را با مردم قسمت‌های مختلف کشور و سایر کشورها افزایش داده، سبب غنی شدن فرهنگ و تغییر دادن برخی مفاهیم و پیش فرض‌های غلطی می‌شود که به مرور در بین قومیت‌ها جا افتاده و به گونۀ یک اصل اساسی، هستی انسان‌ها را در چنبرۀ خود می‌فشارد. در واقع گردشگری فرهنگی، عشایری و قومی موضوع بکری است که می‌تواند به‌عنوان یکی از پایه‌های گردشگری ایران محسوب شود.

فرهنگ از اصلی‌ترین انگیزه‌های جابه‌جایی مردم است. بنابراین گردشگری به هر شکلی که باشد، بر جامعۀ میزبان و البته بازدید‌کننده تأثیر بسزایی خواهد داشت. گردشگری علاوه بر فرهنگ میزبان، باعث احیا و زنده شدن الگوها و میراث فرهنگی فراموش شدۀ جامعۀ میزبان می‌شود. این فرایند همواره به خواست جامعۀ میزبان نبوده، بلکه گردشگرانی که به دنبال جذابیت بیشتر هستند، گذشته‌هایی را می‌کاوند که تنها در کتاب‌های تاریخی یافت می‌شود. آنها با ورود به کشور مقصد به کاوش و مطالعه در تاریخ و فرهنگ‌های موجود می‌پردازند و تاریخ ملت میزبان را مرور می‌کنند. برایند این سفرها، دمیدن روحی تازه به میراث و هویت فرهنگی کشور میزبان خواهد بود. از این رو، ضرورت دارد به صنعت گردشگری توجه بیشتری شود تا زمینه‌های تبادل فرهنگی افزایش یابد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۳۹
اسماعیل شیرعلی

http://www.sharghdaily.ir/News/90142/

http://ebtekarnews.com/index.php?newsid=38986

لینک فوق مربوط به یادداشتی است که در دو روزنامه روزنامه شرق و ابتکار در تارخ های دوشنبه ٢٢ و سه شنبه ٢٣فروردین ماه ١٣٩٥ تحت عنوان "اقتصاد مقاومتی،مقدمه تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت"
به چاپ رسیده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۴۵
اسماعیل شیرعلی

گردشگری پایدار و جهانی شدن


گردشگری چند مسأله مهم مرتبط با جهانی شدن، یعنی ترس از همگن شدن فرهنگ‌ها، اهمیت فزاینده‌ی تجارت در خدمات و امثال آن را مطرح می‌کند. یافتن توجیه اقتصادی نیز آسان است. بنا به برخی گزارشات، گردشگری اکنون بزرگ‌ترین صنعت در جهان و بزرگ‌ترین بخش صادراتی در جهان است. البته این ارقام به تعریف گردشگری حساس است. ولی وقتی انسان هزینه‌های حمل و نقل، هتل و رستوران را برای مسافران امور تجاری و تفریحی مدنظر قرار می‌دهد، این ادعا که گردشگری بزرگ‌ترین صنعت جهان است اعتبار می‌یابد. سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، با استفاده از تعریفی نسبتاً محدود از گردشگری، نتیجه‌گیری می‌کند که گردشگری پس از بانکداری دومین بخش بزرگ خدمات در تجارت بین‌الملل است (OECD 1991,5). شکی نیست که گردشگری مایه حیات بسیاری از کشورهاست، و دولت‌های کوچک بیش از 50 درصد تولید ناخالص داخلی خود را به آن وابسته‌اند. گردشگری حتی برای دولت‌های بزرگ می‌تواند به طور حیرت‌آوری مهم باشد، مثلاً گردشگری 14 درصد از تولید ناخالص داخلی فرانسه، 1/16 درصد ایتالیا و 8/12 درصد بریتانیا را تشکیل می‌دهد (World Travel & Tourism Council 1999c). گردشگری حتی در اقتصاد عظیم ایالات متحده آمریکا قابل اغماض نیست و معادل 12 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور است (World Travel & Tourism Council 1999c)|. گردشگری یکی از سه منبع مهم درآمد در اغلب ایالت‌های ایالات متحده آمریکاست (Richter 1983b, 341). و طبق یکی از محاسبات (Richter, 1989, 3). در دهه‌ی 1980 بزرگ‌ترین خدمات صادراتی آمریکا بوده است. گردشگری «بعد فوق‌العاده مهم جهانی شدن است: بین 1950 و 1991 تعداد مسافرت‌های بین‌المللی تقریباً 20 برابر یعنی از 25 میلیون به 450 میلیون افزایش یافت» (Faulkner and Walmsley 1988, p. 2 of electronic version).

گردشگری ویژگی‌های اقتصادی نیز دارد که آن را برای بسیاری از کشورها صنعتی جذاب می‌سازد. گردشگری مستقیماً ارز خارجی ایجاد می‌کند، بنابراین حکومت‌هایی که دچار مشکلات تراز پرداخت‌ها هستند نمی‌توانند در مقابل وسوسه کسب این ارز خارجی مقاومت کنند. گردشگری وقتی که مرحله مقدماتی نسبتاً سرمایه‌بر ساختن هتل‌ها و زیرساخت‌ها را پشت سر می‌گذارد، به صنعتی کاربر مبدل می‌شود که اشتغال چشمگیری ایجاد می‌کند (Tisdell 1998, 10).


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۴
اسماعیل شیرعلی

گردشگری عشایری


پردازش گردشگری پیرامون هر فضای جغرافیایی در روندی از تطبیق پذیری جاذبه ها ، سکونتگاه ها و تسهیلات مورد نیاز، انجام می گیرد.این خود شکل دهنده روندی از پذیرش گردشگر می باشد که در یک رویکرد به درون برخواسته از نگرش متنی به فضاهای جغرافیایی می باشد.در این نگرش ، خوانش فضا همچون متن ، وابسته به جریانی دوسویه است که در یک سوی آن شناخت گردشگری و تقاضاهای موجود در بازار آن ودر سوی دیگر درک و سنجشی ژرفا نگر پیرامون فضای مربوطه ، قرار دارد. از این رو بررسی قابلیت های گردشگری در مناطق عشایری وابسته به پردازش یک الگوی فضایی گردشگری می باشد. بر این مبنا می توان گردشگری را در مناطق عشایری در دو بعد به هم پیوسته از پهنه فرهنگی و چشم انداز فرهنگی‌ پردازش نمود . گردشگر و فضامندی آن (بازتولید فضای کنشگری گردشگری) در روندی از انگیزه های فرهنگی، تقاضا برای چشم اندازهای فرهنگی متفاوت را پیرامون شیوه زندگی کوچ نشینی شکل می دهد.این گونه شناسی فضایی در پی درک اصالت میراثی انسانی در زندگی کوچ نشینی ، از مناطق عشایری بازدید می کند.اصالت موجود در این میان وابسته به یک فضای معنوی به یادگار مانده از گذشته باستانی زندگی انسان است. گردشگران عشایری زائران پسامدرنی هستند که اصالت معنایی خود را در چشم اندازهای فرهنگی مناطق عشایری جستجو می کنند. هرچندگردشگری عشایری قابلیت اقتصاد سرمایه داری را در تصرف فضایی مناطق عشایری و ادغام آنها را در چرخه مصرف باز می نماید، ولی آنچه که می تواند با اهمیت باشد شناخت این گونه گردشگری وپردازش فضایی آن برای سه قلوهای مهار سرمایه داری( سودمندی ،رفاه و پایداری) ، برای رسیدن به توسعه ای مفید است.

در گردشگری عشایری، عوامل فضای درون متنی چون ، خدمات، جاذبه ها، و ساکنان محلی همراه با مدیریت گردشگری در یک سیستم سرمایه داری عمل نموده و عوامل فضای برون متنی نیز در کارکرد این سیستم نقش اساسی‌دارند. در چارچوب عمل سرمایه داری، وجود جاذبه ها برای شکل گیری جریان گردشگری ، که در بررسی قابلیت ها به آن اشاره شد ضروری است. توسعه خدمات گردشگری‌ درمناطق عشایری در‌ ارتباط مستقیم با سرمایه قرار دارد. بالطبع مدیریت حاصل از این سرمایه گذاری پیگیر راهبرد افزایش تعداد گردشگران و سود حاصل از سرمایه گذاری است. افزایش تعداد بازدیدکنندگان به یک برکنش منطقه ای می انجامد و سبب شکل گیری چالش هایی در رابطه بین ساکنان محلی، بازدیدکنندگان و محیط می شود. با توسعه اقتصادی بر پایه توسعه گردشگری عشایری جهت گیری چالش ها صورت می گیرد. این جهت گیری بستگی به آن دارد که مقدار توزیع درآمد در سطوح منطقه تا چه اندازه ای عادلانه است. اگر سرمایه گذاری تنها به سمت پاگیری خدمات، استفاده گردشگران و بهره مندی سرمایه گذاران بزرگ منتهی شود، بالطبع سود حاصله یا به خارج از منطقه انتقال یافته و یا در فراگرد طبقات سرمایه گذار تجمیع می شود و عدالت توزیعی که می توانسته به وسیله مهیا کردن زمینه های فعالیت ساکنان محلی و پخش درآمد حاصل شود، به سمت فراکنش طبقاتی در سطح منطقه و شکل گیری چالش های ما بین میزبان و گردشگر سوق می یابد. این چالش ها بر چرخه حیات گردشگری تاثیر نهاده و آن را به سمت رشد منفی هدایت می کند. در این میان چالش های فرهنگی که بین ساکنان محلی و بازدیدکنندگان شکل می گیرد نیز حائز اهمیت است. از این رو در گره گاه پردازش گردشگری شناخت ، آگاهی پیرامون گونه های مختلف گردشگری برای ارائه رویکردها ، رهیافت ها و راهبردها دارای اهمیت اساسی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۱۸
اسماعیل شیرعلی

امروزه از گردشگری به عنوان بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین صنعت در دنیا یاد می‌شود؛ به طوری که بسیاری از کشورها به ویژه در کشورهایی که به اصطلاح توسعه یافته محسوب می‌شوند، این صنعت را به عنوان منبع اصلی درآمد، اشتغال، رشد بخش خصوصی و توسعه ساختار زیربنایی می‌دانند. از این منظر، این گونه تحلیل می‌شود که صنعت گردشگری تا پایان دهه آینده، در صدر جدول صنایع پر درآمد جهان قرارگیرد و انتظار می‌رود که بیش از 40 درصد اشتغال جهان را به خود اختصاص دهد. این صنعت با بخش‌های مختلف اقتصاد به طور مستقیم و غیر مستقیم در تعامل قرار دارد و با داشتن اثرات مثبت عمیق و متقابل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از بخش‌های مهم و حیاتی هر کشور محسوب می‌شود. کشور ما نیز به لحاظ جاذبه‌های گردشگری نمی‌تواند از این قاعده مستثنا باشد، اما آنچه در توسعه این صنعت در ایران قابل نقد و واکاوی است، سهم ناچیز ایران در توسعه گردشگری با تمامی امکانات می‌باشد. شکی نیست که عوامل مختلفی می‌تواند در سهم ناچیز و اندک جمهوری اسلامی ایران و عدم توسعه این صنعت در کشور نقش داشته باشند، این عوامل عبارتند از: مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، مذهبی و غیره.

موقعیت جغرافیایی کشور سبب ساز جلوه‌هایی از مورفولوژی‌های طبیعی شده است که نه تنها خود در آفرینش چشم‌اندازها و آرایش چهره‌های طبیعی نقش نافذ داشته است، بلکه عوارض آن در شکل‌دهی چگونگی ساختار سکونتگاهی و چهره‌نگاری انسان‌ها و رفتارها و عملکردهای جوامع، محسوس است. همه اینها در شروع اقدامات گردشگری و انتخاب مکانی و پراکندگی و تراکم مراجعان نقش دارند.

امروزه گرچه از این داشته‌های طبیعی و فرهنگی استفاده مطلوبی نمی‌شود و این جاذبه‌ها در تبلیغات رسانه‌ای جایگاهی ندارند اما انکار ماهیت و موجودیت آنان منطقی نیست. تبلیغات ممکن است در ایجاد شناخت شاید در مقاطع کوتاه مدت نتایج و عواید زیادی نداشته باشد، اما در درازمدت فشار تراکمی از مراجعان انسانی را برای خود پیدا می‌کند و این ازدحام حضور و در نتیجه طرح درخواست‌ها در زمینه امور زیربنایی، تأمین و تضمین تقاضاها را ضرورت می‌بخشد که ساز و کارهای احداث امور مربوط را در خود دارد که شکل‌یابی نمادهای آن برنامه‌ریزی انسانی و مادی سرمایه‌ای را می‌طلبد.

نکته قابل ذکر این است که آمد و شد گردشگران در یک فضای حیاتی تنها تخریب فیزیکی را همراه ندارد، بلکه آسیب‌های اجتماعی فرهنگی عمده دغدغه‌های برنامه‌ریزان را تشکیل می‌دهد. قوت‌های مقاصد گردشگری گرچه سعی دارد تا دیوار مقاومت را تحکیم نماید و خرده هنجارها و هنجارهای سنتی و بومی را از عملیات پالایش حفظ کند و آنان را از دسترس هجمه‌های فرهنگ‌های مدرن و پسامدرن دور دارد اما ضعف‌های آنان در ترکیبات شکل‌گیری سبب می‌شود که این گروه مسیر اضمحلال را پیش گیرند و هنجارها از حضور در حیطه جوامع خارج شوند و فقط در سوابق تاریخی باقی بمانند.

هنجارهای فرهنگی که از بنیان قوت برخوردارند با توسعه سه فضائی عملکردی نه تنها جایگاه گذشته را حفظ می‌کند بلکه خلأهای حاصل از محو هنجارهای خرامی را می‌پوشانند. موضوع اینجاست که آیا همیشه رخدادها در زمینه‌های فرهنگی این‌گونه است؟ آیا روند تکاملی آن ماهیت تنازع بقاء دارد و فرهنگ‌ها و باورهای هنجارگونه در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار ندارند و ارزش‌های ناهنجار جایگزین هنجارها نشده و دگرگونی‌هایی برای جوامع ایجاد نمی‌شود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۰۸
اسماعیل شیرعلی