جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

ارزیابی نقدهای برنامه توسعه در ایران ٧

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ب.ظ



دو . عوامل عمومی (ارتباطی) در ارزیابی روش نقد

دومین دسته از عوامل در ارزیابی روش نقد، عوامل عمومی یا ارتباطی است . این عوامل، واسطه بین جریان عوامل بنیادی در برنامه هستند . به عبارت دیگر، با تبدیل مباحث ارزشی و کلان (عوامل عمومی پایه) به نسبت های کیفی و کمی و تبدیل آن ها به شاخصه ها (عوامل عمومی)، بستر به جریان در آمدن آن مباحث در برنامه ایجاد می شود .

اکنون به توضیح اجمالی عوامل عمومی در الگوی ارزیابی نقد می پردازیم با در نظر داشتن این نکته که در بیان عوامل عمومی و عمومی پایه به ذکر سه عامل در هر مورد بسنده می کنیم .

 

مدل

از مهم ترین عوامل در ارزیابی نقدها، کیفیت ارزیابی آن ها از الگوی برنامه ریزی به شمار می رود; چرا که از لحاظ روشی، نقدی کارآمدتر و باارزش تر است که بتواند به بررسی مدل حاکم بر برنامه بپردازد و برنامه را از آن زاویه، نقد و بررسی کند و بالطبع هرگونه کامیابی در این امر، سهم بسزایی در روند شکل گیری تا اجرای برنامه دارد .

در این جا منظور از مدل، مدل مفهومی است; یعنی تصور و تجسم موضوع یا بیان ویژگی های آن به گونه ای که نسبت و تناسبات تمام خصوصیات درونی و بیرونی موضوع را معین کرده، دارای ویژگی های ذیل باشد:

 

الف . در مدل، برنامه کیفیت برقراری نسبت و تناسبات کیفی و کمی بین موضوعات کلان مطرح می شود .

ب . در مدل، از مفاهیمی که قابلیت نشان دادن ارتباطات که قابل چرخش در جایگاه های گوناگون هستند و در هر منزلت، معنای خاص خود را دارند، استفاده می شود . از چنین مفاهیمی به مفاهیم سازه نیز تعبیر می شود .

 

با توجه به این تعریف از مدل، در بعضی از نقدها، از جمله علل ضعف برنامه را نداشتن یا ضعف مدل برشمرده اند; برای مثال درباره مسکن، یکی از علل ضعف را عدم انطباق الگوهای ساخت مسکن با نیازها و امکانات اقتصادی متقاضیان مطرح می کنند یا در نگاهی کلان، از عوامل توسعه نیافتگی اقتصاد کشور، روشن نبودن تفکر و مبانی ساماندهی اقتصاد کشور را بیان می دارند . یا در مباحث توسعه مطرح می کنند که علت اصلی توسعه نیافتگی کشور، عدم کارایی الگوی توسعه فعلی کشور با توجه به وجود بعضی آثار نامطلوب همانند رکود شدید، بیکاری رو به رشد، پس انداز منفی، و عدم استفاده از قدرت منطقه ای است .

 

فلسفه مدل

در فلسفه مدل، در دو محور بحث می شود .

1 . متغیر اصلی مدل چیست؟ برای مثال، آیا متغیر اصلی اقتصاد صرفا میزان سوددهی است؟

در عموم الگوهای رایج برنامه ریزی، متغیر اصلی، سود اقتصادی است و برنامه ریزان فقط به نسبت بین پس انداز و سرمایه گذاری و نسبت بین صادرات و واردات و خلاصه به نسبت بین برنامه و راندمان (سود اقتصادی) می اندیشند و فقط خود را مسؤول بهره وری اقتصادی جامعه می دانند و از آن جا که ارزش های انقلاب، لوازم خاص خود را دارد، در عمل مجبور می شوند به صورت تالیفی، مواردی را در برنامه بگنجانند; به طور مثال برای تامین عدالت، به صورت کاذب یارانه هایی را بپردازند یا برای این که بخش فرهنگ را رها نکرده باشند، برای آن بخش های فرهنگی، خارج از برنامه و به صورت بودجه های هدررفته، کمک هایی را منظور کنند .

2 . نسبت های بین عوامل چگونه است؟ برای مثال در بین سه متغیر اصلی مدل (سیاست، فرهنگ، اقتصاد) هر یک چه ضریب نسبتی در کل دارد؟ در بین نقدها، کم تر نقدی به بررسی و نقد برنامه از پایگاه فلسفه مدل پرداخته است; در حالی که ریشه ای ترین علل ناهماهنگی برنامه و ضعف آن، عدم وجود فلسفه مدلی مبتنی بر جهان بینی و ارزش و اصول حاکم بر روند توسعه اسلامی کشور است .

 

نظام شاخصه

از دیگر عوامل ارتباطی در ارزیابی روش نقدها، نظام شاخصه ها است .

در مباحث برنامه ریزی، پس از تعیین مدل، موضوعات کلان عینی و ویژگی ها و شاخصه های هریک از آن ها تعیین می شود تا در مرحله بعد بتوان براساس آن ها، مقدورات و موانع را تشخیص، و با توجه به اهداف، تخصیص های درست جهت تبدیل موانع به مقدور ارائه داد . به عبارت دیگر، در این قسمت دو کار صورت می گیرد:

1 . تعیین سرفصل های اصلی برنامه که قابلیت تطبیق به عینیت را دارایند برخلاف عناوین مدل که عناوین وصفی و مرتبط به یک دیگر (مفاهیم سازه) بودند و احیانا قابلیت چنین تطبیقی را نداشتند; برای مثال، مشخص می شود که عناوین بخشی و فرابخشی در برنامه چه عناوینی هستند; عناوینی مانند اصلاح ساختار اداری، ساماندهی شرکت های دولتی، توسعه علوم و فن آوری، صنعت و کشاورزی، خدمات و . . . .

2 . تعیین شاخصه های کلان و عینی هریک از موضوعات کلان . به طور مثال، معین می شود که در بخش کشاورزی چه شاخصه هایی، شاخصه های توسعه هستند; مانند داشتن چه مقدار سد، زمین مزروعی، سرمایه در گردش و . . . یا در بخش اقتصاد، شاخصه هایی از قبیل درآمد سرانه، بازده سرانه، سرمایه گذاری داخلی و خارجی در کشور، توزیع درآمد، ساختار تولید و . . . مطرح هستند که براساس آن ها، وضعیت موجود بررسی می شود و با تغییر آن ها در برنامه، حرکت به سمت مطلوب صورت می گیرد; البته باید توجه داشت که شاخصه های موضوع، وزن مساوی ندارند; بلکه جایگاهشان به نسبت سهم تاثیر است; بدین سبب در هر موضوع، نظام شاخصه مطرح است .

 

در بسیاری از نقدها، علت ضعف برنامه یا عدم کارایی آن را نداشتن شاخصه های منسجم یا عمل براساس شاخصه هایی می دانند که احیانا برگرفته از مدل های مادی سرمایه داری و ناهماهنگ با ارزش ها و اهداف نظام اسلامی است . ادامه دارد ....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۷
اسماعیل شیرعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی