جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

اگر در جامعه ای عقلانیت بدون ارتباط با معنویت و بدون ارتباط با عدالت وجود داشته باشد، ، ظهور یک جامعه تک بعدی و ظالمانه قطعی است.این پدیده، عقل ابزاری است نه معنویت و انسانیت و اخلاق!

اما برای توسعه عدالت در جامعه دانشگاهی چه باید کرد؟ نسبت مسئله  عدالت با علوم دانشگاهی چیست؟ چگونه باید به تبیین عدالت پرداخت؟ و جامعه را از نا آگاهی خارج کرد؟ به عنوان مثال نسبت جامعه شناسی با مسئله عدالت چیست؟ جامعه شناسی در کشور ما چگونه نتوانسته است تا کنون درک درستی از عدالت به جامعه ارائه دهد؟ مباحث اردیبهشت ماه دکتر امینی در سال جاری در دانشگاه تهران تحت عنوان :«عدالتخواهی و پارادایم های جامعه شناسی» می تواند کمک شایانی به این بحث داشته باشد. ذیلا مهمترین نکات ایشان جهت بهره برداری بازنشر می شود:

« موضوع بحث من نقد عدالت خواهانه از موضع علوم اجتماعی است. کانت در کتاب نقد عقل محض پرسشی معرفت شناسانه مطرح می کند و از شرایط امکان معرفت صحبت می کند. پرسش کانت این است که تحت چه شرایطی می توانیم معرفت معتبر داشته باشیم.

🔹 اگر بخواهیم به شیوه کانت عمل کنیم، این پرسش را می توان مطرح کرد که تحت چه شرایطی علوم اجتماعی می تواند واجد نقد عدالت خواهانه شود.

🔸 به نظر من علوم اجتماعی موجود در ایران امکان کمی برای نقد عدالتخواهانه دارد. لذا من از شرایطی که علوم اجتماعی را امکان پذیر می کند که در موضع نقد عدالتخواهانه قرار بگیرد، صحبت می کنم و حول ۴ مسئله کلان این امکان پذیری را مطرح می کنم.

مسئله اول #دغدغه مندی است یعنی حاضران و عاملان در علوم اجتماعی زمانی امکان نقد عدالت خواهانه را می یابند که دغدغه عدالت بر عاملان حوزه علوم اجتماعی در ایران وجود داشته باشد و مسئله ای به نام عدالت در مناسبات فکری و ذهنی و علمی آنها جایگاه داشته باشد.

🔸 اگر عدالت در سازمان و #زیست_جهان و در #سازمان_فکری ما بلاموضوع باشد انتظار از اینکه علوم اجتماعی از منظر نقد عدالتخواهانه وارد شود، انتظار گزافی است. این دغدغه مندی چگونه شکل می گیرد؟ یک موضوع به عناصر غیرمعرفتی برمی گیرد. یعنی به لحاظ نوع سلوک و سبک زندگی ما چه نوع زیستی را داریم تجربه می کنیم و در چه شرایط اجتماعی هستیم و نسبتمان با جامعه چگونه است.

🔸 #مسئله_عدالتخواهی اگر بخواهد یک دغدغه وجودی و یک امر اگزیستانسیال برای فرد باشد ارتباط مستقیمی با شیوه زیست و مناسبات روزمره هر کس دارد. اگر این زیست ما شرایطی در آن سپری شود که امکان شکل گرفتن دغدغه عدالت نداشته باشد، برخورداری از دانش علوم اجتماعی، ما را در موضع نقد عدالت خواهانه قرار نخواهد داد.

🔸 علاوه بر عنصر غیرمعرفتی که ذکر شد یک #عنصر_معرفتی هم لازم است. فردی که وارد آکادمی علوم اجتماعی در ایران می شود متناسب با محل تحصیلش ناگزیر درون یکی از پارادایم های علوم اجتماعی به لحاظ دانشی قرار می گیرد.

🔶 در پارادایم های غالب پارادایم های پوزیتیویستی، هرمنوتیکی، انتقادی و پست مدرن را می توان نام برد.

🔸 #پارادایم_اثبات_گرا که تا دهه ۸۰ در ایران پارادایم غالب بوده و الان هم کم و بیش هست و به لحاظ پارادایمیک ظرفیتی را در اختیار شما برای نقد عدالتخواهانه نمی دهد. دغدغه پوزیتیوست ها دغدغه توضیح و توصیف وضع موجود است و مسئله آنها شناخت است. بنابراین در این پارادایم امکان اینکه ما بتوانیم از موضع عدالت خواهانه وارد نقادی جامعه شویم منتفی است.

🔸 #پارادایم_هرمنوتیکی هم همین گونه است. این پارادایم از مسئله تفهم صحبت می کند و مانند پارادایم قبل دغدغه شناختی دارد. اولی علت کاو است و دومی دلیل کاو و معنا کاو است.

🔸 #پارادایم_انتقادی کم و بیش این ظرفیت را دارد برای اینکه مسئله اش تبیین و تفسیر وضع موجود نیست و معیارش برای معرفت شناسی نقادی و تغییر در مناسبات موجود است. در مقایسه با پارادایم پوزیتیوستی و هرمنوتیکی، پارادایم انتقادی ظرفیت بیشتر برای نقد عدالت خواهانه برای محیط و آکادمی علوم اجتماعی می دهد. ظرفیت بیشتری برای مسئله عدالت خواهی در محیط خودش ایجاد می کند اما چند تعریض در مورد این پارادایم وجود دارد.

🔸 اول اینکه این پارادایم ساختارگراست. بنابراین امید تغییر در مناسبات ساختاری نابرابر در این پارادایم محدود است. بنابراین عمده کسانی که در این پارادایم بودند، از باور به اینکه در مناسبات ناعادلانه سرمایه داری بشود تغییر هنگفتی صورت داد، ناامید شدند.

🔸 نکته دوم در مورد پارادایم انتقادی این است که وجه منفی و جنبه های سلبی در آن غلبه دارد و موقعیت های ایجابی در آن ضعیف است. به لحاظ محتوایی چپ گرایی یک محدودیت دیگری است که اگر بخواهد عدالت خواهی در ایران بومی شود و قابل پذیرش باشد را محدود می کند.

🔸 در پارادایم #پست_مدرن از این نظر که نسبت به تصلب و جزمیت مقاومت هایی در آن هست، امکان هایی برای نقد در اختیار عاملان علوم اجتماعی قرار می دهد اما از آن طرف پیامد نسبی گرایانه ای که پست مدرنیسم با خود به همراه دارد دست و پای موضع عدالت خواهانه شما را می بندد.

🔸 وقتی تشخیص کار درست از کار نادرست مشکل شود و یا معیار مشخصی برای این نوع مناسابات نتوانیم وضع کنیم این موضوع امکان ما را برای مسئله عدالت خواهی با مشکل روبرو می کند. بنابراین مسئله اول در شرایط امکانی نقد عدالت خواهانه را مسئله دغدغه مندی می دانم.

🔸 خلائی در این حوزه وجود دارد که قطع نظر از پارادیم های موجود ما با پارادایم منسجم دیگری هم روبرو نیستیم و امکان فراتر رفتن از پارادیم های موجود هم ندارد.

مسئله دوم در شرایط امکان نقد عدالتخواهانه به شیوه کانت، این است که ما باید واجد #تئوری ها و نظریه هایی در حوزه عدالت باشیم که علوم اجتماعی ما بتواند بر اساس این نظریه ها، نابرابری ها را بفهمد و بتواند در مقابل آن موضع انتقادی بگیرد و در نهایت این شرایط نابرابر را تغییر دهد. ما الان با خلا تئوریک در حوزه عدالت روبرو هستیم.

🔸 موافقین و مخالفین جمهوری اسلامی فاقد نظریه هایی در حوزه عدالت و خصوصا عدالت اجتماعی هستند. ما الان خلا تئوریک داریم. اعلام موضع داریم ولی یک انباشت تئوریکی از عدالت نداریم.

🔸 آقای احمد واعظی کتابی به عنوان نقد و بررسی نظریه های عدالت دارد، تنها فردی که ایرانی و مسلمان است و نظریه در باب عدالت دارد فارابی در قرن چهارم است. لیبرال هایی مثل هایک دست کم یک موضعی در مورد عدالت دارند.

🔸 در برنامه های توسعه و بودجه سالانه ما درکی داریم که تئوری پشت آن باشد؟ آقای احمدی نژاد یک درک شخصی از عدالت داشت نه یک تلقی تئوریک که بتوان در همه بخش ها این معیار را صورت بندی کند. در دوره جدید وزیر بهداشت به بهانه عدالت با چه ملاکی در طرح تحول سلامت این بودجه را بین پزشکان توزیع کرد؟ نمی شود که یک رئیس جمهور یا یک وزیر تصمیم بگیرد که مواهب عمومی چگونه توزیع شود و فردی که در دهک های بالا قرار دارد همان قدر بگیرد که فردی در دهک های پایین می گیرد.

🔸 کار آقای صدر در اقتصادنا یک نقطه شروع و آغاز است. چارچوب اقتصادنا یک مقداری در پارادیم پوزیتیویستی است و علم را آن گونه تعریف می کند. لذا آن کافی نیست.

سومین مسئله ای که در شرایط امکان نقد عدالت خواهانه لازم است مسئله #نهادسازی است. یعنی هم به معنای سلبی و هم ایجابی اگر علوم اجتماعی بخواهد وارد نقد عدالت خواهانه با هر نظریه ای شود، اگر صورتبندی نهادی نشده باشد و این نظریه صورت عینی پیدا نکرده باشد، ما از سطح شعار فراتر نخواهیم رفت. نهادهای مختلف یا اساسا ظرفیت چنین میدان داری ندارند یا نهادهایی اساسا برای این منظور وجود ندارند.

🔸 نقدهای عمومی را نهادهایی مانند رسانه ها و محیط های دانشجوی و... پیگیری کنند ولی وقتی کار پیچیده تر شود نیازمند نهادهای تخصصی در حوزه عدالت خواهی هستیم که تشخیص دهد تصمیمات و سیاست گذاری ها به چه نسبتی عدالت خواهانه است.

🔸 معیار ارزیابی ما از اینکه جامعه ای عادلانه است یا نیست چیست؟ معیار ارزیابی ما نباید اشخاص باشند بلکه معیار ارزیابی ما باید نگاه ساختاری باشد. اگر شرایط ساختاری فراهم بود علی‌رغم اینکه بعضی جاها بی عدالتی دیده شود می توان گفت این جامعه عادلانه است.

🔸 نگاه ساختاری یعنی اینکه نهادها، قانون، فرایندها و ساز وکارها باید به شکلی باشد که من اگر خواستم عادلانه و اخلاقی زندگی کنم شرایط فراهم باشد و اگر خواستم ناعادلانه و غیراخلاقی زندگی کنم شرایط ساختاری این اجازه را به من ندهد. اما الان در جامعه ما برعکس است. چون نهادسازی متناسب با پیشبرد مسئله عدالت را نداریم. اگر بخواهیم نقدها تخصصی شود نیاز به نهادهای تخصصی وجود دارد وگرنه تبدیل به شعار و سخنرانی و... می شود چیزی که در بخشی از نحله های عدالت خواهی در ایران جریان دارد.

چهارمین عنصری که امکان نقد عدالت خواهانه را برای علوم اجتماعی فراهم می کند #زبان است. ما باید زبان لازم را برای نقد داشته باشم. الان علوم اجتماعی ما تا وجه زیادی لکنت دارد. یعنی برای نقد عدالت خواهانه زبان آماده و پرداخت شده ای ندارد.

🔸 بین آکادمی ها علوم اجتماعی و جامعه یک نوع شکاف وجود دارد چرا که این آکادمی ها زبان لازم برای گفتگو با جامعه و بسیج اجتماعی جامعه برای ایجاد عدالت ندارند. زبانی که با آن بتوانند با جامعه حرف بزنند ندارند. بالابردن حساسیت ها و همراهی جامعه لازمه موضوع است که علوم اجتماعی در همه بخش هایش و از جمله عدالت ندارد. علوم اجتماعی حتی زبان گفتگو با مدیریت سیاسی را هم ندارد.

🔸 الان شومن ها به نام علوم اجتماعی دارند با جامعه صحبت می کنند. ما زبان لازم که هم با جامعه ارتباط برقرار کند و هم گرفتار شومن آکادمیک نشود را نداریم. وقتی زبان گفتگو با جامعه و مدیریت سیاسی را نداشته باشیم امکان نقد عدالتخواهانه منتفی است. شرایط ۴گانه ای که در امکان نقد عدالتخواهانه گفتم، یا در آکادمی های ما ضعیف و یا محدود است».


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۰۲
اسماعیل شیرعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی