جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

اقتصاد ناپایدار ایران

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۵:۳۳ ب.ظ

اقتصاد ناپایدار ایران هر روز به شکلى جدید مخاطرات اقتصادى کشور را به رخ میکشد و گاه نیز موجبات ناامیدى همگان از دانشگاهیان و مسؤولین گرفته تا شهروندان عادى را فراهم مى سازد.

در خصوص مشکلاتى که اخیرا در راستاى کاهش ارزش پول ملى پدید آمد و نیز آنچه که تحت عنوان تدابیر دیرهنگام دولت براى فائق آمدن این مشکل مطلبى را از دکتر پناهى خواندم که ذکر آن خالى از لطف نیست. البته بگذریم که قصه پرغصه اقتصاد ایران ریشه در سیاستگذارى ها و بى تدبیرى هایی دارد که در این مقال نمیگنجد.

"در روزهای اخیر افزایش نرخ ارز و هجوم بسیاری از افراد از دلالان بازار ارز گرفته تا مردم عادی برای تبدیل پول در دسترس به ارز خارجی نگرانی ها و نااطمینانی های زیادی در عرصه اجتماعی و اقتصادی کشور ایجاد کرده است. دلایل افزایش نرخ ارز هر چه که باشد چه سیاسی و چه اقتصادی، نشانه ای بارز از یک ویژگی بنیادی ساختار اقتصاد در جامعه ایران یعنی بی ثباتی است که بصورت دائمی به رفتارهای غیرعقلانی و در نتیجه افزایش بحران دامن می زند. اگرچه ممکن است منافع برخی در گرو بی ثباتی اقتصادی باشد اما تبعات آن در حوزه اجتماعی و مقوله "ارزش کار" غیرقابل جبران است. در فضای نااطمینانی اقتصادی و تولید و تکثیر مستمر شوک در عرصه اقتصاد و کاهش سرمایه اجتماعی، "دلالی" جایگزین مقوله "کار" می شود. ارزش کار، نیروی کار و تولید کننده تنزل می یابد و دائما در نتیجه فرایندهای بی ثبات سازی و موقتی سازی به حالت احتضار در می آید.

وقتی به تبیین های جامعه شناختی ظهور تمدن غربی نگاه میکنیم می بینیم که ماکس وبر یکی از معروف ترین جامعه شناسان غربی بنیان نظام اقتصادی و سیاسی در غرب را مقوله "کار" می داند. از نظر وی "کار" سرچشمه انباشت سرمایه و شکل گیری نظام سرمایه داری به عنوان شکل جدیدی از سازمان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تمدن غرب است. از این منظر مساله مهم این است که در کشور ما بر اثر فرایندهایی مختلف سیاسی و اقتصادی چه بلایی بر سر مقوله کار آمده است و چگونه است که تجارت پول (چه در قالب خرید و فروش ارز و طلا و چه در قالب سپرده گذاری در موسسات بانکی آنهم موسساتی که با وعده سودهای بیشتر سرمایه های مردم را بالا می کشند) اهمیت بیشتری پیدا کرده است. 

رقابت عجیب و غریبی برای به دست آوردن اتومبیل ها و زندگی های آنچنانی در میان همه ما از تهران تا دور افتاده ترین مناطق روستایی شکل گرفته است و تا مغز استخوان در ما نفوذ کرده است. بی گمان در وضعیت موجود تحقق سودای سوار شدن بر ماشین های وارداتی، داشتن زندگی تجملی و ... با "کار" بسیار دشوار است. هجوم بسیاری از مردم برای خرید ارز در چنین فضایی قابل تحلیل است. ریسک بالای فعالیت های تولیدی و بی ثباتی دائمی در اقتصاد به نگرانی مردم در ارتباط با تحقق خواست هایشان و نیز کاهش ارزش نقدینگی شان در برابر پول خارجی دامن می زند. در نتیجه تجارت پول به تنها گزینه ممکن برای آنها بدل می شود. ذهنیت جامعه ایرانی همواره گرفتار این قضیه پایان ناپذیر بوده است که گویی اقتصاد ایران بنا ندارد از این وضعیت آلاکلنگی خارج شود. در چنین فضایی اعتماد نهادی کاهش می یابد و واکنش های آنی و محاسبات فردی هر نوع تصمیم گیری عقلانی را به محاق می برد. 

رویداد اخیر نه صرفا یک موضوع اقتصادی و محدود به آن بلکه گواهی است بر یک مساله کلان تر در نظام اجتماعی و آن فرسایش سرمایه اجتماعی و اتمیزه شدن جامعه است. هنگامی که مردم دائما در معرض بی ثباتی ها و شوک های مختلف اقتصادی قرار داشته باشند لاجرم آنان همواره رخدادها را به گونه ای بحرانی و بی ثبات درک خواهند کرد. زیستن مداوم در بحران و ذهنیت بحران زده به هر رخدادی واکنش آنی و غیرعقلانی نشان خواهد داد. تجارت پول و نه کار به مهمترین دغدغه مردم تبدیل می شود و صف های طولانی برای عقب نماندن از قافله عدم عقلانیت به وجود می آورند. آنان تلاش می کنند از هر فرصت پیش آمده نفعی به دست آورند و این یعنی بازتولید شرایط بی ثبات کننده و نااطمینانی و عدم عقلانیت مستمر. بدیهی است که در چنین فضایی برخی سود می برند و اکثریت متضرر می شوند. اکثریت اقشار پایین دست جامعه که نه توان ورود به این بازی تجاری را دارند و نه نقشی در این سوداگری از عواقب افزایش قیمت ها و گرانی بسیار آسیب می بینند. بسیاری از مسایل از جمله مسایل اقتصادی لاجرم می بایست در سطح سیاست (polity ) حل و فصل شوند. برای برون رفت از بحران های مختلف داخلی و خارجی چاره ای جز گفتگو و حل یا کاهش منازعه در حوزه سیاست وجود ندارد. اما در ارتباط با جامعه و مردم آنچه که مهم و ضروری است نهادهایی است که وظیفه دارند از مردم به ویژه گروه های پایین دست دفاع و حمایت کنند. دانشگاه، مجلس، رسانه ها و... از جمله مهمترین این نهادها هستند. این نهادها اگر به درستی وظیفه خود را انجام دهند می بایست با اتخاذ موضع درست و حمایت از جامعه در برابر گروههای قدرتمند از یک سو و در گسترش عقلانیت و آگاهی بخشی به مردم برای حمایت و حفاظت از خود به مثابه "جامعه" و نه افراد منفرد از سوی دیگر ایفای نقش کنند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۹
اسماعیل شیرعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی