جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

مدل ارزیابی نقدها

 

نقدهای برنامه دوم توسعه (صرف نظر از محتوا) از دو جهت قابل طبقه بندی و ارزیابی است:

 

1 . مقیاس نقد;

 

2 . روش نقد .

 

در ارزیابی «مقیاس نقدها» ، جایگاه هر نقد مشخص می شود . به عبارت دیگر، براساس طبقه بندی خاصی، وزن یا ارزش هر نقد را به تناسب میزان تاثیرگذاری آن در اصلاح عملکرد گذشته تعیین می کنند; برای مثال، گاه موضوع نقد، «مهندسی توسعه جامعه ایران » ، گاه بررسی «نظام برنامه ریزی » ، گاه «خود برنامه دوم توسعه » ، گاه «یک بخش از برنامه » و گاه «یک موضوع از برنامه » است که متناسب با موضوع نقد، وزن نقد و چگونگی تاثیرگذاری آن در روند توسعه، مشخص و متناسب با میزان تاثیرگذاری آن در بهبود عملکرد گذشته، جایگاه یا مقیاس نقد روشن می شود .

 

ارزیابی «روش نقد» بدین معنا است که هر نقدی، مبتنی بر روشی خاص صورت می گیرد; یعنی ناقد براساس عوامل و مؤلفه هایی که توجه به آن را لازم می داند، به برنامه های گذشته انتقاد می کند . گاه ناقدی در نقد موضوع فقط به عوامل درونی دقت می کند و نگاهی به عوامل بیرونی ندارد و ناقد دیگری در همان موضوع، مشکلات و ناهنجاری هایی را در عوامل بیرونی بررسی می کند; به طور مثال، در بررسی مشکلات برنامه ریزی کشور در صنعت خودرو، ناقدی فقط به سازکارهای تصمیم گیری توجه، و شیوه برنامه ریزی در تولید و توزیع و مصرف این صنعت را بررسی می کند، و ناقد دیگر، نگاه خود را فراتر از عوامل درونی معطوف ساخته، تاثیر تغییرات اقتصاد کشور و جهان در این صنعت را می نگرد یا ناقدی در ملاحظه عوامل بیرونی یا درونی، به دسته ای از عوامل و ناقدی دیگر به دسته ای دیگر از عوامل نظر می کند; بنابراین، روش های متفاوتی برای نقد وجود دارد که در میان آن ها فقط یک روش، جامع تر و کارآمدتر است . در این قسمت با طراحی روشی جامع، به ارزیابی روش کار هر نقد خواهیم پرداخت; البته به طور معمول، ناقدان روش نقد خود را به صراحت بیان نداشته یا مبتنی بر روش خاصی به نقد نپرداخته اند . در هر صورت، با روش طراحی شده خواهیم توانست تا نقص نقدها از موضع روش را مشخص کنیم . در ادامه، با توضیح فشرده عوامل ارزیابی مقیاس و روش نقد، امکان ارزیابی نقدهای اقتصادی را فراهم می آوریم .

1 . مقیاس نقد

 

نقدها از جهت گستردگی حوزه مورد توجه ناقد، به سه قسم «نقدهای کلی، بخشی و موضوعی » تقسیم می شوند .

یک . نقدهای کلی

 

نقدهای کلی، نقدهایی هستند که به تمام اجزای برنامه توجه داشته، آن را در کلان ترین و عالی ترین سطح، بررسی می کنند . در این سطح از نقد، تمام روابط درونی، بیرونی و ارتباطی برنامه در سطح کلان در نظر گرفته شده و نقد جامعی درباره آن صورت می گیرد . بر این اساس، چهار دسته از نقدها که مصادیق نقدهای کل نگر هستند، ارزیابی می شوند .

 

ا . نقدهای ناظر به مهندسی توسعه اجتماعی;

 

ب . نقدهای ناظر به نظام برنامه ریزی کشور;

 

ج . نقدهای ناظر به برنامه دوم توسعه;

 

د . نقدهای ناظر به یک بعد از کل نظام برنامه .

دو . نقدهای بخشی

 

نقدهای بخش نگر، نقدهایی هستند که فقط به یک بخش از برنامه نظر دارند و آن بخش را از زوایای گوناگون، نقد و بررسی کرده اند . در کلان ترین تقسیم بخشی برنامه می توان از سه بخش سیاست، فرهنگ، و اقتصاد نام برد که در این جا نیز همین تقسیم بندی، مبنای تفکیک نقدها قرار می گیرد . افزون بر این، نقدهای مربوط به بعدی از بخش های پیشین نیز در این طبقه قرار می گیرند; برای مثال، موضوع حمل و نقل، موضوعی اقتصادی است که در تمام موضوعات اقتصادی تاثیر دارد; بدین سبب، از این موضوع به صورت بعدی از اقتصاد نام می بریم و نقد آن، نقد بعدی از بخش اقتصاد است .

سه . نقدهای موضوعی

 

نقدهای موضوعی، نقدهایی هستند که فقط به یک موضوع از موضوعات برنامه نظر داشته، آن را از زوایای گوناگون بررسی می کنند . این نقدها خود دارای دو رده متوالی هستند .

نقد موضوعات کلان برنامه

 

در این سطح، موضوعات کلان بخش های مختلف برنامه نقد و بررسی می شود; برای مثال، بخش اقتصادی برنامه، دارای سه موضوع کلان کشاورزی، صنعت و خدمات است که ناقد فقط به نقد و بررسی بخش صنعت یا خدمات یا کشاورزی می پردازد و آن را از زوایای گوناگون نقد و بررسی می کند .

نقد موضوعات خرد برنامه

 

در این سطح، موضوع خرد بخش های مختلف برنامه نقد و بررسی می شود; به طور مثال، وضعیت سیاستگذاری و چگونگی تخصیص بودجه در صنعت خودرو یا مثلا علت کاهش تولید گندم در برنامه دوم توسعه بررسی می شود .ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۰۸:۳۶
اسماعیل شیرعلی


این نوشته برآن است که با ارائه مدلی برای ارزیابی نقد برنامه های توسعه اول و دوم، نقدهای بخش اقتصادی دو برنامه مزبور را با تاکید بیش تر بر برنامه دوم توسعه، ارزیابی کرده، در یک بررسی میدانی نشان دهد که نقدهای مزبور، اغلب جزئی نگر، غیرروشمند و روبنایی است و در بیش تر آن ها، به جهان بینی و ارزش های حاکم بر برنامه های توسعه توجه نشده است . همچنین این مقاله پس از ارائه مدل ارزیابی نقدها از دو جهت «مقیاس » و «روش » نقد (با صرف نظر از محتوا)، براساس مدل پیشنهادی به ارزیابی نقدهای اقتصادی بر برنامه توسعه می پردازد .

مقدمه

 در نیمه دوم قرن بیستم، برنامه های توسعه، نقش مهمی را در پیشرفت جوامع ایفا کرده اند . در کشورهای مختلف با اصول و روش های گوناگون، برای دستیابی به اهداف مورد نظر، برنامه های متفاوتی تدوین می شود که بازگوکننده کیفیت مهندسی جامعه به سمت اهداف مزبور است . در جامعه ایران که ارزش ها و آرمان های بلند دینی، جزو فرهنگ و باور عمومی مردم است، برنامه ریزی برای تحقق اهداف، ارزش ها و فرهنگ اصیل اسلامی، اهمیتی دو چندان خواهد داشت .

 

نقد برنامه های توسعه ایران به ویژه پس از انقلاب، بدون تردید، نقاط ضعف و قوت برنامه های مزبور را آشکار ساخته، برنامه ریزان کشور را برای تدوین برنامه ای کامل و جامع کمک می کند; البته این در صورتی است که نقدها روشمند، هدفمند و جامع باشند . در طول برنامه اول و دوم توسعه، نقدهای گوناگونی به وسیله متخصصان و کارشناسان صورت گرفته است و کم توجهی به نقد برنامه های توسعه، پیامدهای ناخوشایندی از جمله موارد ذیل را در پی خواهد داشت:

 

1 . روزمرگی و بخش نگری، به دلیل سطح بندی نشدن مسائل و تخصیص اعتبارات جامعه بر مبنای چانه زنی;

 

2 . عدم پویایی سازمان برنامه ریز کشور، به دلیل نهادینه نشدن انتقاد از خود;

 

3 . اصلاح نشدن الگوی برنامه ریزی در جامعه اسلامی، به دلیل خوش بینی و پیروی از الگوهای رایج برنامه ریزی .

 

در این مقاله برآنیم با ارائه مدلی برای ارزیابی نقد برنامه های توسعه، نقدهای بخش اقتصادی دو برنامه مزبور را با تاکید بیش تر بر برنامه دوم توسعه، ارزیابی کرده، در یک بررسی میدانی نشان دهیم که نقدهای مزبور، اغلب جزئی نگر، غیر روشمند و روبنایی است و در بیش تر آن ها، به جهان بینی و ارزش های حاکم بر برنامه های توسعه توجه نشده است . در این مقاله پس از ارائه مدل ارزیابی نقدها از دو جهت «مقیاس » و «روش » نقد (با صرف نظر از محتوا)، براساس مدل پیشنهادی به ارزیابی نقدهای اقتصادی بر برنامه توسعه خواهیم پرداخت .ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۰۷:۴۸
اسماعیل شیرعلی


تعریف توسعه

با وجود این که تاکنون تعریف دقیقی از توسعه ارائه نشده، اما می توان گفت که اصطلاح توسعه، تجزیه و تحلیل را برای همة آنانی که در صدد ترسیم مرزهای آن هستند، دشوار و مبهم ساخته است. در واقع، توسعه از مفاهیمی است که اندیشمندان دربارة آن اتفاق نظر ندارند و هر کس آن را متناسب با دیدگاه ها، باورها و اعتقادات خود، تعریف می کند؛ اما دانشمندان علم توسعه که به تعریف «توسعه» پرداخته اند، همگی آنها در این تعریف اتفاق نظر دارند که توسعه، «فرایند حرکت جوامع از وضعیت موجود به سمت مطلوب است»؛ اگر چه آنان در روش و عوامل دست یابی به توسعه و رابطه توسعه با دیگر عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اختلاف نظر دارند.

توسعه کوثری

توسعة کوثری بر مبنای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله و شیعه دوازده امامی، شکل گرفته است و نه تنها هیچ گونه مخالفتی با بهبودی وضع اقتصادی ندارد؛ بلکه مشکل اقتصادی بشر را در توزیع ناعادلانة ثروت دانسته که مردم را از حق طبیعی شان محروم می سازد. از این رو، مؤلفه های اساسی آن را باید در عنصر عقل جست وجو کرد که ملهم از تعالیم دینی است؛ البته عقلی که منبع و ابزار ادراکی دارد و حاصل آن، تعقل و تدبر و دوری از نفس اماره و شیطانی است.

در واقع، خط اصلی اقتصاد در اسلام، بر پایة این آیه شریفه است که خداوند می فرماید: «کی لا یکونَ دُوَله بَینَ اَلاغنیاء1؛ این بدان جهت است که این اموال عظیم، تنها میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد». امام صادق علیه السلام می فرماید: «آن گاه که میان مردم (در توزیع ثروت ها و درآمدها)، عدالت اقتصادی حکم فرما شود، همگان بی نیاز خواهند شد».2 پای بندی همگان به این اصل و پرداخت حقوق مالی شان (خمس، زکات، انفاق های واجب، وقف، هبه،. ...)، همراه با ایثار و انصاف و دگرخواهی و مساوات که از ساز و کارهای توزیعی ثروتند، کاهش فقر و قطعاً بی نیازی دیگران را به همراه خواهد داشت.

توسعة کوثری با توسعه تکاثری که فقط مبادرت بر انباشت ثروت و قدرت دارد و در پی توزیع و انباشت ثروت است، مغایر است.

ارتباط میان دین و توسعه برای تغییر زندگی انسان ها، متکی به داشتن یک نظام اقتصاد اسلامی است؛ زیرا اسلام دینی الهی است که علاوه بر سعادت دنیوی و رفاه مطلوب، در جست وجوی سعادت اخروی نیز می باشد. در واقع، انسان در انتخاب مسیر، مختار است. اعتقاد به توسعه و کمال، مورد تأیید و قبول اسلام است و مسلمانان باید با پیروی از اسلام، فرهنگ توسعه را عملی کنند و در این صورت، می توانند به همه جنبه های مثبت غرب، نایل شوند و این، مستلزم آزادسازی خرد از قید و بندهای مادی گرایی و طبیعت است که بسط و گسترش بینش اسلامی و ارزش های مربوط به آن را در جامعه می طلبد و بر همین اساس، به حذف اسراف و تولید مازاد و تضمین حداقل و تعیین حداکثر تولید کالاهای ضروری می پردازد و به همین منظور، سعی در کنترل میزان، نوع کالا و خدمات دارد و افراد را تشویق به قناعت و کم مصرفی می کند و همین امر موجب تداوم حیات اقتصادی، همراه با عزت و استقلال می شود که نتیجه نهایی آن، حفظ توازن اجتماعی و اقتصادی است که منجر به فقرزدایی و رفع محرومیت و سرانجام رشد و تعالی معنوی جامعه می شود.

شهید محمد باقر صدر می نویسد: اگر چه رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه، از اهداف نظام اقتصادی به شمار می رود، اما رشد اقتصادی، ابزار و راهی برای رفاه عموم افراد جامعه است. از این رو، رشد اقتصادی در چارچوب تفکر توزیع دین، معنادار می شود و به میزان و مقداری می تواند هدف باشد که آثار مثبت آن در زندگی مردم، تجلی یابد.

امام خمینی می گوید: همه زحمت انبیا برای این بوده که برای بشر، عدالت اجتماعی را برقرار سازد و یک عدالت باطنی را برای افراد انسانی به وجود آورند.3 لذا وی معتقد است که قانون و مقرارت الهی نیز ابزاری برای برقراری تسلط و عدل در جامعه است و در این خصوص می گوید:

 

اصولاً احکام، مطلوبیت ذاتی ندارند؛ بلکه وسایل و ادواتی هستند که جهت اجرای اهداف حکومت اسلامی و گسترش تسلط و عدل در جامعه به کار می روند.4 عدالت اقتصادی – اجتماعی تنها با تأمین حداقل نیازهای اساسی و حیاتی مردم – که شرط اساسی رشد و توسعه اسلامی است - شکل می گیرد و از طریق توزیع عادلانه مبتنی بر اخوت و یاری محرومان و در جهت همسانی انسان ها قوام می یابد.

یکسانی افراد جامعه و تعقل و تأمل و استدلال پذیری آنها و پرهیز از جمود فکری و تقلید از بیگانگان، گویای آزادی اندیشه آدمی است که همراه با رفتار مبتنی بر قوانین و مقررات الهی، می تواند با نظم و عقلانیت در محاسبات معیشت انسانی، مطلوب بوده، حیات معقولی را همراه با یک اقتصاد مطلوب، بیافریند؛ زیرا اقتصاد به واسطه اشتراک مساعی و تقسیم کار و وظایف میان افراد، امری حیاتی است و بقای هر فرد به آن بستگی دارد.

شاخصه های معنوی توسعه کوثری

الف. تقوی؛ «وَ لَوْ اَنَّ اهل القُری آمَنوا و اَتَّقوا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرکاتٍ مِنْ السَّماءِ وَ الْاَرضِ وَ لکن کذَبُّوا فَاخَذْناهُمْ بِما کانُو یکسِبون؛5 و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آورند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان [معنوی] و برکات زمین [مادی] را بر آنها می گشودیم؛ ولی [آنها حق را] تکذیب کردند؛ پس ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم».

ایمان و تقوا نه تنها سرچشمه برکات معنوی هستند، بلکه موجب فزونی نیازهای مادی و فراوانی نعمت ها و آبادی و عمران می شوند و استقامت بر ایمان و تقوا، عامل مهمی برای توسعه اقتصادی و نزول برکات و رفاه در زندگی است.

ب. توکل؛ توکل بر خدا، آدمی را از وابستگی ها که سرچشمة ذلت و بردگی است، نجات می دهد و به او آزادگی و اعتماد به نفس می بخشد.6 این آزادگی و اعتماد به نفس، انسان را برای رسیدن به اهدافی همچون رفاه و تأمین احتیاجات زندگی و رفع نیازهای مادی و اقتصادی، برای رسیدن به اهدافی که در راستای قرب الهی دارد، یاری می رساند.

ج. شکرگذاری؛ «وَ اِذاَ تَاْذَّنَ رَبُّکمْ لَئِن شَکرْتُمْ لَاْزیدَ نَّکمَ وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ اَنَّ عَذابی لَشَدیدٌ؛7 و اگر شکرگذاری کنید [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است».

شکر نعمت، در حقیقت، استعمال نعمت است؛ به نحوی که احسان نعمت دهنده یادآوری و اظهار شود که این امر، موجب زیاد شدن نعمت و کفران آن، باعث عذاب شدید است.

شکرگذاری، منشاء برکات فروانی، مانند رفاه و آبادانی و توسعة اقتصادی است و بدون شک، خداوند در برابر نعمت هایی که به ما بخشیده، نیازی به شکر ما ندارد و اگر انسان را سفارش به شکرگذاری کرده، برای نزول نعمت است.

د. خمس و زکات؛ تراکم ثروت، یکی از بزگ ترین مسائل در ایجاد اختلال توازن اقتصادی هر جامعه است و باید از آن به هر وسیلة ممکن، جلوگیری شود. اسلام سه راه را برای اصلاح وضع سرمایه داری و تعدیل ثروت بیان می دارد که عبارتند از:

1. لغو مالکیت خصوصی از نظر قانون.

2. برانداختن مالکیت خصوصی به طور خود به خود.

3. محدود کردن مالکیت.

در تحدید مالکیت، هیئت دولت مخالف با اصل مالکیت و ابزار تولید نیست و سعی در براندازی آن ندارد؛ اما از گشایش و توسعة بی اندازة آن با وضع یک سلسه مالیات ها بر اصل یا بر حاصل و بهره اقتصادی و همچنین رقابت در نحوة تولید و شرایط استخدام کارگر و تعیین حداقل دستمزد و وضع قوانین مربوط به توزیع کالا که بعضی از آنها مورد تشریع خاصی بوده است و برخی دیگر موکول به نظر حاکم شرع است، جلوگیری می کند.8

و. انفاق؛ انفاق مال حلال با قصد قرب، بدون منت و با شیوة نیکو، بهره مندی از نعمت های جاوید را به همراه دارد.

ز. منع اسراف و تبذیر؛ اسلام اسراف و زیاده روی را حرام و ناروا می داند؛ زیرا مسلمانان به تناسب امکانات و توانایی و کارآیی خود، در برابر جامعه، مسئولند. همچنین اسلام مخالف کسی است که مال خود را بیهوده تلف می کند و تبذیر را انفاق مال در راه معصیت می داند.

شاخصه های اقتصادی توسعه کوثری

توسعة کوثری علاوه بر رعایت شاخصه های معنوی، مستلزم رعایت شاخصه های اقتصادی هم می باشد؛ از این رو، با توجه به ریشه های فکری و فرهنگی و نظام تربیتی و حقوقی، به بهره برداری از طبیعت می پردازد. هر چقدر یک جامعه از جهت میزان توسعه یافتگی نیرو های انسانی، استفاده مطلوب از عوامل و منابع تولیدی و میزان حساسیت افراد جامعه نسبت به منابع ملی، رعایت الگوی مصرف با استناد به قرآن و سنت و پای بندی به حدود و مقررات توام و رعایت ارزش ها در سطح بالایی باشد، توسعه در این جامعه، مقرون به اهداف الهی است و یقیناً در اجتماع، پیامد هایی را به همراه خواهد داشت که برخی عبارتند از: عدالت اجتماعی، فقرزدایی، ایجاد رفاه عمومی، استقلال اقتصادی، تعالی و الهی گونه شدن انسان ها و عزت جامعه اسلامی.

جمع بندی

توسعه کوثری، مترادف با تکامل معنا است و به طور موازی، به دنیا و آخرت توجه دارد. از این رو، انسانی که در تمام نیازهایش (مادی و معنوی) اعتدال را در نظر دارد، در این راه گام برمی دارد. این انسان در رفع نیازهای خود، افراط نمی کند و هیچ گونه اسراف و تبذیر را نمی پذیرد. توسعه کوثری در پی توزیع عادلانه امکانات مادی مبنی بر احقاق حقوق انسان ها و ایثار و از خود گذشتگی و اجرای انفاق و پرداخت مالیات، به عنوان یک تکلیف قانونی است.

در توسعة کوثری بر مبنای قرآن و سنت الهی، توسعه برای مسلمانان، امری لازم است و هرگز مانع از توسعه مادی نیست؛ بلکه مشحون از عناصری است که خود عامل توسعه مادی می باشند و دستاورد آن، چیزی جز عدالت و فقر زدایی نیست؛ از این رو، هم جهت با ارزش ها و فلسفه و مبانی اسلامی، در جهت قرب الهی در حرکت است؛ تا هم لذت دنیوی ممکن شود و هم لذت اخروی.

پی نوشت ها:

1. حشر، آیه 7.

2. کلینی، اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج 1، ص 568.

3. صحیفه نور، ج 11، ص 84.

4. شئون و اختیارات ولی فقیه، ص 42.

5. اعراف، آیه 96.

6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 10، ص 298.

7. ابراهیم، آیه 7.

8. آصفی، راه علاج تراکم ثروت در اسلام، مجله درس هایی از مکتب اسلام، ص 21.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۰۸:۱۳
اسماعیل شیرعلی

فصل هشتم : شناخت تیم

چرا تیم شهرت زیادی یافته؟

مدارک و شواهد بسیاری نشان دهنده  این است که  زمانی که به دیدگاه ها ونظرات مختلف نیاز است تیم بهتر از فرد عمل می کند تیم نسبت به سایر دوایر و ساختارهای سنتی انعطاف پذیری بیشتری دارد و نسبت به پدیده تغییر سریع تر واکنش نشان میدهد. ویژگی های انگیزشی تیم وهمچنین افزایش مشارکت کارکنان نیز مهم است.

تفاوت تیم با گروه:

تیم                                                                       گروه

عملکرد گروهی<<<<<<<هدف>>>>>>>>>سهیم شدن در اطلاعات

مثبت<<<<<<<<<<<هم افزایی>>>>>>>>>خنثی و گاهی هم منفی

انفرادی و گروهی<<<<حساب پسدهی>>>>>>>انفرادی

تکمیل یکدیگر<<<<<<مهارت ها>>>>>>>>>تصادفی و گوناگون

انواع تیم:

1-تیم حل کننده مسئله :

اعضای تیم برای حل مسئله تبادل نظر می کنند، راه حل و راهکار ارائه می دهند  ولی اختیارات تام و اجرایی ندارند.

2-تیم های خود گردان :

نتنها مسائل و مشکلات را حل و بررسی مینمایند بلکه جنبه اجرایی را نیز بر عهده دارند ومسئولیت کامل نتیجه کار را بر عهده می گیرند. تیم های خود گردان سبب می شوند که پست سرپرستی اهمیت خود را از دست بدهد.

3- تیم های متخصص(چند وظظیفه ای):

افراد از گروه ها وسطح های افقی که دارای تخصص های گوناگونی اند برای انجام یک کار تخصصی گرد هم می آیند. سازمان ها همچنین گروههای ویژه ای به نام مرز گستر یا رابط با سازمان ها ونهاد های خارجی را تشکیل می دهند. به طور خلاصه تیم وسیله ای موثر است تا افراد متخصص سازمان را گرد هم آورد  تا اطلاعات ردو بدل کنند، نظرات ارائه دهند و طرح ها را هماهنگ کنند.

خلق تیم با عملکرد عالی :عامل تاثیرگذار برعملکرد تیم:

-اندازه یا بزرگی تیم:

تیم های کوچک بهتر هستند. به صورت کلی اثر بخشی تیم نباید تعداداعضا بیشتر از 12نفر باشد.

-توانایی اعضا:

سه مهارت برای اثر بخشی تیم نیاز است:1- افراد دارای تخصص باشند2-در حل مساله و تصمیم گیری دارای مهارت باشند. 3-در زمینه روابط انسانی دارای مهارت خوبی باشند.

-تخصیص نقش و بهبود مهارتها:

همانطور که گفته شد شغل فردباید با شخصیت او متناسب باشد همین مطلب در مورد پست ها و مقام های تیم صدق میکند.

9 نقش تیم:

1-خلاق و نو آور:دارای قدرت تحلیل اند و نظریه های جدیدی ارائه می دهند. دارای استقلال وآزادی عمل اند.

2-کاشف-موسس:در صددتامین منابع برای جامعه عمل پوشاندن مراحل اند. در امر کنترل ضعیف هستند.

3-تحلیل گر:پیش از گرفتن تصمیم نهایی راه حل های مختلف را تجزیه و تحلیل می کنند.

4-سازنده-سازمان دهنده:عقاید و هدفها را تعیین و برنامه ریزی و سازماندهی میکنند. اگر محصول راطبق برنامه ارائه دهند می بالند.

5-نتیجه گر تولید کننده:همانند گروه قبل هستند و در صددند تعهدات انجام شود و امور طبق برنامه انجام شود.

6-کنترل-بازرس:در صدد تدوین قوانین و مقررات اند. به جزئیات اهمیت می دهند و ازاقدامات نادرست جلو گیری می کنند.

7-تاکید کننده-نگهدارنده:باید کارها به شیوه اصلی انجام شود-در مبارزات خارجی از تیم دفاع میکنند ثبات تیم را تضمین میکنند.

8-گزارشگر مشاور:قدرت شنوایی دارند درپی کسب اطلاعات اضافی اند- گروه را از تصمیمات عجولانه بر حذر میدارند.

9-هماهنگ کننده:همه دیدگاه ها را درک می کنند ودر صدد انسجام و یکپارچگی اند.

تعهد به هدف مشترک:

تیمهایی که هدف مشترک دارند برای آن وقت و انرژی زیادی صرف می کنند-درباره آن توافق نظر میکنندو افراد تیم درباره آن هدفها تعهدات لازم را دارند. اثر بخش تر هستند.

تعین هدف های خاص:

هدف های مشترک باید به صورت هدفهای مشخص، قابل سنجش و واقعی تبدیل شود. این هدف های مشخص ارتباطات را تسهیل می نماید و کانال ها رامشخص میکند و همواره بر نتایج تاکید دارد.

رهبری و ساختار:

هدف مقصد را مشخص میکند  و برای رسیدن به آن باید روش، ابزار و جدول های زمان بندی را مشخص کرد. تیم در مورد ویژگی های کار و شیوه هماهنگی امور و تناسب مهارت افراد با کارها به رهبر و ساختار نیاز دارد که می تواند توسط مدیر یا کسانی که نقش کاشف، سازمان دهنده، نتیجه گیر و حامی را بر عهده دارند باشد.

نقصان پذیری تیم و حساب پس دهی:

اعضا باید هم از نظر فرهنگی و هم ازنظر تیمی مسئولیت را بپذیرند. تیم های موفق در بسیاری از موارد مسئولیت های فردی و مشترک افراد را تعیین می کنند تا کسی از زیر کار در نرود.

ارزیابی عملکرد و سیستم پاداش:

علاوه بر پاداش به فرد، گروه هم باید تشویق شود. مدیریت باید سیستم تقسیم را به اجرادرآورد، افراد رادر سهام شریک کند و جوایزی به گروه بدهد تا افراد تلاش بیشتری نمایند و متعهد به سازمان شوند.

اعتماد متقابل:

مدیریت باید تلاش کند تا اعتماد حفظ شود و به بی اعتمادی نینجامد. یعنی اعضای تیم به صداقت و توانایی یکدیگر اعتقاد داشته باشند.

5بعد اعتماد به ترتیب اهمیت:

صداقت>شایستگی>وفاداری>ثبات و پایداری>روراستی

 مدیر و رهبر تیم نقش تعیین کننده در تقویت حس اعتماد دارند.

1-ثابت کنند که منافع دیگران هم برایشان مهم است. 2- حمایت و پشتیبانی از اعضای تیم وفاداری را نشان می دهد. 3-مدیر و رهبر نباید پنهان کاری کند و باید صداقت داشته باشند. 4-باید عادل ومنصف باشند 5- احساس و عاطفه داشته باشند 6- مدیر باید هنگام تصمیم گیری ثبات رویه داشته باشد 7- مدیر باید محرم اسرار دیگران باشد 8-مدیر باید شایستگی خود را در روابط انسانی نشان دهد تا مورد احترام دیگران قرار گیرد.

تبدیل افراد به عضو تیم:

افرادی که ذاتا فرد گرا هستند در سازمانهایی که به فرد و موقعیت فردی توجه می کند، در حال کار هستند و همچنین اگردر کشوری که دارای فرهنگ فرد گرایی است، رشد یافته ، پذیرش تیم  و عضویت در گروه کار سختی است. بنابراین نوعی چالش برای مدیر به وجود می آید.

پرورانیدن افراد برای عضویت در تیم:

1-گزینش:

در همان ابتدا افرادی را استخدام کنیم که دارای مهارت انسانی و ارتباطی هستند. اگر شخص فرد گرایی را استخدام کردیم یا باید به وی آموزش کارهای تیمی را داد یا او را در بخش های انفرادی به کار گرفت  یا نباید از آنها استفاده کرد.

2- آموزش:

3-پاداش:سیستم پاداش به گونه ای باشد که مشارکت و همکاری اعضا را تقویت کند-لازم به ذکر است که نباید پاداش های باطنی را فراموش کرد وافراد راتحریک کرد که حضور در تیم سبب رضایت شغلی و باطنی می گردد.


از دانشجویان تقاضا دارم زودتر از مطالب استفاده نمایند.احتمال حذف مطالب درسی وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۱۴:۳۴
اسماعیل شیرعلی