جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه سازی مقدم بر جامعه شناسی است

جامعه سازی یا جامعه شناسی؟

جامعه شناسی توسعه،الگوی اسلامی ایرانی،سبک زندگی ایرانی،پساتوسعه گرایی،پیشرفت

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

اما پارادایم پنجم که اساساً در ایران کمترمورد توجه قرار گرفته است رویکردی است که نسبت به بنیان­ های توسعه­ ی غربی پرسش­گری می­کند. رویکردهای مختلفی در این موج ظاهر شدند که رویکردی از آن­ها متأثر از پست­ مدرنیسم هستند که به عنوان پساتوسعه مطرح شده ­اند. این جریان، «گذار از توسعه» را در سرلوحه خود قرار داده ­است. موج اخیر در پاسخ به ناکارآمدی­ های ناشی از کاربست طیف متنوعی از تئوری­های توسعه در اقصی نقاط جهان عقب­ افتاده ظهور کرد. البته وقایع اتفاقیه اروپا و امریکا در نیمه دوم قرن بیستم در رویش این موج عظیم بی­ تاثیر نبوده­ است. در این دوره روشنفکران و دانشجویان که دو محور عمده تغییرات اجتماعی در جوامع مدرن هستند، سرخورده از دنیای نویِ مابعد جنگ، سر به سوی رهایی از قیدوبندهای مدرن و غیرمدرن گذاردند. دقیقا در همین دوره است که فوکو به­ مثابه میراث­ داری خَلَف برای سلسله­ ی بدبینان از مارکس گرفته تا هایدگر دنیای پست مدرن را رونمایی می­کند. فوکو روشنفکران را از وجود ساختارهای مرموزی که در تلائم با قدرت، مفاهیمی مثل توسعه را می­ آفرینند و سپس درصدد بسیج امکانات برای فهم و حل آن برمی­ آیند آگاه کرد. جالب توجه است که این جریان با توسل به دیرینه ­شناسی و تبارشناسی فوکویی روی مفاهیم تمرکز کرده و اصطلاحا از آن­ها رازگشایی می­نمایند. رویکرد دیگری از این جریان با عنوان اخلاق توسعه مطرح شده اند که برای اولین بار توسعه را از منظری اخلاقی مورد بررسی قرار ­داده­ اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۰۷:۲۵
اسماعیل شیرعلی

پارادایم سوم توسعه متناظر با ظهور تاچریسم در انگلستان و ریگانیسم در آمریکا، در حوزه­­ ی توسعه پدید آمد. عده­ ای از اقتصاددانان بازاری یا کلاسیک که در حوزه­ ی توسعه فعال بودند در واشنگتن گرد هم آمدند و اصول اساسی و ده­گانه­ ی توسعه­ ی کشورهای جهان سوم را پی­ریزی نمودند. بدیهی است که این رویکرد در همبستگی کامل با منویات جهان اول در تنازع با جهان دوم در جریان جنگ سرد بود.

بعد از اِعمال سیاست­های تعدیل در کشورهای درحال توسعه همزمان با خصوصی­ سازی­ های گسترده در کشورهای پیشرفته، زودتر از آنچه پیش­بینی می­شد، کشورهای در حال توسعه با ورشکستگی­ های باورنکردنی مواجه شدند که ادعا می­شد ناشی از سیاست­ های تعدیل اتفاق افتاده بود. بدین ترتیب ناشی از بروز این مسأله موج بعدی در عرصه­ ی توسعه ظهور کرد. این رویکرد به رویکرد پساواشنگتن معروف شد تا بر این نکته تأکید ورزد که تبعات نامیمون رویکرد واشنگتن به حدی بدیهی است که بازگشت دوباره به آن دستورالعمل­ ها توهمی احمقانه بیش نخواهد بود. اما نکته­ ای که در مطالعه­ ی این رویکرد باید مورد توجه قرار گیرد این است که این رویکرد اساساً ضدسرمایه­ داری نیست و از بنیان­ های روش­های توسعه­ ی غربی سئوالی نمی­ پرسد. بدین ترتیب وجه مسمای این رویکرد که از آن نهادگرایی یاد می­شود معلوم می­گردد. نهادگرایی در پی تمهید نهادی انتقال سرمایه داری به کشورهای در حال توسعه است. به عبارت دیگر از منظر این رویکرد مشکل توسعه­ ی کشورهای در حال توسعه این است که نهادهای لازم برای کارکرد بایسته­ ی سرمایه­ داری فراهم نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۳
اسماعیل شیرعلی

بدیهی بود که پارادایم اول توسعه فقط به رشد اقتصادی توجه می­کردند و اساساً مابین توسعه و رشد تفاوتی قائل نمی­شدند. بعد از نمایان شدن «معضله­ های» توجه صرف به رشد در اقتصادهای در حال توسعه پارادایم دوم اما بر لزوم توجه به فقر و توزیع درآمد و پیامدهای وحشیانه­ ی رشد و توسعه­ ی بی ­مهابا اشاره کردند. بدیهی بود که اقتصاددانان این طیف بیش از پارادایم اول متمایل به دولت بودند، چه اینکه از بازار نمی­توان توقع رفع فقر و تعدیل توزیع درآمد را داشت. در کنار پارادایم توسعه­ ی انسانی رویکردهای چپ نو متشکل از مکتب وابستگی نیز ظهور کرده بود که معضل توسعه­ نایافتگی را به طور مشخص بر مبنای رابطه­ ی استثماری کشورهای مرکز و پیرامون جستجو می­کرد. اما مهم­ترین مسأله­ ای که اقتصاددانان این طیف با آن مواجه بودند این بود که از بد حادثه در دوره­ ی ایشان تبعات اقتصاد نئوکینزی-نئوکلاسیک رونمایی شده بود و فشار زیادی از سوی کلاسیک ها در راستای قطع ید دولت از ارکان اقتصاد مستولی شده بود. بدین ترتیب پارادایم دوم اساساً نتوانست دوام آورد و بدین ترتیب پارادایم سوم پدید آمد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۷:۴۸
اسماعیل شیرعلی

 توسعه از ابتدای راه یعنی بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون به طور مشخص پنج پارادایم فراگیر را از سر گذرانده است. این پارادایم ها گرچه به ترتیب بیشترین حجم از مقالات، کتب، سمینارها و به طور کلی فضای عمومی جوامع غربی را در دوره­ ایی خاص به خود اختصاص داده­ اند، در عمل، در کشورهای در حال توسعه به علل مختلفی صرفاً پارادایم های خاصی مورد توجه واقع شده­ اند. هم­چنین نهادهای جهانی توسعه مثل بانک جهانی و صندوق پول متناسب با برآمدن امواج توسعه به طور متناسبی تطبیق نیافته­ اند و به طور کلی فقط به ترتیب به پارادایم اول، سوم و چهارم روی خوشی نشان داده­ اند.

در پارادایم اول دو رویکرد وجود دارد. در رویکرد اول، این ایده­ ی بسیط که اقتصاد سرمایه­ داری کینزی نسخه­ ی موفقی برای کشورهای توسعه­ نیافته است در سرلوحه­­ ی ایده­ پردازان قرار گرفته بود. هم­چنین این طیف از اقتصاددانان مفروض داشتند که اقتصادهای عقب­ افتاده به راحتی خواهند توانست شکاف ایجادشده را پر کرده و به راحتی به توسعه دست یابند. بر همین مبنا به یک استراتژی مشخص برای به راه انداختن چرخ توسعه در این کشورها اندیشیده و فی­ الواقع به راه انداختن چرخ را کافی تلقی می­کردند. بنابراین این طیف به کشف استراتژی اصلی توسعه اکتفا کردند. از این منظر نظریه­ های مختلفی به وجود آمد. نکته­ ی مهم این است که در این دسته ایدئولوژی خاصی حکم­فرما نبود و اقتصاددانان این طیف عمدتاً از اقتصاددانان نئوکلاسیک-نئوکینزی بودند که به سهم قابل توجه دولت و بازار در اقتصادهای سرمایه­ داری ایمان داشتند، گیرم به درجات مختلف و متنوع.

البته در این پارادایم رویکرد ساختارگرا که علاقه داشت در ذیل جهان دوم به توسعه­ ی کشورهای جهان سوم مبادرت ورزد نیز مطرح است. این رویکرد علی­رغم عدم اطمینان نسبت به اقتصاد سرمایه­ داری، متناظر با روند تحولات اقتصاد شوروی در راستای صنعتی­ سازی کشورهای درحال توسعه بود. بنابراین تأکید این رویکرد به حضور مهم دولت مبنایی­ تر بوده است.

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۳
اسماعیل شیرعلی